Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
NiCad
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
Other Matches
NiMH
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
dry cell battery
باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
suspends
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspending
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspend
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
meter power supply
امکان ای در ویندوز که میزان توان باتری را در laptop نشان میدهد و نیز می گوید آیا از طریق بالا اجرا میشود یا منبع اصلی الکتریسیته
to jump-start an engine
موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
booster cable
[jumper cable]
کابل باتری به باتری
[اتومبیل رانی ]
charge
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
luggable
کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
c battey
باتری سی
battery charger
باتری پر کن
battery copper
مس باتری
battery charging rectifier
باتری پر کن
charger
باتری پر کن
chargers
باتری پر کن
h.b. battery
باتری ا
heater battery
باتری ا
filament battery
باتری ا
h.t. battery
باتری ب
b battery
باتری ب
battery water
اب باتری
battery
باتری
batteries
باتری
storage cell
باتری
battery syringe
سرنگ باتری
battery plate
صفحه باتری
battery discharger
باتری خالی کن
gravity battery
باتری وزنی
battery paint
رنگ باتری
battery hold down
میانگیردار باتری
grid of a battery
شبکه باتری
battery receiver
رادیو باتری
lighting battery
باتری روشنایی
isolator for battery plate
لایی باتری
battery electrode
الکترود باتری
battery polarization
قطبش باتری
burning rack
قاب باتری
battery solution
محلول باتری
plante cell
باتری پلانته
discharger for battery
باتری خالی کن
solution of battery
الکترولیت باتری
battery filler
سرنگ باتری
battery electrolyte
الکترولیت باتری
hold down for batteryseparator
میانگیردار باتری
storage battery
باتری بارشدنی
battery mounting
پایه باتری
battery terminal
قطب باتری
storage cell
پیل باتری
standby battery
باتری اضطراری
storage battery
باتری انبارهای
battery oven
کوره باتری
alkaline battery
باتری قلیایی
acummulator battery
باتری بارشدنی
battery liquid
الکترولیت باتری
battery liquid
مایع باتری
battery turntable
میز باتری
rechargeable battery
باتری بارشدنی
battery vise
گیره باتری
battery insulator
عایق باتری
battery voltage
ولتاژ باتری
air cell a battery
باتری رادیو
battery insulator
میانگیر باتری
battery isolator
لایی باتری
battery jar
فرف باتری
starting battery
باتری استارت
pillar post of battery
ستون باتری
floating battery
باتری ذخیره
impurities in battery
ناخالصیهای باتری
ignition battery
باتری استارت
edison
باتری ادیسن
battery acid
اسید باتری
battery ammeter
امپرسنج باتری
battery box
جعبه باتری
battery capacity
فرفیت باتری
battery carbon
زغال باتری
nickel iron battery
باتری ادیسن
dry storage battery
باتری ژلاتینی
automobile battery
باتری اتومبیل
sediment
درد باتری
b. eliminator
جانشین باتری ب
secondary battery
پیل باتری
secondary battery
باتری بارشدنی
sediments
درد باتری
dry battery
باتری خشک
battery carrier
شاسی باتری
cell cover
درپوش باتری
gelatine battery
باتری خشک
battery charging plug
دو شاخه باتری پر کن
voltaic battery
باتری ولتایی
batterty cover
سرپوش باتری
stand by battery
باتری یدکی
battery cradle
کلاف باتری
battery current
برق باتری
polarization
پلاریزاسیون باتری
gelatine battery
باتری ژلاتینی
battery charging rheostat
رئوستای باتری پر کن
battery case
جعبه باتری
battery charging cable
کابل باتری پر کن
secondary cell
پیل باتری
battery cell
پیل باتری
battery jar spacer
لایی فرف باتری
separator
میان گیر باتری
plunge battery
باتری با الکترد شناور
to charge the battery
باتری را بار کردن
batteries
که یک باتری پشتیبان دارد
battery
که یک باتری پشتیبان دارد
battery hydrometer
چگالی سنج باتری
reversed battery plate
صفحه باتری معکوس
cell connector
رابط پیل باتری
shedding of battery plate
ریزش صفحه باتری
dry storage battery
باتری انبارهای خشک
idle voltage of battery
ولتاژ هرز باتری
battery connector
رابط پیل باتری
area of battery plate
سطح صفحه باتری
local action
تخلیه موضعی باتری
thin plate battery
باتری صفحه نازک
group of battery plates
دسته صفحات باتری
train lighting battery
باتری روشنایی ترن
overdischarge of battery
تخلیه فرساینده باتری
porosity of battery plate
تخلخل صفحه باتری
faure plate
صفحه باتری خمیری
closed circuit battery
باتری با مدار بسته
plate press
پرس صفحه باتری
cutout relay
رله باتری پرکن
plante battery plate
صفحه باتری پلانته
twenty four hour charge rate
امپر مجاز باتری
universal receiver
رادیو برق و باتری
carbon battery plate
صفحه باتری کربنی
overfilling of battery
سرشار کردن باتری
cementation
سیمانی شدن باتری
lead acid battery
باتری سرب- اسید
cell tester
ولت سنج باتری
battery resistance
مقدار مقاومت باتری
battery steamer
کوره باتری بخاری
battery still
دیگ تقطیر باتری
ampere hour efficiency of storage batter
بازده باتری انبارهای
backs
که یک باتری پشتیبان دارد
nickel iron battery
باتری نیکل-اهن
discharge
خالی کردن باتری
back
که یک باتری پشتیبان دارد
pasted plate
صفحه باتری خمیری
heater battery
باتری گرم کننده
hardened battery plate
صفحه باتری سخت
plate puller
انبر صفحه باتری
glass separator
میان گیر شیشهای باتری
accumulator
باتری
[مهندسی برق یا الکترونیک]
The battery is dead.
باتری تمام شده است.
The battery is dead.
باتری خالی شده است.
cranking capacity of battery
فرفیت راه اندازی باتری
low tension battery
باتری فشار ضعیف رادیو
power pack
باتری
[مهندسی برق یا الکترونیک]
total discharge
تخلیه الکتریکی عمیق
[در باتری]
forming of battery plates
اماده سازی صفحات باتری
replenish
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenished
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishes
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
The battery is discharged (emptied).
باتری خالی شده است.
replenishing
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
The engine runs by a battery.
این موتور با باتری کار می کند.
cathodes
ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
cathode
ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
battery
استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
batteries
استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
invisible
مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
The capacity of a battery is typically expressed in milliamp-hours.
ظرفیت باتری به طور معمول در میلی آمپر در ساعت بیان می شود.
to jump-start someone's car
کمک برای روشن کردن
[خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
chargeable
آنچه قابل شارژ است
retrain
ایجاد مجدد اتصال با کیفیت باتری وقتی که کیفیت خط خیلی بد باشد
refreshes
قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshed
قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refresh
قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
self-
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
power
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powered
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powers
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powering
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
charge
شارژ کردن شارژ
charges
شارژ کردن شارژ
electrically
نوعی EAROM که قابل برنامه ریزی است
thunder chief
نوعی هواپیمای یک موتوره وسوپرسونیک قابل حمل بمب اتمی
kaplan pump
نوعی پمپ پروانهای که پرههای چرخ کن قابل تنظیم است
craft reimbursable supply
اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
provider
نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
providers
نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
PowerBook
گونه Laptop کامپیوتر Macintosh طراحی شده توسط Applecarp
TFT screen
روش ایجاد صفحه نمایش LCD با کیفیت بالا در کامپیوترهای Laptop
knife rest
نوعی مانع یا سدجادهای است که با سیم خاردار و یک چهارچوب فلزی یا چوبی تهیه می کنند و قابل حمل میباشد
heats
شارژ
charging
شارژ
heat
شارژ
fluxing agent
شارژ
chargers
دستگاه شارژ
coke per charge
ذغال کک شارژ
melting charge
شارژ ذوب
charge d'affaires
شارژ دافر
furnace charge
شارژ کوره
charger
دستگاه شارژ
load
شارژ کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com