English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (8 milliseconds)
English Persian
out نوبت سرویس اسکواش
out- نوبت سرویس اسکواش
outed نوبت سرویس اسکواش
Other Matches
in side سمت سرویس زمین اسکواش
service court محل فرود سرویس اسکواش
hand out خراب کردن سرویس اسکواش
front court محوطه جلو خط سرویس اسکواش
hand in سمت زمین سرویس اسکواش
service line حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
faulted خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faults خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
fault خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
squash tennis بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
intermit نوبت داشتن نوبت شدن
broadband ISDN سرویس ارسال داده سریع که به داده و صوت اجازه ارسال در یک شبکه گسترده میدهد در حال حاضر سیستمهای Asynchronous Transfer Mode Multimegabit Data Services دو نوع از این سرویس هستند
let سرویس خطا سرویس بد
lets سرویس خطا سرویس بد
letting سرویس خطا سرویس بد
lob serve سرویس قوسدار بلند سرویس هوایی قوسدار
squash court زمین بازی اسکواش
front wall دیوار مقابل اسکواش
crease محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creased محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creases محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creasing محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
service line خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
getting برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
forecourt قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
gets برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
get برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
forecourts قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
down توپ اسکواش دو بار به زمین خورده ناتوان از ادامه مبارزه
nick ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicked ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicks ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
crosscourt shot ضربه کوتاه به دیوار مقابل که به طرف دیگر زمین اسکواش بیافتد
nicking ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
telltale نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
served نوبت
heat نوبت
toured نوبت
touring نوبت
tours نوبت
trick نوبت
tricking نوبت
tricked نوبت
alternation نوبت
heats نوبت
turns نوبت
tour نوبت
serve نوبت
serves نوبت
turn نوبت
tertian fever نوبت سه به یک
intermittence نوبت
inning نوبت
tertian fever نوبت غب
out of turn بی نوبت
periodicity نوبت
reprise نوبت
tricking نوبت نگهبانی
period نوبت مرحله
periods نوبت ایست
periods روزگار نوبت
periods نوبت مرحله
round نوبت گردکردن
out of turn خارج از نوبت
handout نوبت بازی
period روزگار نوبت
period نوبت ایست
tricked نوبت نگهبانی
roundest نوبت گردکردن
intermittent نوبت دار
whose turn is it? نوبت کیست
shift نوبت تعویض
round robin نوبت گردشی
round robin با گردش نوبت
every dog has his day <idiom> آسیاب به نوبت
prime shift نوبت اول
trick نوبت نگهبانی
handouts نوبت بازی
penalty از کف دادن نوبت
shifted نوبت کار
shifted نوبت تعویض
shift نوبت کاری
shift نوبت کار
it is my lead نوبت من است
periodic نوبت دار
shifted نوبت کاری
penalties از کف دادن نوبت
shifts نوبت کاری
shifts نوبت کار
shifts نوبت تعویض
movement credit نوبت حرکت
to be one's turn [go] نوبت [کسی] شدن
My turn! حالا نوبت منه!
The ball is in your court. <idiom> حالا نوبت تو است.
first dogwatch نوبت نگهبانی عصر
on deck دونده منتظر نوبت
shift schedule برنامه نوبت کاری
air register تنظیم نوبت پرواز
say نوبت حرف زدن
says نوبت حرف زدن
it is your move نوبت شما است
collocation نظم نوبت وترتیب
on deck در انتظار نوبت شنا
every other <idiom> به نوبت عرض شدن
roundest نوبت گرد کردن
round نوبت گرد کردن
rota جدول نوبت خدمت
rotas جدول نوبت خدمت
batter توپزنی که نوبت اوست
batters توپزنی که نوبت اوست
He jumped the queue. پرید توی صف ( خارج از نوبت )
strikers کروکه بازی که نوبت اوست
striker بیلیارد بازی که نوبت اوست
strikers بیلیارد بازی که نوبت اوست
bat around توپ زدن به نوبت در یک ردیف
striker کروکه بازی که نوبت اوست
every dog has his d. هرکسی چندروزه نوبت اوست
To jump the queue. خود را داخل صف جا زدن ( خارج از نوبت )
all things come to him who waits <proverb> بر اثر صبر نوبت ظفر آید
queuing theory نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
every dog has his day <idiom> <none> هرکسی پنج روزه نوبت اوست
platoon بازیگرانی را به نوبت در نقطه معین گذاشتن
moved نوبت حرکت یابازی بحرکت انداختن
antiperiodic جلوگیری کننده از نوبت و دورهء امراض
move نوبت حرکت یابازی بحرکت انداختن
platoons بازیگرانی را به نوبت در نقطه معین گذاشتن
moves نوبت حرکت یابازی بحرکت انداختن
call book دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
first come, first served <idiom> هرکی زودتر بیاد اول نوبت اوست
serviced سرویس
in- خط سرویس
in خط سرویس
service سرویس
centermark خط سرویس
service line خط سرویس
after sales service سرویس
assistance dog سگ سرویس
service dog سگ سرویس
medical response dog سگ سرویس
innings نوبت هر توپزن تا اخراج او مدتی که یک تیم توپ می زند
ball is in your court <idiom> [نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
american twist سرویس چرخشی
service area منطقه سرویس
service echelon ردههای سرویس
air line سرویس هوایی
backcourt پشت خط سرویس
serviced سرویس کردن
half court زمین سرویس
hand out خطای سرویس
serviced بنگاه سرویس
kick serve سرویس پیچشی
lubritorium چاله سرویس
information service سرویس اطلاعاتی
cannon ball سرویس چکشی
cannon balls سرویس چکشی
aces امتیاز سرویس
after sales service سرویس خدماتی
cooking set سرویس پخت و پز
windmill service سرویس چکشی
telephone service سرویس تلفن
ace امتیاز سرویس
service سرویس کردن
service بنگاه سرویس
truckline سرویس باربری
side out خطای سرویس
short service line خط سرویس کوتاه
underhand service سرویس ساده
aditional service سرویس اضافی
service over خطای سرویس
letting سرویس خطا
lets سرویس خطا
service stairs پلکان سرویس
sevice kick ضربه سرویس
let سرویس خطا
one and nine balls billiard بیلیارد کیسهای بین 4 بازیگرکه گویها به نوبت زده می شوند
interrupt serrice routine روال سرویس وقفه
wide area telephone service سرویس تلفنی گسترده
tea set سرویس چای خوری
in side سمت سرویس زمین
hook service سرویس برگردان والیبال
hand in سمت زمین سرویس
left court زمین سرویس سمت چپ
intelligent building [ساختمانی با سرویس هوشمند]
service ace امتیاز سرویس تنیس
service court محل فرود سرویس
side out خراب کردن سرویس
out of hand serve سرویس پایین دست
on line information service سرویس اطلاعاتی مستقیم
odd court زمین سرویس سمت چپ
railroad service سرویس راه اهن
out دریافت کننده سرویس
service charge سرویس مهمانخانه وغیره
tea services سرویس چای خوری
tea service سرویس چای خوری
bibliographic retrieval service سرویس بازیابی کتابشناسی
tea sets سرویس چای خوری
change of service تعویض سرویس والیبال
customer service technician تکنسین سرویس مشتری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com