Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
primary zones
نواحی نخستین
Other Matches
sub-tropical
وابسته به نواحی هم مرز نواحی استوایی
at first a
در نخستین دید در وهله نخستین
arctic regions
نواحی قطبی
subtropics
نواحی زیرگرمسیری
temperature spots
نواحی دماگیر
growth areas
نواحی رشد
leading region
نواحی پیشرو
reflexogenous zones
نواحی بازتاب زا
arctic
مربوطه به نواحی قطبی
low lander
ساکن نواحی پست
up country
نواحی داخل کشور
keep out areas
نواحی بر حذر شده
philadelphus
سفرس نواحی معتدله
subsolar
واقع در نواحی گرمسیر
low latitudes
نواحی نزدیک خط استوا
riesling
انگور سفید نواحی راین
southeasterner
ساکن نواحی جنوب شرقی
taro
گوش فیل نواحی گرمسیر
ice-foot
[دیواره یخ در کنار نواحی شمالی]
light latitudes
نواحی یا سرزمین دور از خط استوا
silicicolous
رشد کننده در نواحی سیلیس دار
toponymy
ذکر اسامی نواحی مکان نامی
zoysia
چمن خزنده پایای نواحی گرمسیر
anorak
نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
polywag
دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
tundra
دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
tundras
دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
mycenian
اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
anoraks
نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
mycenaean
اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
continuous tone image
تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
calenture
تب نواحی حاره که دراثرگرمازدگی ایجاد میشود تب کردن
fox grape
انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
tropic
نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا
longspur
انواع پرندگان پنجه بلند نواحی قطبی وشمال امریکا
maps
نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
map
نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
orthoferrite
یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
diamond design
طرح قاب لوزی
[که بیشتر در فرش های هندسی باف قشقایی، ایلیایی و نواحی غرب ایران بکار می رود.]
tropical
نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا گرمسیری مدارراس السرطان
actinism
خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
initials
نخستین
initialling
نخستین
first detector
نخستین
primary
نخستین
incipient
نخستین
our first parents adam and eva
نخستین ما
premiering
نخستین
premieres
نخستین
premiered
نخستین
first
نخستین
initialed
نخستین
mixers
نخستین
initial
نخستین
mixer
نخستین
proto
نخستین
quadrages ima
نخستین
premiers
نخستین
premier
نخستین
primal
<adj.>
نخستین
initialing
نخستین
premiere
نخستین
initialled
نخستین
initial stage
طبقه نخستین
initial movement
نخستین اقدام
the opening chapter
نخستین فصل
the first of all
نخستین همه
initial expenses
هزینه نخستین
incunabula
نخستین دوره
trivium
دوره نخستین
as a first step
<adv.>
نخستین
[اولا]
hexateuch
نخستین توریه
his opening remarks
نخستین گفتههای وی
in the egg
در مرحله نخستین
incipience
حالت نخستین
primary colors
رنگهای نخستین
incipincy
حالت نخستین
the first day
نخستین رور
springer stone
نخستین رگ پاطاق
primary productivity
فراوردگی نخستین
primary treatment
تصفیه نخستین
primary group
گروه نخستین
primary processes
فرایندهای نخستین
primary drive
سائق نخستین
primary anxiety
اضطراب نخستین
primary needs
نیازهای نخستین
primary personality
شخصیت نخستین
primary treatment
پاکسازی نخستین
primary reinforcement
تقویت نخستین
octateuch
نخستین عهدعتیق
proenomen
نام نخستین
menarche
نخستین قاعدگی
protomartyr
نخستین شهید
prime coat
روکش نخستین
rough coat
نخستین اندود
primary motivation
انگیزش نخستین
primordial
اصل نخستین
prototypes
نخستین بشر
prototypes
نمونه نخستین
crossover
تمرکز نخستین
by return of post
با نخستین پست
book one
جلد نخستین
at the first onset
در نخستین وهله
at the first blush
در نخستین وهله
at first push
در نخستین وهله
first aids
کمکهای نخستین
prototype
نمونه نخستین
first hand
نخستین بازی کن
prime
نخستین اولیه
primed
نخستین اولیه
first rate
نخستین درجه
primes
نخستین اولیه
first impression
برداشت نخستین
primary
مقدماتی نخستین
prototype
نخستین بشر
prodelision
حذف نخستین حرفCanis
primary sensory area
ناحیه حسی نخستین
primary consumers
مصرف کنندگان نخستین
primary reinforcer
تقویت کننده نخستین
primary projection area
ناحیه فرافکنی نخستین
primary amentia
نقص عقل نخستین
primary process thinking
اندیشیدن در فرایند نخستین
primary mental abilities
تواناییهای عقلی نخستین
initiating
نخستین قدم رابرداشتن
initiates
نخستین قدم رابرداشتن
the first person
نخستین شخص متکلم
maiden speech
نخستین نطق شخص
maiden speeches
نخستین نطق شخص
first fruits
نخستین دستاوردهای هر چیز
rudimentary knowledge
دانش مقدماتی یا نخستین
fifteen
نخستین امتیاز گیم
initiate
نخستین قدم رابرداشتن
protoplast
نخستین ادم افریده
initiated
نخستین قدم رابرداشتن
primordial
عنصر نخستین اساسی
recoil
بحال نخستین برگشتن
recoiling
بحال نخستین برگشتن
gross primary product
تولید ناخالص نخستین
recoils
بحال نخستین برگشتن
recoiled
بحال نخستین برگشتن
hexateuchal
شش کتاب نخستین از تورات
on the first occasion
در نخستین وهله یا فرصت
incipient stages
مراحل نخستین یا ابتدائی
foal tooth
نخستین دندان اسب
opener
نخستین مسابقه از یک دورمسابقه
draw first blood
کسب نخستین امتیاز
break one's duck
کسب نخستین امتیاز
firstling
نوبر نخستین نتیجه
initial inverse voltage
ولتاژ معکوس نخستین
at the earliest p moment
در نخستین وهله امکان
acrospire
نخستین جوانهء دانه
net primary production
تولید خالص نخستین
prototypes
اصل ماده نخستین افریده
hetaerism
ازدواج اشتراکی درقبایل نخستین
primary mental deficiency
عقب ماندگی ذهنی نخستین
retranslate
دوباره بزبان نخستین دراوردن
prototype
اصل ماده نخستین افریده
heptateuch
هفت کتاب نخستین توریه
plough monday
نخستین دوشنبه پس از خاج شویان
original sin
نخستین گناه ادم ابوالبشر
relapses
مرتد بحال نخستین برگشتن
relapse
مرتد بحال نخستین برگشتن
relapsed
مرتد بحال نخستین برگشتن
relapsing
مرتد بحال نخستین برگشتن
primate
راسته پستانداران نخستین پایه
fleshment
خوشحالی حاصله از نخستین موفقیت
premier
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
sixth man
نخستین بازیگرذخیرهای که وارد میدان میشود
premiers
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
ground
بگل نشاندن اصول نخستین را یاددادن
imfancy
عدم بلوغ نخستین دوره رشد
stars and bars
نخستین پرچم ایالات متحده امریکا
first reading
طرح نخستین لایحه قانونی درمجلس
protasis
نخستین قسمت درام قدیم رومی
premiere
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
protogenic
وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
premiered
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premieres
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiering
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
protogenetic
وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
revalorization
اعاده پول کشور به بهای نخستین خود
to nip or crush in the bud
در نخستین مرحله رشد کشتن یا پایمال کردن
break shot
نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
previous examination
نخستین امتحانی که درجه A.B در کمبریج باید داد
masks
وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
mask
وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
grilse
ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
freshers
نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
fresher
نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
restorationism
عقیده باینکه بشرسرانجام بسعادت نخستین خود خواهدرسید
pelasgic
نام نخستین نژادی که دریونان و جزیرههای خاورمدیترانه ساکن شدند
little go
نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
romulus
رمولوس برادررموس نخستین پادشاه بنیادگذار داستانی شهر روم
mural crown
ناجی که به نخستین بالارونده ازدیوار شهر دشمن داده میشد
debut
نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
debuts
نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
the great exhibition
نخستین نمایش بزرگ کالاکه درسال 1851 درلندن داده شد
debutant
نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود
platonic cycle or year
مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین
broaching
برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com