Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (14 milliseconds)
English	Persian
black grouse	نوعی باقرقره بزرگ
Other Matches
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
saint bernard	نوعی سگ بزرگ
bulldogs	نوعی سگ بزرگ
bulldog	نوعی سگ بزرگ
dalmatian	نوعی سگ بزرگ
grampus	نوعی یونس بزرگ
halibut	نوعی ماهی پهن بزرگ
halibuts	نوعی ماهی پهن بزرگ
brazier head rivet	نوعی پرچ با سر بزرگ ونازک
parachute spinnaker	نوعی بادبان خیلی بزرگ 3گوشه
breast drill	نوعی دریل دارای مته بزرگ
avocado	نوعی میوه شبیه انبه یا گلابی بزرگ
avocados	نوعی میوه شبیه انبه یا گلابی بزرگ
great dane	نوعی سگ بزرگ وقوی که دارای پوست نرمی است
mudcapping	نوعی روش تخریب صخرههای بزرگ به وسیله موادمنفجره
billhook	نوعی کارد بزرگ که دارای نوک برگشته است
starlifter	نوعی هواپیمای حمل و نقل چهار موتوره جت بزرگ
ptarmigan	باقرقره
fool hen	باقرقره
heathbird	باقرقره سیاه
sand grouse	باقرقره شن زار
blackcock	باقرقره سیاه نر
gray hen	باقرقره سیاه ماده
grey hen	باقرقره سیاه ماده
heath hen	باقرقره سیاه ماده
heath cock	خروس کولی باقرقره سیاه نر
conformal projection	نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania	مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fire bee	نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
museum piece	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous	دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game	صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
bittersweet	نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
grandam	مادر بزرگ ننه بزرگ
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
asses' ears	نوعی گوشه [نوعی شاخه]
propylon	در بزرگ
nonus	بزرگ
large	بزرگ
larger	بزرگ
largest	بزرگ
enormous	بزرگ
decuman	بزرگ
magacephalic	بزرگ سر
spanking	بزرگ
massive	بزرگ
egregious	بزرگ
headmen	بزرگ
headman	بزرگ
macro	بزرگ
macrocephalic	بزرگ سر
full bottomed	بزرگ
walloping	بزرگ
wallopings	بزرگ
swingeing	بزرگ
massively	بزرگ
spankings	بزرگ
considerably large	بس بزرگ
voluminous	بزرگ
majuscular	بزرگ
bigger	بزرگ
vast	بزرگ
extras	بزرگ
extra-	بزرگ
extra	بزرگ
biggest	بزرگ
megapod	بزرگ پا
big	بزرگ
gate	در بزرگ
doyennes	زن بزرگ
gross	بزرگ
vasty	بزرگ
paternal grandmother	نه نه بزرگ
grossed	بزرگ
majuscule	بزرگ
grosser	بزرگ
gates	در بزرگ
grosses	بزرگ
doyenne	زن بزرگ
grossest	بزرگ
grossing	بزرگ
canis majoris	سگ بزرگ
bandog	سگ بزرگ
mightiest	بزرگ
mightier	بزرگ
stour	بزرگ
grave	بزرگ
of a large size	بزرگ
large sized a	بزرگ
large sized	بزرگ
long ton	تن بزرگ
bulky	بزرگ
swith	بزرگ
smaller	بزرگ نه
canis major	سگ بزرگ
small	بزرگ نه
mighty	بزرگ
bulkier	بزرگ
bulkiest	بزرگ
smallest	بزرگ نه
king size	بزرگ
eminent	بزرگ
greatest	بزرگ
major	بزرگ
jumbos	بزرگ
majored	بزرگ
majoring	بزرگ
great-	بزرگ
great	بزرگ
immane	بزرگ
adult	بزرگ
dignified	بزرگ
majestic	بزرگ
jumbo	بزرگ
high	بزرگ
highest	بزرگ
gravest	بزرگ
graves	بزرگ
extensive	بزرگ
hugeous	بزرگ
highs	بزرگ
adults	بزرگ
generic	نوعی
some kind [of]	یک نوعی [از]
fellow feeling	حس هم نوعی
typical	نوعی
a kind [of]	نوعی [از]
tubas	شیپور بزرگ
goodman	بزرگ خانواده
grandpa	پدر بزرگ
large-scale	در مقیاس بزرگ
gor bellied	شکم بزرگ
colossal	بسیار بزرگ
cavern	غار بزرگ
pigsticker	چاقوی بزرگ
grandpas	پدر بزرگ
archangels	فرشتهء بزرگ
biggish	نسبتا بزرگ
cataclysms	سیل بزرگ
tycoon	ثروتمند بزرگ
tycoons	ثروتمند بزرگ
large scale	در مقیاس بزرگ
tuba	شیپور بزرگ
caverns	غار بزرگ
giant slalmon	مارپیچ بزرگ
emporium	بازار بزرگ
blundering	اشتباه بزرگ
sowed	شمش بزرگ
sow	شمش بزرگ
blunders	اشتباه بزرگ
numerous	بزرگ پرجمعیت
big dippers	خرس بزرگ
big dipper	خرس بزرگ
big bang theory	خرس بزرگ
blundered	اشتباه بزرگ
blunder	اشتباه بزرگ
large-scale	مقیاس بزرگ
large scale	مقیاس بزرگ
paternal grandmother	مادر بزرگ
emporiums	بازار بزرگ
particianship	بزرگ منشی
particianship	بزرگ زادگی
sows	شمش بزرگ
supermarkets	فروشگاه بزرگ
mainframe	کامپیوتر بزرگ
upper case	حروف بزرگ
propylaeum	در بزرگ ساختمان
protonotary	محر ر بزرگ
edifices	ساختمان بزرگ
edifice	ساختمان بزرگ
manors	خانه بزرگ
whopping	خیلی بزرگ
longbow	کمان بزرگ
manor	خانه بزرگ
Elaborate	اسلحه بزرگ
mansions	عمارت بزرگ
lumps	بزرگ شدن
heave	بزرگ کردن
mansion	عمارت بزرگ
heaved	بزرگ کردن
cataclysm	سیل بزرگ
high treason	خیانت بزرگ
supermarket	فروشگاه بزرگ
heaviest	موج بزرگ
caps	حروف بزرگ
heavies	موج بزرگ
emporia	بازار بزرگ
heavier	موج بزرگ
largish	نسبتا بزرگ
mainframes	کامپیوتر بزرگ
upper case	حرف بزرگ
drum major	طبل بزرگ
heavy	موج بزرگ
archangel	فرشتهء بزرگ
lumped	بزرگ شدن
longbows	کمان بزرگ

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com