English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
polonaise نوعی رقص موزون لهستانی پولونز رقصیدن
Other Matches
polack لهستانی
polishes :لهستانی
polish :لهستانی
pole لهستانی
polak لهستانی
polish opening لهستانی
poles لهستانی
polish defence دفاع لهستانی
polish gambit گامبی لهستانی
hetman فرمانده لهستانی
sokolsky opening گشایش لهستانی
the polish refugees مهاجرین لهستانی
orang utan opening گشایش لهستانی
polkas رقص لهستانی پولکا
Polonaise rugs فرش های لهستانی
the polish refugees گریختگان یا فراریان لهستانی
polish notation نشان گذاری لهستانی
polka رقص لهستانی پولکا
reverse polish notation نشان گذاری لهستانی معکوس
copernician وابسته به کپرنیک ستاره شناس لهستانی
mazurka رقص نشاط انگیز سه ضربی لهستانی
dance رقصیدن
hop رقصیدن
hopped رقصیدن
tumble رقصیدن
tumbled رقصیدن
tumbles رقصیدن
disco رقصیدن
discos رقصیدن
capers رقصیدن
caper رقصیدن
capered رقصیدن
hopping رقصیدن
hops رقصیدن
danced رقصیدن
dances رقصیدن
to step a dance رقصیدن
step it رقصیدن
to step it رقصیدن
bale رقصیدن
step a dance رقصیدن
to stand up with رقصیدن با
to shake a leg رقصیدن
bales رقصیدن
lope رقصیدن
loped رقصیدن
lopes رقصیدن
loping رقصیدن
hoofs رقصیدن
hoof رقصیدن
posy [bouquet] یک دسته گل [مانند گل فرنگ و یا نقش های لهستانی]
polk POLKA رقصیدن
waltz والس رقصیدن
waltzed والس رقصیدن
waltzes والس رقصیدن
waltzing والس رقصیدن
to open the ball اول رقصیدن
gavotte تند رقصیدن
trip the light fantastic <idiom> رفتن برای رقصیدن
gavote بابک فوق رقصیدن
gavotte باسبک فوق رقصیدن
Chelsea carpet فرش های با نقش لهستانی مربوط به قرن شانزدهم میلادی
lilting موزون
metrical موزون
rhythmical موزون
immusical نا موزون
shapeable موزون
symphonious موزون
swinging موزون
concordant موزون
concerted موزون
harmonic هم اهنگ موزون
tunable کوک موزون
tunably کوک موزون
tuneable کوک موزون
weighted average میانگین موزون
metrically بطور موزون
weight index شاخص موزون
lilts اهنگ موزون
fabliau افسانه موزون
rhytmic movement حرکت موزون
rhythm اهنگ موزون
rhythms اهنگ موزون
lilt اهنگ موزون
weighted indexes شاخصهای موزون
shapable مناسب موزون
harmonious موزون سازگار موافق
well proportioned با تناسب متناسب موزون
rhythmize باهنگ موزون دراوردن
reciting با صدایی موزون خواندن
symphonic موزون شبیه سمفونی
levels موزون هدف گیری
recite با صدایی موزون خواندن
recited با صدایی موزون خواندن
recites با صدایی موزون خواندن
levelled موزون هدف گیری
leveled موزون هدف گیری
level موزون هدف گیری
polyphony چندنثر موزون ومقفی
eurhythmics حرکات بدنی موزون
eurythmics حرکات بدنی موزون
pliantly polonica یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
in peal دارای صداهای موزون یامنظم
well balanced سالم سلیم موزون باقرینه
well-balanced سالم سلیم موزون باقرینه
harmoniously بطور موزون یا خوش اهنگ
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
tolls طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
pace باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
paced باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
paces باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
tolling طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
toll طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
bittersweet نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
asses' ears نوعی گوشه [نوعی شاخه]
to keep time موزون خواندن یارقصیدن یاساز زدن یاراه رفتن وفاصله ضربی نگاه داشتن
harmonics مبحث مطالعه خواص ومختصات اصوات موسیقی مبحث الحان موزون همسازها
orchestrate هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrating هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
some kind [of] یک نوعی [از]
a kind [of] نوعی [از]
fellow feeling حس هم نوعی
generic نوعی
typical نوعی
india paper نوعی کاغذنازک
bulldogs نوعی سگ بزرگ
camphor oil نوعی روغن
bulldog نوعی سگ بزرگ
aerocommander نوعی هواپیما
blintz نوعی شیرینی
blintze نوعی شیرینی
goldeneye نوعی مرغابی
blocking capacitor نوعی خازن
harvestman نوعی عنکبوت
bowknot نوعی گره
crap نوعی قمار
crapped نوعی قمار
crapping نوعی قمار
bodkin نوعی جوالدوز
calash نوعی درشکه
goggle eye نوعی ماهی
blood knot نوعی گره
calvados نوعی عرق
cane brake نوعی ازعلف
dalmatian نوعی سگ بزرگ
fox terrier نوعی سگ اهلی
fireweed نوعی کاهو
cutters نوعی کرجی
feist نوعی سگ کوچک
cutter نوعی کرجی
fireman's carry from kneeling position نوعی یک دست و یک پا
dog rose نوعی از گل نسرین
stock saddle نوعی زین
pecker نوعی کلنگ
eulachon نوعی ماهی
gabbro نوعی سنگ
cutlas نوعی قمه
garden heiliotrope نوعی سمنه
catatonia نوعی جنون
gazehound نوعی سگ شکاری
clove hitch نوعی گره
cole نوعی کلم
gannister نوعی کوارتزپست
ganister نوعی کوارتزپست
copal نوعی رزین
cornett نوعی شیپور
cotype نوعی فرعی
crowfoot نوعی شمعدانی
taffy نوعی اب نبات
plylogeny پدیدایی نوعی
cutlass نوعی قمه
ragweed نوعی ابروسیا
cocker spaniel نوعی سگ پاکوتاه
rear crotch and near arm نوعی کنده رو
bills نوعی شمشیرپهن
bill نوعی شمشیرپهن
mastic نوعی درزبند
marquise نوعی گلابی
greyhounds نوعی تازی
greyhound نوعی تازی
charade نوعی بازی
cutlasses نوعی قمه
colt نوعی طپانچه
colts نوعی طپانچه
pitchblende نوعی اورانیت
plug key نوعی کلید
peanoforte نوعی پیانو
tweed نوعی فاستونی
patent anchor نوعی لنگر
orthographic نوعی طرح
near leg pickup and turnover نوعی کنده رو
auk نوعی پنگوئن
auks نوعی پنگوئن
phylogenesis پدیدایی نوعی
poniter نوعی سگ شکار ی
charade نوعی معما
marc نوعی عرق
cocker spaniels نوعی سگ پاکوتاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com