English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
cocktail نوشابهای مرکب از چندنوشابه دیگر
cocktails نوشابهای مرکب از چندنوشابه دیگر
Other Matches
punches مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
punch مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
punched مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
koumiss قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست می کنند
kumiss قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند
chasers مشروبی که بدرقه نوشابهای باشد تعاقب کننده
chaser مشروبی که بدرقه نوشابهای باشد تعاقب کننده
king's peg نوشابهای که از شامپانی وکنیاک درست شده باشد
combined influence mine مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
chip قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
alpha pegasi مرکب الفرس متن الفرس مرکب
conversion وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shifted تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
HTML مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
conposite مرکب
complexes مرکب
hybrid مرکب
compounded مرکب
parasyntetic مرکب
complex مرکب
composed مرکب
tracing ink مرکب
roadsters مرکب
compounds مرکب
roadster مرکب
complexities مرکب
inks مرکب
complexity مرکب
combined مرکب
compound مرکب
combined arms مرکب
formant مرکب
composite مرکب
mixed مرکب
multiplex مرکب
ink pad مرکب زن
ink مرکب
build up section مقاطع مرکب
build up lining پوشش مرکب
india ink مرکب چین
summation tone صوت مرکب
binary explosive سوختارشدید مرکب
multivibrator لرزه گر مرکب
flitched beam تیر مرکب
ink pot مرکب دان
inker مرکب نویس
inkiness سیاهی مرکب
interest on interest ربح مرکب
drawing ink مرکب رسم
Indian ink مرکب چین
converter valve لامپ مرکب
multimodal transport حمل مرکب
dense ignorance جهل مرکب
multiple offence حمله مرکب
girder تیر مرکب
built up section مقاطع مرکب
mixed flow جریان مرکب
cuttle ماهی مرکب
pads مرکب خشک کن
pad مرکب خشک کن
markab مرکب الفرس
decomposite مرکب درمرکب
syncarp میوه مرکب
double ignorance جهل مرکب
built up lining پوشش مرکب
multiple unit valve لامپ مرکب
copying ink مرکب کپیه
parasyntetic مشتق و مرکب
mixed number عدد مرکب
decompound مرکب درمرکب
cuttle fish ماهی مرکب
lenticular مرکب از عدسی
combined bill of laning بارنامه مرکب
combined stresses تنش مرکب
combined stresses تنشهای مرکب
company team تیم مرکب
combination current جریان مرکب
composite area سطوح مرکب
composite armor زره مرکب
composite column ستون مرکب
composite defense دفاع مرکب
chinese ink مرکب چین
composite demand تقاضای مرکب
composite material مواد مرکب
combined staff ستاد مرکب
combination fixture اویز مرکب
combination lantern فانوس مرکب
combined arms team تیم مرکب
combined arms army ارتش مرکب
combined circuit مدار مرکب
combined command فرماندهی مرکب
combined command یکان مرکب
girders تیر مرکب
combined footing شالوده مرکب
combined forces نیروهای مرکب
combined arms یکان مرکب
combined arms رستههای مرکب
combination vehicle خودروهای مرکب
complex number عدد مرکب
composite metal فلز مرکب
composite score نمره مرکب
consisted مرکب بودن از
consist مرکب بودن از
compound lens عدسی مرکب
compound magnet مغناطیس مرکب
magnetic battery مغناطیس مرکب
compound motion حرکت مرکب
compound probability احتمال مرکب
compound statement جمله مرکب
compound wound generator مولد مرکب
compound wound motor موتور مرکب
magnetic ink مرکب مغناطیسی
consisting مرکب بودن از
consists مرکب بودن از
compound eye چشم مرکب
composite steel فولاد مرکب
ink مرکب زدن
inks مرکب زدن
compositely بطور مرکب
compositeness مرکب بودن
compositive cideo ویدئوی مرکب
compound bending خمش مرکب
compound catenary اویزانداری مرکب
wound pole قطب مرکب
compound circuit مدار مرکب
compound converter تبدیل گر مرکب
compound curve انحناء مرکب
compound اتصال مرکب
compounded ماده مرکب
compounds لفظ مرکب
compounds جسم مرکب
hybrid wave موج مرکب
printing ink مرکب چاپ
oaten مرکب از دانههای جو
compounded اتصال مرکب
synthetic مرکب از موادمصنوعی
pully block قرقره مرکب
compounded لفظ مرکب
compounded جسم مرکب
compound جسم مرکب
compound لفظ مرکب
compound ماده مرکب
composite یکان مرکب
composite چیز مرکب
printer's ink مرکب چاپ
compound interest بهره مرکب
ink bottle مرکب دان
ink bag کیسه مرکب
harmonic motion الحان مرکب
compound interest ربح مرکب
diphthongs مصوت مرکب
ink eraser مرکب پاک کن
diphthong مصوت مرکب
compounds ماده مرکب
compounds اتصال مرکب
onomastic مرکب از اسم
saccharic مرکب ازساخارین
compound helicopter هلی کوپتر مرکب
bibary compound جسم مرکب دوعنصره
composite television signal پیام مرکب تلویزیونی
binary explosive ماده منفجره مرکب
compounds فرم پیادهای مرکب
composite color signal پیام رنگی مرکب
seropurulent مرکب از سرم وچرک
dataplex سیگنالهای داده مرکب
pseudocompound شبه ماده مرکب
the ink blots این مرکب لک می اندازد
composite number عدد مرکب [ریاضی]
compound number عدد مرکب [ریاضی]
compounded فرم پیادهای مرکب
compound girder تیر حمال مرکب
differential compound winding سیمپیچ مرکب تفاضلی
diode characteristic مشخصه الکترد مرکب
composite armor نیروی زرهی مرکب
combination circuit مدار انفجاری مرکب
atramentous سیاه چون مرکب
combined arms team تیم رستههای مرکب
composite air photograph عکس مرکب هوایی
compasition gear چرخ دنده مرکب
combination influence مکانیسم عامل مرکب
flat compound generator مولد مرکب تخت
combined bill of laning بارنامه حمل مرکب
combined publications نشریات رستههای مرکب
composite casting ریخته گری مرکب
ink ject printer چاپگر با پرتاب مرکب
compound فرم پیادهای مرکب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com