English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
mead نوشابه الکلی مرکب از عسل واب ومالت وماده مخمر شهد اب
Other Matches
an alcoholic liquor نوشابه الکلی
firewater نوشابه الکلی قوی
soft drink نوشابه غیر الکلی
ginger ale نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
ginger ales نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
posset نوشابه مرکب از شیر وابجو
tom collins نوعی مشروب الکلی مرکب ازجین واب وغیره
hermaprodite نر وماده
monaecious نر وماده
monecioius نر وماده
monoecious نر وماده
Male and female . نر وماده
bisexuality داشتن خصوصیات نر وماده
diclinous درختانی که نر وماده دارند
bisexual دارای خصوصیات جنس نر وماده
psychophysics مبحث روابط روان وماده
bisexuals دارای خصوصیات جنس نر وماده
barm مخمر
barmier مخمر
barmiest مخمر
fermentive مخمر
yeast مخمر
yeasts مخمر
fermented مخمر
barmy مخمر
zymogenic مخمر
yeasty مخمر مانند
inwrought مخمر مصور
acetone yeast مخمر استون
acetobacter مخمر سرکه
wort مخمر ابجو
leaven مخمر کردن
leavening مخمر کردن
leavens مخمر کردن
bakers yeast نوعی مخمر ابجو
dichogamic دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
combined influence mine مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
tipples نوشابه
drink نوشابه
tippled نوشابه
tipple نوشابه
liquors نوشابه
drinks نوشابه
soft drinks نوشابه
brewage نوشابه
tippling نوشابه
liquor نوشابه
soft drink نوشابه
partility for liquors به نوشابه
refreshments نوشابه
refreshment نوشابه
alcoholic الکلی
alcoholics الکلی
lush الکلی
lusher الکلی
lushes الکلی
lushest الکلی
pick-me-ups نوشابه مقوی
broached نوشابه دراوردن
tippler نوشابه فروش
lambs wool یکجور نوشابه
broaching نوشابه دراوردن
liquorish نوشابه دوست
broaches نوشابه دراوردن
broach نوشابه دراوردن
pick-me-up نوشابه مقوی
pick me up نوشابه مقوی
something short نوشابه تند
drinking was his ruin نوشابه خوری
drank نوشابه خورد
barroom نوشابه فروشی
drank as a f. نوشابه زیادخورده
beverage نوشابه شربت
waterer نوشابه نوش
beverages نوشابه شربت
fastidium potus نوشابه بیزاری
booze مشروب الکلی
delirium tremens جنون الکلی
alcoholic paranoid پارانوئید الکلی
non-alcoholic <adj.> غیر الکلی
boozed مشروب الکلی
spirit thermometer دماسنج الکلی
boozes مشروب الکلی
boozing مشروب الکلی
dipsomania جنون الکلی
spirits مشروبات الکلی
liquors مشروب الکلی
dt's هذیان الکلی
alcoholic intoxication مسمومیت الکلی
alcohol thermometer دماسنج الکلی
liquor مشروب الکلی
spirit مشروبات الکلی
alcohol lamp چراغ الکلی
jimjams هذیان الکلی
alcohol burner چراغ الکلی
spirit lamp چراغ الکلی
spiriting مشروبات الکلی
alcoholic fermentation تخمیر الکلی
nephalism پرهیز از نوشابه خوری
dram shop جایگاه نوشابه فروشی
to soak oneself زیاد نوشابه خوردن
balderdash یاوه نوشابه کف الود
long drinks نوشابه در گیلاس بلند
long drink نوشابه در گیلاس بلند
groggery نوشابه فروشی میخانه
slops اب زیپو نوشابه سبک
morat نوشابه انگبین و توت
intoxicants نوشابه مستی اور
intoxicant نوشابه مستی اور
hocus نوشابه دارو زده
off-licence فروشگاه نوشابههای الکلی
off-licences فروشگاه نوشابههای الکلی
stimulant مشروب الکلی انگیزه
soft drinks نوشیدنی غیر الکلی
acute alcoholic intoxication مسمومیت حاد الکلی
alcoholic hallucinosis توهم زدگی الکلی
soft drink نوشیدنی غیر الکلی
stimulants مشروب الکلی انگیزه
frutex شراب شربت الکلی
alcoholic dementia زوال عقل الکلی
delirium tremens روان اشفتگی الکلی
alcoholic psychosis روان پریشی الکلی
john barleycorn مشروب الکلی خانگی
alcohol هرنوع مشروبات الکلی
alcoholic blackout یاد زدودگی الکلی
soda pop نوشیدنی غیر الکلی
hylotheistic یکی دانندهء خدا و ماده مربوط به این اعتقاد که خدا وماده یکی است
oenomania میل مفرط به نوشابه ها یا الکی
methglin نوشابه انگبینی ادویه دار
dutch courage جراتی که از خوردن نوشابه اید
libations نوشابه پاشی نوشیدن شراب
tope نوشابه زیاد خوردن درختستان
buttery جای فروش اذوقه و نوشابه
butteries جای فروش اذوقه و نوشابه
kummel نوشابه المانی زیره دار
libation نوشابه پاشی نوشیدن شراب
boozer's nose آدم الکلی [اصطلاح روزمره]
bone dry کسی که لب به مشروب الکلی نمیزند
nonalcoholic drinks نوشیدنی های غیر الکلی
dipsomania میل مفرط به نوشابههای الکلی
drinker’s nose آدم الکلی [اصطلاح روزمره]
red-nose آدم الکلی [اصطلاح روزمره]
alpha pegasi مرکب الفرس متن الفرس مرکب
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
non abstainer کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
canteens فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه
Say when! [when pouring] بگو کی بایستم! [هنگام ریختن نوشابه]
Say when stop! [when pouring] بگو کی بایستم! [هنگام ریختن نوشابه]
tap room جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
to flinch the flagon ازخوردن نوشابه خود داری کردن
canteen فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه
non-alcoholic beverages نوشابه های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
soft drinks نوشابه های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
alcohol-free beverages نوشابه های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
alcohol-free drinks نوشابه های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
eye water خلط چشم یکجورنوشابه الکلی که انرامیگویند
teetotaller طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
teetotallers طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
temperance طرفداری از منع نوشابههای الکلی خودداری
swats ابجو تازه انگلیسی مشروب الکلی
abstemious مخالف استعمال مشروبات الکلی پرهیزکار
abstinence ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
ratafia مشروب الکلی مخلوط با بادام تلخ
speakeasy محل فروش مشروبات الکلی قاچاق
boozing مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
teetotaler طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
boozes مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
boozed مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
booze مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
ratafee مشروب الکلی مخلوط با بادام تلخ
swizzle انواع مشروبات الکلی محتوی یخ وشکر
licensed victualler مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
cambric tea نوشابه گرمی از اب و شیر وشکر و اغلب چای
occasional licence پروانه فروش نوشابه درمواقع و جاهای معین
he swore off drinking سوگند خوردکه از نوشابه خوری دست بکشد
noyau یکجور نوشابه که مغز هسته بان میزنند
ginger beer نوشابه شیرین گاز داریکه زنجبیل دارد
dry town شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
ginger beers نوشابه شیرین گاز داریکه زنجبیل دارد
joint جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
soda water مشروب غیر الکلی گاز دار لیموناد
dipsomaniac کسیکه میل مفرط بنوشابههای الکلی دارد
acrasy بی اعتدالی در مصرف مشروبات الکلی و غیره شدت
rosolio یکجور شربت الکلی یانوشابه نیرو بخش
bone dry جایی که نوشیدن مواد الکلی در آن قدغن است
apTritif نوشیدنی الکلی که قبل از غذا نوشیده میشود
grog blossom جوش یاقرمزی روی بینی که ازخوردن نوشابه زیادپیدامیشود
jake leg فلجی که به علت استعمال مشروبات الکلی ایجاد میشود
aperitif نوشابهء الکلی که بعنوان محرک اشتها قبل از غذامی نوشند
acnerosacea ورم و سرخی صورت وبینی در اثر افراط در صرف مشروبات الکلی
chaser آب میوه یا آبجو [ یا نوشیدنی کم الکلی] که پشت مشروب قوی و پر الکل می نوشند
etna فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
ink pad مرکب زن
conposite مرکب
tracing ink مرکب
combined arms مرکب
composite مرکب
formant مرکب
compound مرکب
compounded مرکب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com