English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
weapon alpha نوعی خرج انفجاری عمقی موشکی
Other Matches
datum dan buoy علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
one hook مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
first fire mixture خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
module مدل موشکی
modules مدل موشکی
shilleilagh گلوله با خرج موشکی
sabot خرج موشکی کمکی
jato unit قسمت خرج موشکی
aerodynamic missile موشکی که به طریقه ایرودینامیکی کار میکند
bathetic عمقی
shallowness کم عمقی
deep seated عمقی
intensive agriculture کشت عمقی
intensive cultivation زراعت عمقی
lift pass پاس عمقی
depth analysis تحلیل عمقی
retrocede عمقی شدن
file firing اتش عمقی
depth therapy درمان عمقی
depth psychology روانشناسی عمقی
deep sensibility احساسهای عمقی
depth interview مصاحبه عمقی
sea skimmer موشکی که در روی سطح اب سینه مال حرکت میکند موشک خزنده
bottom mine مین شناور عمقی
capital deepening افزایش عمقی سرمایه
eruptional انفجاری
eruptive انفجاری
volcanic انفجاری
explosive welding جوشکاری انفجاری
blasting fuze ماسوره انفجاری
blasting gelatin ژلاتین انفجاری
booby-trapping تله انفجاری
booby-traps تله انفجاری
blow out fuse فیوز انفجاری
detonating fuse فیوز انفجاری
shrapnel shell گلوله انفجاری
forging burst اهنگری انفجاری
shrapnel گلوله انفجاری
demolition belt کمربند انفجاری
burst force نیروی انفجاری
destructor چاشنی انفجاری
detonating cord فتیله انفجاری
bursting charge بار انفجاری
brisance ضربه انفجاری
explosive train فتیله انفجاری
bloom رشد انفجاری
explosive rivet پرچ انفجاری
primacord فتیله انفجاری
explosive bolt سه راهی انفجاری
explosive bolt پیچ انفجاری
booby trap تله انفجاری
blooms رشد انفجاری
ignitor فتیله انفجاری
fireballs گلوله انفجاری
bloomed رشد انفجاری
booby-trapped تله انفجاری
explosive power توان انفجاری
fireball گلوله انفجاری
blasting fuse اتشباری انفجاری
booby-trap تله انفجاری
plaster charge خرج انفجاری افشان
booby trap تله انفجاری کردن
mining effect اثر انفجاری مین
booby-trap تله انفجاری کردن
combination circuit مدار انفجاری مرکب
booby-traps تله انفجاری کردن
booby-trapping تله انفجاری کردن
explosive forming شکل دادن انفجاری
booby-trapped تله انفجاری کردن
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
destructor منفجر کننده عامل انفجاری
boobytrapped mine مین تله انفجاری شده
actuate به کارانداختن سیستم انفجاری مین
trap mine مین تله انفجاری شده
render safe بی اثرکردن مین یا وسایل انفجاری یا بمب
chugs صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chugging صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chugged صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chug صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
egg بمب انفجاری قوی که بوسیله هواپیماپرتاب میشود
sticky charge خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
bittersweet نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
monroe effect اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
sympathetic detonation انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
asses' ears نوعی گوشه [نوعی شاخه]
fire ball گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
some kind [of] یک نوعی [از]
a kind [of] نوعی [از]
fellow feeling حس هم نوعی
generic نوعی
typical نوعی
slip joint pliers نوعی انبردست
auk نوعی پنگوئن
chiffon نوعی کیک
elecampane نوعی شیرینی
petard نوعی بمب
cutters نوعی کرجی
cowries نوعی کس گربه
rutabaga نوعی کلم
dalmatian نوعی سگ بزرگ
cutlas نوعی قمه
cutter نوعی کرجی
easter lily نوعی سوسن
ragweed نوعی ابروسیا
broccoli نوعی گل کلم
brocoli نوعی گل کلم
saint bernard نوعی سگ بزرگ
auks نوعی پنگوئن
cod نوعی ماهی
pitchblende نوعی اورانیت
acaleph نوعی صدف
pecker نوعی کلنگ
rear crotch and near arm نوعی کنده رو
dog rose نوعی از گل نسرین
cocker spaniels نوعی سگ پاکوتاه
crowfoot نوعی شمعدانی
another guess نوعی دیگر
blocking capacitor نوعی خازن
blood knot نوعی گره
aerocommander نوعی هواپیما
bodkin نوعی جوالدوز
colt نوعی طپانچه
bills نوعی شمشیرپهن
bill نوعی شمشیرپهن
bowknot نوعی گره
greyhounds نوعی تازی
greyhound نوعی تازی
charade نوعی بازی
blintze نوعی شیرینی
blintz نوعی شیرینی
bandora نوعی سه تار
bandore نوعی سه تار
typical sample نمونه نوعی
type tests ازمایشهای نوعی
albacore نوعی زیردریایی
taffy نوعی اب نبات
some kind of sickness یک نوعی از بیماری
airedale نوعی سگ خرمایی
colts نوعی طپانچه
cutlasses نوعی قمه
cutlass نوعی قمه
charade نوعی معما
calash نوعی درشکه
calvados نوعی عرق
bulldog نوعی سگ بزرگ
drop [نوعی طاق]
clove hitch نوعی گره
cole نوعی کلم
tweed نوعی فاستونی
copal نوعی رزین
stock saddle نوعی زین
crapping نوعی قمار
crapped نوعی قمار
crap نوعی قمار
cornett نوعی شیپور
bulldogs نوعی سگ بزرگ
catatonia نوعی جنون
camphor oil نوعی روغن
tipping نوعی اسکی
tip نوعی اسکی
cowry نوعی کس گربه
cowrie نوعی کس گربه
cane brake نوعی ازعلف
beaver tail نوعی کاشی
mixers نوعی خط دفاعی
mixer نوعی خط دفاعی
bakkie نوعی ماشین
cotype نوعی فرعی
cowslip نوعی پامچال
manta نوعی ردا
kenning نوعی استعاره
kb 0 نوعی هواپیماست
mapes نوعی پرش با یک پا
orthographic نوعی طرح
goldeneye نوعی مرغابی
malvasia نوعی انگور
gazehound نوعی سگ شکاری
typical نمونه نوعی
Rosepink <adj.> <noun> نوعی صورتی
lithomarge نوعی کائولین
Mistyrose <adj.> <noun> نوعی صورتی
peanoforte نوعی پیانو
patent anchor نوعی لنگر
ganister نوعی کوارتزپست
gannister نوعی کوارتزپست
garden heiliotrope نوعی سمنه
goggle eye نوعی ماهی
marc نوعی عرق
india paper نوعی کاغذنازک
harvestman نوعی عنکبوت
mastic نوعی درزبند
chihuahuas نوعی سگ کوچک.
chihuahua نوعی سگ کوچک.
rusks نوعی بیسکویت
cocker spaniel نوعی سگ پاکوتاه
barnacle نوعی صدف
it is of a different kind نوعی دیگراست
near leg pickup and turnover نوعی کنده رو
marquise نوعی گلابی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com