Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (8 milliseconds)
English
Persian
reflexogenous zones
نواحی بازتاب زا
Other Matches
sub-tropical
وابسته به نواحی هم مرز نواحی استوایی
subtropics
نواحی زیرگرمسیری
arctic regions
نواحی قطبی
leading region
نواحی پیشرو
primary zones
نواحی نخستین
growth areas
نواحی رشد
temperature spots
نواحی دماگیر
arctic
مربوطه به نواحی قطبی
up country
نواحی داخل کشور
philadelphus
سفرس نواحی معتدله
keep out areas
نواحی بر حذر شده
low lander
ساکن نواحی پست
low latitudes
نواحی نزدیک خط استوا
subsolar
واقع در نواحی گرمسیر
taro
گوش فیل نواحی گرمسیر
ice-foot
[دیواره یخ در کنار نواحی شمالی]
riesling
انگور سفید نواحی راین
light latitudes
نواحی یا سرزمین دور از خط استوا
southeasterner
ساکن نواحی جنوب شرقی
silicicolous
رشد کننده در نواحی سیلیس دار
zoysia
چمن خزنده پایای نواحی گرمسیر
toponymy
ذکر اسامی نواحی مکان نامی
tropic
نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا
fox grape
انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
continuous tone image
تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
anorak
نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
anoraks
نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
tundras
دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
tundra
دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
calenture
تب نواحی حاره که دراثرگرمازدگی ایجاد میشود تب کردن
mycenaean
اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
mycenian
اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
polywag
دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
longspur
انواع پرندگان پنجه بلند نواحی قطبی وشمال امریکا
maps
نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
map
نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
reflection
بازتاب
reflexion
بازتاب
plantar reflex
بازتاب کف پا
reflexes
بازتاب
reflex
بازتاب
echo
بازتاب
reflector
بازتاب
reflectors
بازتاب
echoed
بازتاب
echoes
بازتاب
echoing
بازتاب
pupillary reflex
بازتاب مردمک
reflexology
بازتاب شناسی
spinal reflex
بازتاب نخاعی
reflectability
بازتاب پذیری
reflection
بازتاب اندیشه
righting reflex
بازتاب تعادل
stretch reflex
بازتاب کشیدگی
sucking reflex
بازتاب مکیدن
raster
شبکه بازتاب
prepotent reflex
بازتاب غالب
tendon reflex
بازتاب وتری
conditioned reflex
بازتاب شرطی
plane of reflection
صفحه بازتاب
reflection coefficient
ضریب بازتاب
reflection grating
توری بازتاب
reflexivity
بازتاب پذیری
reflex time
زمان بازتاب
reflex reserve
پس مانده بازتاب
reflex circuit
قوس بازتاب
reflex arc
قوس بازتاب
static reflex
بازتاب تعادل
rooting reflex
بازتاب گونه
reflector buoy
بویه بازتاب
reflectometer
بازتاب سنج
reflectivity
بازتاب پذیری
reflection plane
صفحه بازتاب
rossolimo reflex
بازتاب روسولیمو
salivary reflex
بازتاب بزاقی
reflex arc
کمان بازتاب
reflection of light
بازتاب نور
reflect
بازتاب دادن
flexion reflex
بازتاب خمش
abdominal reflex
بازتاب شکمی
achilles jerk
بازتاب اشیل
crossed reflex
بازتاب متنافر
cranial reflex
بازتاب جمجمهای
achilles reflex
بازتاب اشیل
coefficient of reflection
ضریب بازتاب
albedo
نمار بازتاب
chain reflex
بازتاب زنجیرهای
bragg reflection
بازتاب پراگ
angle of reflaction
زاویه بازتاب
reflection angel
زاویه بازتاب
background reflection
بازتاب زمینهای
ground return
بازتاب زمینی
babinski reflex
بازتاب بابینکسی
reflecting
بازتاب دادن
orienting reflex
بازتاب سوگیری
orientation reflex
بازتاب سوگیری
negative movement reflex
بازتاب گریز
albedo
توان بازتاب
mass reflex
بازتاب کلی
reflection law
قانون بازتاب
law of reflection
قانون بازتاب
reflects
بازتاب دادن
flashback
بازتاب اشعه
flashbacks
بازتاب اشعه
reflect
بازتاب یافتن بازتابیدن
unconditioned reflex
بازتاب غیر شرطی
blinking reflex
بازتاب پلک زدن
startle reflex
بازتاب یکه خوردن
reflects
بازتاب یافتن بازتابیدن
reflecting
بازتاب یافتن بازتابیدن
audi
بازتاب دیداری- شنیداری
bechterev mendel reflex
بازتاب بختریف- مندل
pgr
بازتاب گالوانیکی- روانی
psychogalvanic reflex
بازتاب گالوانیکی- روانی
phasic stretch reflex
بازتاب کشش مرحلهای
patellar reflex
بازتاب پرش زانو
knee jerk reflex
بازتاب پرش زانو
irreflexive
بی خیال بدون بازتاب
haab's pupillary reflex
بازتاب مردمکی هاب
grasping reflex
بازتاب چنگ زدن
cutaneous secretory reflex
بازتاب تراوشی پوست
positive movement reflex
بازتاب حرکت گرایشی
cutaneous pupillary reflex
بازتاب پوستی مردمک
eye blink reflex
بازتاب پلک زدن
reflex latency
دوره نهفتگی بازتاب
consensual eye reflex
بازتاب همخوان چشم
orthoferrite
یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
mirrors
دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirrored
دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirror
دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
diamond design
طرح قاب لوزی
[که بیشتر در فرش های هندسی باف قشقایی، ایلیایی و نواحی غرب ایران بکار می رود.]
tropical
نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا گرمسیری مدارراس السرطان
actinism
خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
masks
وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
mask
وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
reflectance
قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com