Dictiornary-Farsi | نوزاد زود رس لاغر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 139 (7 milliseconds)

English	Persian
slink	نوزاد زود رس لاغر
slinking	نوزاد زود رس لاغر
slinks	نوزاد زود رس لاغر


Other Matches

chick	نوزاد
grubs	نوزاد
grubbed	نوزاد
grub	نوزاد
babes	نوزاد
babe	نوزاد
neonate	نوزاد
infant	نوزاد
new born	نوزاد
bambino	نوزاد
newborn	نوزاد
babies	نوزاد
baby	نوزاد
fry	حیوان نوزاد
Take care of the infant.	از نوزاد توجه کن
frass	گه کرم نوزاد
altricial	نوزاد زودرس
daughter chain	زنجیر نوزاد
frying	حیوان نوزاد
fries	حیوان نوزاد
grandbaby	نوه نوزاد
infant industry	صنعت نوزاد
larvae	نوزاد حشره لیسه
larva	نوزاد حشره لیسه
The baby is there months old .	نوزاد سه ماهه است
layette	پوشاک طفل نوزاد
layettes	پوشاک طفل نوزاد
The baby is restless.	نوزاد بی تابی می کند
flyblow	نوزاد حشرات ومگس
The baby spat out the pI'll.	نوزاد قرص را تف کرد بیرون
acheilia	فقدان لب بطور مادرزادی نوزاد بی لب
hatchling	جانور تازه متولد نوزاد
The baby was kicking and scraming .	نوزاد لگه می انداخت وفریاد می کشید
to sleep like a baby <idiom>	مثل نوزاد راحت و بی دغدغه خوابیدن
milk leg	ورم پای نوزاد همراه با دردبهنگام زایمان
Brits	نوزاد شاه ماهی و برخی ماهیهای دیگر
Brit	نوزاد شاه ماهی و برخی ماهیهای دیگر
cankerworm	نوزاد مختلف حشراتی که افت گیاهان اند
paedogenesis	تولید مثل بوسیله نوزاد حشرات یا شفیره
gracile	لاغر
skin and bone	لاغر
scrannel	لاغر
meager	لاغر
marcid	لاغر
leans	لاغر
twiggy	لاغر
exiguous	لاغر
pindling	لاغر
as thin as lath <idiom>	لاغر
atrophic	لاغر
underweight	لاغر
twigged	لاغر
slimsy	لاغر
lathy	لاغر
leaned	لاغر
lean	لاغر
raw-boned	لاغر
raw boned	لاغر
scraggy	لاغر
scraggiest	لاغر
scraggier	لاغر
lank	لاغر
poorest	لاغر
poor	لاغر
poorer	لاغر
thins	لاغر
thinnest	لاغر
thinners	لاغر
thinned	لاغر
thin	لاغر
meagre	لاغر
skinny	لاغر
slims	لاغر
spare	لاغر
slimming	لاغر
slimmest	لاغر
slimmed	لاغر
spared	لاغر
gaunt	لاغر
emaciated	لاغر
angular	لاغر
slim	لاغر
abortion	سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
littleneck clam	نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
abortions	سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
to lose weight	لاغر شدن
slenderize	لاغر کردن
slim jim	لاغر میان
tabescent	لاغر شونده
thinnish	نسبتا لاغر
skin and bones <idiom>	خیلی لاغر
toom	فاقد لاغر
scrag	ادم لاغر
slighting	تراز لاغر
scrawniest	لاغر واستخوانی
dry bones	ادم لاغر
scrawnier	لاغر واستخوانی
emaciate	لاغر کردن
fine drawn	لاغر شده در
gauntly	بطور لاغر
slights	تراز لاغر
slightest	تراز لاغر
slighter	تراز لاغر
lenten	بی گوشت لاغر
lithe	لاغر اندام
rangey	پادراز و لاغر
slight	تراز لاغر
scrawny	لاغر واستخوانی
slighted	تراز لاغر
macerate	لاغر کردن
bead	کوچک و لاغر ریزه
weed	دراز و لاغر پوشاک
Next to you I'm slim.	در مقایسه با تو من لاغر هستم.
lanternjaws	ارواره دراز و لاغر
rangy	ولگرد پا دراز و لاغر
weeded	دراز و لاغر پوشاک
meagrely	بطور لاغر یا ناقص
beads	کوچک و لاغر ریزه
lanternjaws	صورت لاغر و کشیده
weeding	دراز و لاغر پوشاک
half faced	دارای صورت لاغر
wizen	لاغر پژمرده یا پلاسیده
It's pretty hard to be in a bad mood around a fivemonth old baby.	ناراحت بودن در کنار یک نوزاد پنج ماهه کار سختی است.
slim jim	شبیه ادم لاغر اندام
wear thin <idiom>	به مرور زمان لاغر شدن
slimpsy	زود شکن وبدساخت لاغر
lantern jawed	دارای ارواره دراز و لاغر
slenderize	لاغر اندام شدن باریک کردن
slab sided	دارای دندههای باریک ونمایان لاغر
windlestraw	ساقه خشک علف ادم لاغر و نحیف
scal away	ادم بی معنی جانور کوچک اندام یا لاغر
thinnest	رقیق کردن لاغر کردن
thins	رقیق کردن لاغر کردن
thinners	رقیق کردن لاغر کردن
thin	رقیق کردن لاغر کردن
thinned	رقیق کردن لاغر کردن