English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
letter press نوشته وابسته به عکسها
Other Matches
scrapbooks مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
scrapbook مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
sidelap بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
orphan خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
depositions نوشته
letters نوشته
paper work نوشته
papeteries نوشته
inscriptions نوشته
letter نوشته
inscription نوشته
deposition نوشته
texts نوشته
manuscript نوشته
writs نوشته
record نوشته
epigraph نوشته
writ نوشته
manuscripts نوشته
text نوشته
opuses نوشته
opus نوشته
scrip نوشته
petrograph سنگ نوشته
hierogram نوشته قدس
writings نوشته نوشتجات
writing نوشته نوشتجات
written نوشته شده
petroglyph سنگ نوشته
cryptograph نوشته رمزی
hand writing دست نوشته
callout نوشته راهنما
ancient manuscript نوشته قدیمی
chirograph دست نوشته
cryptogram نوشته رمزی
pseudograph نوشته جعلی
manuscript دست نوشته
it is written that نوشته اندکه
handwriting دست نوشته
triglot به سه زبان نوشته شده
imperscriptible فاقد اجازه نوشته
packaged software بسته پیش نوشته
it is written that نوشته شده است که
pornography نوشته شهوت انگیز
overwrite نوشته داده در محلی
opusculum اثریا نوشته بی اهمیت
inscription نقش نوشته خطی
erotica نوشته ها واصطلاحات عاشقانه
inscriptions نقش نوشته خطی
numbers عدد نوشته شده
graphically بطور نوشته یا منقوش
numerals عدد نوشته شده و..
number عدد نوشته شده
applications معمولا به صورت نوشته
scroll نوشته یافهرست طولانی
application معمولا به صورت نوشته
pornograph نوشته ها و عکسهای رکیک
scrolls نوشته یافهرست طولانی
cartouche لوح نوشته مزین
poison pen نوشته غرض الود
repetitive letter نوشته شده است
numeral عدد نوشته شده و..
cryptanalysis کشف نوشته رمزی
psychogram پیام نوشته روح
purple patch نوشته اراسته به صنایع بدیعی
ad-lib بدون نوشته صحبت کردن
hic jacet نوشته روی سنگ قبر
accounting package بسته پیش نوشته حسابداری
superscription عنوان نوشته روی چیزی
autographic نوشته شده با دست خودمصنف
epitaph نوشته روی سنگ قبر
jotting چیزیکه با عجله نوشته شده
blasphemous نوشته وگفته کفر امیز
slashed zero علامت نوشته یا چاپ شده
epitaphs نوشته روی سنگ قبر
writings چیزی که نوشته شده است
ad-libbed بدون نوشته صحبت کردن
legend نوشته روی سکه ومدال
legends نوشته روی سکه ومدال
bilingual بدو زبان نوشته شده
graffiti نوشته تصویر ویا پوستریکهبردیوارمیچسبانند
fill out <idiom> نوشتن حقایقی که نوشته شدهاند
numerals اعداد نوشته شده IV, III, II , I و...
purple passage نوشته اراسته به صنایع بدیعی
writing چیزی که نوشته شده است
numeral اعداد نوشته شده IV, III, II , I و...
ad-libbing بدون نوشته صحبت کردن
ad-libs بدون نوشته صحبت کردن
hyphenated نوشته شده با فضای خالی
cryptanalyze نوشته رمزی را کشف کردن
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
NCR paper نوشته هم روی کاغذ نمایان میشود
postfix کلمه یا حرف نوشته شده پس از دیگری
ballot رای مخفی مجموع اراء نوشته
balloted رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballots رای مخفی مجموع اراء نوشته
to read between the lines معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
software package بسته پیش نوشته نرم افزاری
subscript چیزی که در پایین نامه نوشته شود
italic حرف به صورت itoloc نوشته شده
compilation جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته
integrated accounting package بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع
It is written for our benefit نوشته کردن برای ما فایده دارد
termination notice فسخ نوشته شده [قرارداد کاری]
machine address برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق
equations فرمولی که یک کامپیوتر آنالوگ نوشته برای حل
compilations جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته
modular accounting package برنامه پیش نوشته حسابداری واحدی
absolute address برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق
equation فرمولی که یک کامپیوتر آنالوگ نوشته برای حل
associates وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
pitches وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
bibliotics بررسی دست نوشته برای تعیین اصالت ان
parody نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد
machine فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
machined فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
the paper is written all over همه جای کاغذ نوشته شده است که
repondez s'il vous plait [RSVP] لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
please reply لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
unless otherwise prescibed [by the doctor] مگر اینکه [پزشک] نسخه دیگری نوشته
machines فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
pitch وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
graffito حروف یا تصاویری که بردیوار نوشته شده باشد
applies تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
apply تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
applying تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
hair stroke خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
grapho پیشوند بمعنی نوشته و ثبت شده و نوشتن
Take a fresh sheet of paper. یک ورق کاغذ تازه ( نوشته نشده ) بردار
The letter is addressed to you . نامه بعنوان شما نوشته شده است
nominal value قیمت واقعی سهم که روی ان نوشته شده
backhanded با پشت دست نوشته شده چپ طعنه امیز
parodies نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد
rubric عنوانی که باحروف قرمز نوشته یا چاپ شده باشد
direct دستورات برنامه که به صورت کد مطلق نوشته شده اند
notations عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند
notation عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند
rational number عددی که به عنوان تقسیم دو عدد کامل نوشته میشود
directed دستورات برنامه که به صورت کد مطلق نوشته شده اند
directs دستورات برنامه که به صورت کد مطلق نوشته شده اند
personals بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
rubrics عنوانی که باحروف قرمز نوشته یا چاپ شده باشد
sic علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده
users نرم افزاری کامپیوتری که کاربر و نه تولیدکننده نوشته است
parodist کسیکه نوشته ادبی راتقلیدکرده بصورت هزل درمیاورد
user نرم افزاری کامپیوتری که کاربر و نه تولیدکننده نوشته است
hudibrastic نوشته شده بصورت دوبیتی هشت هجایی ومضحک
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
chyron [American E] قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
Lower third قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
home grown software برنامههای نوشته شده توسط استفاده کنندگان سیستم کامپیوتری
aston [British E] قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
indirect objects سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
object سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
objected سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
objecting سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
objects سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
head word کلمه یاجملهای که در سراغاز فصل یا بخش کتاب نوشته میشود
sickest علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
sick علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
pseudepigrapha نوشته هاوکتابهای مشکوک الاعتباری که تالیف انهارابنویسندگان نسبت میدهد
teleprompter اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون
round robin (letter) <idiom> نامهای که دست جمعی نوشته شود (هرگوشه آن بوسیله شخصی)
sibilline books کتابهای فالگیر رومیان باستان که میگفتندزنهای غیبگو نوشته اند
direct objects سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
demount کنار گذاشتن یک رسانه ذخیره مغناطیسی از دستگاهی که روی ان نوشته و از ان می خواند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com