English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
graphophone نوعی دستگاه ضبط صوت قدیمی
Other Matches
blunderbuss نوعی تفنگ قدیمی
raffle نوعی بازی قدیمی
nine pins نوعی بولینگ قدیمی
cataphract نوعی زره قدیمی
raffles نوعی بازی قدیمی
flying wedge نوعی مانور تهاجمی قدیمی
hutches نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
hutch نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
pillorying نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillories نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pilloried نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
duplex planto miller نوعی دستگاه فرز دوپلکس
stereoplanigraph نوعی دستگاه تهیه نقشه بطریقه برجسته بینی باطریقه دستی و رسم با مدادالکترونیکی
paralleled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
free form نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
device media control language نوعی زبان که توسط مدیرپایگاه داده استفاده میشودتا شرح فیزیمی پایگاه داده راروی یک دستگاه ذخیره دیسک ایجاد کند
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
bittersweet نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
old red sandstone سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
asses' ears نوعی گوشه [نوعی شاخه]
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
performance factor ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
transducer دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
seniors قدیمی
veterans قدیمی
age-old قدیمی
veteran قدیمی
archaic قدیمی
antiquated قدیمی
out of date قدیمی
bygone قدیمی
old time قدیمی
old-timers قدیمی
old-timer قدیمی
old timer قدیمی
senior قدیمی
stale cheque چک قدیمی
date قدیمی
outdated قدیمی
We old – fashioned people . ما قدیمی ها
olden قدیمی
age old قدیمی
dates قدیمی
ancient قدیمی
timeworn قدیمی
fogram قدیمی
dial test indicator دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
past masters استاد قدیمی
incunabulum کتب قدیمی
past master استاد قدیمی
fogies ادم قدیمی
fogey ادم قدیمی
fogeys ادم قدیمی
square toed قدیمی مسلک
primal بسیار قدیمی
fogy ادم قدیمی
ancient manuscript نوشته قدیمی
presentation copy نسخه قدیمی
protolanguage زبان قدیمی
new اخیرا و نه قدیمی
new- اخیرا و نه قدیمی
by gone قدیمی گذشته ها
culverin یکجورتوپ قدیمی
paleography کتابت قدیمی
newest اخیرا و نه قدیمی
ex سابق قدیمی
scholastic متفکران قدیمی
ex- سابق قدیمی
newer اخیرا و نه قدیمی
old hat قدیمی مسلک
old hat هر چیز قدیمی
unreconstructed قدیمی مسلک
uptight قدیمی مسلک
clapped-out ماشینخرابو قدیمی
museum piece قدیمی غیرعادی
prolonged قدیمی مدید
Old – time tunes . آهنگهای قدیمی
(as) old as the hills <idiom> خیلی قدیمی
fuddy-duddy قدیمی مسلک
fuddy-duddies قدیمی مسلک
codex نسخه قدیمی
arquebus تفنگ قدیمی
oldest دیرینه قدیمی
older دیرینه قدیمی
old دیرینه قدیمی
fud ادم قدیمی مسلک
rebeck کمانچه سه سیمه قدیمی
dodos آدم قدیمی مسلک
dating rugs [antique] فرش عتیقه [قدیمی]
viol ویولن 5 یا 6 سیمهء قدیمی
shandrydan درشکه تک اسبه قدیمی
shandradan درشکه تک اسبه قدیمی
tod واحد قدیمی وزن
runlet واحدگنجایش مایعات قدیمی
rundlet واحدگنجایش مایعات قدیمی
wailing wall دیوار قدیمی اورشلیم
rebec کمانچه سه سیمه قدیمی
Antiguated آنتیک ،کهنه،قدیمی
ducat مسکوک طلای قدیمی
falcons باز توپ قدیمی
old wives' tale عقیدهی قدیمی و مردود
old wives' tales عقیدهی قدیمی و مردود
alpenstock عصای قدیمی کوهنوردی
old-style روش گاهشماری قدیمی
archaism انشاء یا گفتاریااصطلاح قدیمی
sequin سکه زر قدیمی در ایتالیاوعثمانی
sequins سکه زر قدیمی در ایتالیاوعثمانی
dodoes آدم قدیمی مسلک
dodo آدم قدیمی مسلک
primitively بطور قدیمی یا بدوی
falcon باز توپ قدیمی
flintlock تفنگ سرپرچخماقی قدیمی
to cling to the old ways به رسوم قدیمی چسبیدن
inkhorn دوات شاخی قدیمی
sloop کرجی یک دگلی قدیمی
flintlocks تفنگ سرپرچخماقی قدیمی
clepsydra ساعت ابی قدیمی
slow coach ادم قدیمی مسلک
unit دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units دستگاه قسمتی از یک دستگاه
fustiest کفک زده قدیمی مسلک
back issue نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
fusty کفک زده قدیمی مسلک
stroud پارچه یا پتوی صخیم قدیمی
back copy نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
auditory [نام قدیمی شبستان کلیسا]
ye شکل قدیمی کلمه The شماها
father file پشتیبان گونه قدیمی فایل
fustier کفک زده قدیمی مسلک
neoclassic احیا کننده سبکهای قدیمی
spicery انباری ادویه [واژه قدیمی]
viola da gamba ویلون سل قدیمی 5 یا6 سیمه
fogyish مانع پیشرفت قدیمی مسلک
cithara یکنوع الت موسیقی قدیمی
bireme یکنوع قایق کوچک قدیمی دوپارویی
tumbling verse شعر بی قاعده وبی وزن قدیمی
bawdry زنا [دین] [حقوق] [واژه قدیمی]
hierologist متخصص خواندن خطوط قدیمی مصر
vulgate نسخه لاتین قدیمی کتاب مقدس
carrack کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
stomacher پیش دامنی قدیمی زنانه ومردانه
touchhole سوراخ جای فتیله در توپهای قدیمی
Give me those old cars any day . I miss those old cars . قربان آن اتو مبیل های قدیمی
driving iron نام قدیمی چوب شماره 1 گلف
skald شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
Hey, old chap! <idiom> چطوری رفیق قدیمی! [اصطلاح روزمره]
Afro-American نژاد آفریقایی آمریکایی [عبارت قدیمی]
dog-ear [واژ ی قدیمی پا پیکره ی بالا سنتوری]
cubit مقیاس قدیمی طول معادل 81 تا 22 اینچ
revivalist طرفدار احیای آداب و رسوم قدیمی
bad زمان ماضی قدیمی فعل bid
carack کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
automatic search jammer دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
supersedes گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
She's not the Laleh I used to know. او [زن] دیگر لاله قدیمی [از نظر رفتار] نیست.
bibliopole کتاب فروش فرشنده کتب قدیمی وکمیاب
supersede گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
I want to look at old coins. من می خواهم سکه های قدیمی را تماشا کنم.
superseded گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
upgrading به روز رسانی [معاوضه قسمتهای قدیمی] [مهندسی]
latium ناحیه قدیمی مرکزایتالیا واقع درجنوب شهرروم
He's back to his usual self. او [مرد ] دوباره برگشت به رفتار قدیمی خودش.
This is the oldest Persian script in existence. این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com