Dictiornary-Farsi | نوبهای برجسته | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
tyupical	نوبهای برجسته


Other Matches

periodic	نوبهای
aguish	نوبهای
typic	نوبهای
malarial	نوبهای
intermittent	نوبهای نوبتی
alto-rilievo	[ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
malarial or an	نوبهای xنوبه خیز
intermissions	نوبهای تنفس دار
intermission	نوبهای تنفس دار
periodic intelligence report	گزارش نوبهای اطلاعاتی
embossing	طرح برجسته [برجسته کردن زمینه فرش]
perspective spatial model	مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
small lot	نوبهای که تعداد مهمات یا خرج ان کم است
supereminent	برجسته فوق العاده برجسته
salience	نکته برجسته موضوع برجسته
embossment	نقوش برجسته برجسته کاری
bas relif	حجاری ونقوش برجسته برجسته
saliency	نکته برجسته موضوع برجسته
stereoscope	جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
stereograph	نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
repousse	برجسته نمایاحکاکی برجسته
anaglyph	عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
kenspeckle	برجسته
eminent	برجسته
mainline	برجسته
illustrous	برجسته
in relief	برجسته
prominent	برجسته
raised	برجسته
cordon bleu	برجسته
starring	برجسته
ridged	برجسته
illustrated	برجسته
crowned	برجسته
stereometric	خط برجسته
distinguished	برجسته
mainlined	برجسته
stereometric	برجسته
mainlines	برجسته
par excellence	برجسته
mainlining	برجسته
masterwork	برجسته
dominant	برجسته
laureate	برجسته
relief emboss	برجسته
pre-eminent	برجسته
conspicuous	برجسته
predominant	برجسته
strikingly	برجسته
striking	برجسته
rilievo	برجسته
torose	برجسته
noted	برجسته
primes	برجسته
primed	برجسته
prime	برجسته
relievo	برجسته
pre eminent	برجسته
prosilient	برجسته
convex	برجسته
of d.	برجسته
overriding	برجسته
outstanding	برجسته
staring	برجسته
illustrious	برجسته
outstandingly	برجسته
salient	برجسته
boss	ارباب برجسته
topography	برجسته نگاری
acrography	گچ کاری برجسته
bosses	ارباب برجسته
anaglyph	حجاری برجسته
embossed	برجسته شده
stereoscopic	برجسته بینی
stereoscopic	برجسته بین
to make one's mark	برجسته شدن
alto relievo	برجسته بلند
stereoscopics	برجسته نمایی
bossing	ارباب برجسته
anaglyph	تزئینات برجسته
bossed	ارباب برجسته
stucco relief	گچبریهای برجسته
to put forward	برجسته نمودارکردن
bas relif	نقش کم برجسته
signally	بطور برجسته
signalize	برجسته کردن
salient pole	قطب برجسته
magnific	معروف برجسته
fash butt welding	جوش برجسته
mezzo rillievo	نیم برجسته
notbility	شخص برجسته
saleintiant	برجسته چشمگیر
saleint	برجسته چشمگیر
palmy	برجسته کامیاب
relievo	برجسته کاری
piece de resistance	فقره برجسته
relief map	نقشه برجسته
projection welding	جوش برجسته
raised shoulder	شانه برجسته
laureatel	شاعر برجسته
in relief	بطور برجسته
illustriously	برجسته وار
basso relief	برجسته کوتاه
contour map	نقشه برجسته
drop shadow	سایه برجسته
egregious	برجسته نمایان
emboss	برجسته کردن
embossed alphabet	الفبای برجسته
stand out	برجسته عالی
exaggerated stereoscopy	برجسته بین
stand out	برجسته بودن
front face	سطح برجسته
smatt	برجسته زیرکانه
half relief	نیم برجسته
mezzo relief	نیم برجسته
high relief	نقوش برجسته
relief emboss	نقشه برجسته
feat	کار برجسته
leading	عمده برجسته
aegicranium	آذین برجسته سر
raised figure	طرح برجسته
bas relif	نقوش برجسته
bas-relief	برجسته کاری
personages	شخص برجسته
distinguished	برجسته مهم
predominantly	بطور برجسته
poet laureate	شاعر برجسته
cordon bleu	آدم برجسته
personage	شخص برجسته
contour	نقشه برجسته
swells	برجسته شیک
premiers	هنرپیشه برجسته
feats	کار برجسته
premier	هنرپیشه برجسته
to create an image for oneself as somebody	برجسته شدن
aegicrane	آذین برجسته سر
eminently	بطور برجسته
milestones	مرحله برجسته
milestone	مرحله برجسته
swell	برجسته شیک
swelled	برجسته شیک
bas relief	برجسته کوتاه
bas relief	نقش کم برجسته
bas-relief	برجسته کوتاه
affigy	تصویر برجسته
humdinger	تفوق برجسته
projects	برجسته بودن
humdingers	تفوق برجسته
projected	برجسته بودن
project	برجسته بودن
effigies	تصویر برجسته
effigy	تصویر برجسته
topographic map	نقشه برجسته
relief	برجسته کاری
to stand out	برجسته بودن
relief	حجاری برجسته
premiering	هنرپیشه برجسته
bas-relief	نقش کم برجسته
premieres	هنرپیشه برجسته
premiered	هنرپیشه برجسته
premiere	هنرپیشه برجسته
bas-reliefs	برجسته کوتاه
bas-reliefs	نقش کم برجسته
narrative relief	نقش برجسته روایتی
relief map	نقشه برجسته نما
person of f.	شخص برجسته یا با نفوذ
bell-cast	[لبه ی برجسته بام]
papillary lines	خطهای برجسته انگشتها
raised type	حروف برجسته برای
perspective spatial model	مدل برجسته بینی
brilliantly	چنانکه برجسته باشد
living picture	نمایش یاتصویر برجسته
narrative relief	نقش برجسته توصیفی
inconspicuous	غیر برجسته کمرنگ
oner	شخص یا چیز برجسته
markedly	بطور برجسته یا محسوس
big	ستبر ادم برجسته
bigger	ستبر ادم برجسته
low relief	نقش نیم برجسته
biggest	ستبر ادم برجسته
distinguished rug	قالی با ارزش و برجسته
landmarks	واقعه برجسته راهنما
convex fillet weld	جوش نواری برجسته
bank	قسمت برجسته سر پیچ
bosomy	دارای پستان برجسته
bosomed	دارای سینه برجسته
bold faced type	حروف سیاه برجسته
banks	قسمت برجسته سر پیچ
blebby	برجسته یاحباب دار
stereometric	وابسته بترسیمات برجسته
stereoscope	دستگاه برجسته بین
bigwig	شخص مهم و برجسته
bigwigs	شخص مهم و برجسته
stereoscopy	سیستم برجسته بینی
noticeable	قابل ملاحضه برجسته
vectograph	عکس برجسته بینی
to bring out in relief	برجسته یا روشن کردن
to stand out in relief	برجسته یا روشن بودن
landmark	واقعه برجسته راهنما
distinguished unit citation	نشان یکان برجسته