Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
fresher
نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
freshers
نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
Other Matches
academian
عضو دانشکده یادانشگاه
mattriculation
دخول در دانشکده یادانشگاه
matriculating
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculated
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculates
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculate
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
cadets
دانشجوی دانشکده افسری
cadet
دانشجوی دانشکده افسری
freshmen
دانشجوی سال اول دانشکده
freshman
دانشجوی سال اول دانشکده
gymnasiast
دانشجوی دانشکده یاگیمنازدرالمان یاکشورهای دیگر
junior
دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
juniors
دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
midshipman
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
at first a
در نخستین دید در وهله نخستین
syndic
نماینده یا وکیل یک شرکت یادانشگاه
beadle
مستخدم جزء کلیسا یادانشگاه
to knock out
پس ازبسته شدن دردانشکده یادانشگاه درزدن وبیرون رفتن
medico
دانشجوی طب
cadets
دانشجوی نظامی
academical
دانشجوی دانشگاه
kiwi
دانشجوی هوانوردی
cadet
دانشجوی نظامی
flying cadet
دانشجوی هوایی
kiwis
دانشجوی هوانوردی
sophomore
دانشجوی سال دوم
agriculturalist
دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
agriculturist
دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
hebraist
دانشجوی زبان عبری
freshman
دانشجوی سال اول
juniors
دانشجوی سال سوم
freshmen
دانشجوی سال اول
junior
دانشجوی سال سوم
undergraduate
دانشجوی دوره لیسانس
sophomores
دانشجوی سال دوم
undergraduates
دانشجوی دوره لیسانس
graduate student
دانشجوی بعد از لیسانس
students
دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
student
دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
midshipman
دانشجوی سال دوم نیروی دریایی
plebeians
دانشجوی سال اول نیروی دریایی
plebeian
دانشجوی سال اول نیروی دریایی
plebe
دانشجوی سال اول نیروی دریایی
middy
دانشجوی سال دوم نیروی دریایی
student teacher
شاگرو دانشسرای عالی دانشجوی تعلیم وتربیت
academist
عضو فرهنگستان فارغ التحصیل یا دانشجوی اکادمی
pleb
خشن ورذل دانشجوی سال اول نیروی دریایی
rushee
دانشجوی داوطلب شرکت درشبانه روزی پسرانه ودخترانه
humanist
دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
salutatorian
دانشجوی ایراد کننده نطق افتتاحیه جشن فارغ التحصیلی
school
دانشکده
schools
دانشکده
technical colleges
دانشکده فنی
provosts
نافم دانشکده
provost
نافم دانشکده
bursars
گنجور دانشکده
polytechnical
دانشکده صنعتی
state college
دانشکده دولتی
military college
دانشکده افسری
polytechnic
دانشکده صنعتی
polytechnics
دانشکده صنعتی
law faculty
دانشکده حقوق
lawfaculty
دانشکده حقوق
school of law
دانشکده حقوق
intercollegiate
بین دانشکده ها
medical college
دانشکده طبی
medical college
دانشکده پزشکی
technical college
دانشکده فنی
collegial
مربوط به دانشکده
collegian
عضو دانشکده
faculty of law
دانشکده حقوق
bursar
گنجور دانشکده
principals
رئیس دانشکده یا دبیرستان
principal
رئیس دانشکده یا دبیرستان
medical
دانشکده پزشکی سرپزشک
professor
معلم دبیرستان یا دانشکده
gaudyday
روزمهمانی دانشکده روزشادی
student of law
شاگرد دانشکده حقوق
professors
معلم دبیرستان یا دانشکده
faculty
نیروی ذهنی دانشکده
faculty
اولیای مدرسه دانشکده
faculties
نیروی ذهنی دانشکده
faculties
اولیای مدرسه دانشکده
junior college
دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
faculties
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
mortar board
کلاه چتر گوش دانشکده
presentation day
روز دادن درجات در دانشکده
faculty
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
deanship
مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
matriculating
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculates
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculated
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculate
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
rectorate
مقام ریاست دانشکده یااموزشگاه
trencher cap
کلاه چهار گوش دانشکده
donning
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
dons
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
donned
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
don
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
non collegiate
در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
proms
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
prom
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
general staff college
دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
command and general staff college
دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
eton
دانشکده ایتون درانگلستان برای پسران
major seminary
دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
campus
زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
campuses
زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
varsity
تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
matriculate
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculated
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
intrant
کسی که وارد انجمن یا دانشکده یامقامی میشود
caddies
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
matriculates
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
caddied
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
matriculating
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
colleger
دانشجویی که ازبنگاه خیریه دانشکده بهرمند میشود
caddie
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddying
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
valedictorian
دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل که خطابه جشن فارغ التحصیلی را میخواند
valedictorians
دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل که خطابه جشن فارغ التحصیلی را میخواند
dramatics
کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
primary
نخستین
initial
نخستین
incipient
نخستین
mixers
نخستین
mixer
نخستین
premier
نخستین
our first parents adam and eva
نخستین ما
premiers
نخستین
first
نخستین
first detector
نخستین
primal
<adj.>
نخستین
proto
نخستین
premiered
نخستین
premieres
نخستین
initialing
نخستین
premiere
نخستین
initialling
نخستین
initials
نخستین
premiering
نخستین
initialed
نخستین
quadrages ima
نخستین
initialled
نخستین
incipience
حالت نخستین
incipincy
حالت نخستین
incunabula
نخستین دوره
initial expenses
هزینه نخستین
trivium
دوره نخستین
protomartyr
نخستین شهید
initial stage
طبقه نخستین
as a first step
<adv.>
نخستین
[اولا]
initial movement
نخستین اقدام
the first of all
نخستین همه
primary reinforcement
تقویت نخستین
primary productivity
فراوردگی نخستین
primary processes
فرایندهای نخستین
primary personality
شخصیت نخستین
primary needs
نیازهای نخستین
primary motivation
انگیزش نخستین
primary anxiety
اضطراب نخستین
primary group
گروه نخستین
primary colors
رنگهای نخستین
primary treatment
تصفیه نخستین
primary treatment
پاکسازی نخستین
menarche
نخستین قاعدگی
proenomen
نام نخستین
primary drive
سائق نخستین
prime coat
روکش نخستین
the opening chapter
نخستین فصل
octateuch
نخستین عهدعتیق
primary zones
نواحی نخستین
the first day
نخستین رور
springer stone
نخستین رگ پاطاق
primary
مقدماتی نخستین
book one
جلد نخستین
first rate
نخستین درجه
first impression
برداشت نخستین
first hand
نخستین بازی کن
first aids
کمکهای نخستین
crossover
تمرکز نخستین
by return of post
با نخستین پست
at the first onset
در نخستین وهله
rough coat
نخستین اندود
primordial
اصل نخستین
at the first blush
در نخستین وهله
at first push
در نخستین وهله
prototype
نمونه نخستین
prime
نخستین اولیه
primed
نخستین اولیه
prototype
نخستین بشر
his opening remarks
نخستین گفتههای وی
prototypes
نخستین بشر
primes
نخستین اولیه
prototypes
نمونه نخستین
in the egg
در مرحله نخستین
hexateuch
نخستین توریه
primary projection area
ناحیه فرافکنی نخستین
primordial
عنصر نخستین اساسی
the first person
نخستین شخص متکلم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com