| Total search result: 201 (33 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| type front |
نوعی روش تایپ کردن نامه ها |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| wordprocessing |
استفاده از کامپیوتر برای تایپ , ویرایش و خروجی متن , صورت نامه , برچسب لیست , آدرس و... |
| spacing impulse |
نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است |
| teleprint |
کلید تایپ تله تایپ |
| teleprint |
تایپ کننده تله تایپ |
| pourparley |
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن |
| pourparler |
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن |
| to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] |
اشتباه تایپ کردن صفحه [کلید یا تلفن] |
| teleprocessing |
تایپ کردن مکالمات تلگرافی به طور کشف |
| to make a typo [American E] |
اشتباه تایپ کردن [صفحه کلید یا تلفن] |
| to make a typing error [mistake] |
اشتباه تایپ کردن [صفحه کلید یا تلفن] |
| post script |
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد |
| letter of intent |
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله |
| cryptoparts |
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه |
| libel |
هجو نامه یا توهین نامه افترا |
| libelled |
هجو نامه یا توهین نامه افترا |
| libeling |
هجو نامه یا توهین نامه افترا |
| libels |
هجو نامه یا توهین نامه افترا |
| libelling |
هجو نامه یا توهین نامه افترا |
| libeled |
هجو نامه یا توهین نامه افترا |
service |
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد |
| serviced |
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد |
| fire bee |
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی |
| tabulate |
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود |
| tabulated |
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود |
| tabulates |
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود |
| written agreement |
موافقت نامه پیمان نامه |
| certificates |
رضایت نامه شهادت نامه |
| credential |
گواهی نامه اعتبار نامه |
| certificate |
رضایت نامه شهادت نامه |
| affidavits |
شهادت نامه قسم نامه |
| channel type |
کانال تایپ |
| tty |
تله تایپ |
| Teletypes |
تله تایپ |
| overtype mode |
تایپ رویهم |
| teletypewriter |
تله تایپ |
| Teletype |
تله تایپ |
| to reject [refuse] an application |
درخواست نامه ای را رد کردن |
| teleprocessing |
دستگاه تایپ تلگرافی |
| radioteletype |
بی سیم تله تایپ |
| teletype display |
نمایش تله تایپ |
| teletype exchange |
مرکز تله تایپ |
| type bar printer |
چاپگر میلهای تایپ |
| type front |
ماشین تایپ به جلو |
| bittersweet |
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ |
| devising |
تعبیه کردن وصیت نامه |
| guarantees |
ضمانت نامه تضمین کردن |
| get a fix on something <idiom> |
نامه الکترونی دریافت کردن |
| devises |
تعبیه کردن وصیت نامه |
| devise |
تعبیه کردن وصیت نامه |
| guarantee |
ضمانت نامه تضمین کردن |
| devised |
تعبیه کردن وصیت نامه |
| guaranteed |
ضمانت نامه تضمین کردن |
| teletypewriter |
دستگاه تایپ مخابرات تلگرافی |
| overtype mode |
حالت تایپ روی مطلب |
| teletype display |
نمایش تایپ راه دور |
| typeover mode |
حالت تایپ روی مطلب |
| to a. letter |
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان |
| to file a petition |
بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن |
| underwrite policy |
بیمه نامه را فهر نویسی کردن |
| subsequent filing [application, documents] |
ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه |
| to withdraw an application |
صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای |
| to give notice to quit [one's residence] |
لغو کردن اجاره نامه [و ترک ساختمان] |
| to file an application to somebody |
از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن |
| twx |
Service TeletypewriterExchange امکان تبادل تله تایپ |
| Teletypes |
ماشین تحریر راه دور تله تایپ |
| Teletype |
ماشین تحریر راه دور تله تایپ |
| way station |
ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی |
| crackback |
نوعی سد کردن غیرمجاز |
asses' ears |
نوعی گوشه [نوعی شاخه] |
| testacy |
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه |
| call directing code |
یک کد دو یا سه کاراکتری است که در سیستم تله تایپ بکارمی رود |
| finished |
متنی که تایپ شده و آماده چاپ گرفتن است |
| cdc |
یک کد دو یا سه کاراکتری است که در سیستم تله تایپ بکارمی رود |
| entering |
عمل تایپ داده یا نوشتن موضوعات روی یک رکورد |
| audio-typist |
کسی که مطالبرا در حین دیکته شدن تایپ میکند |
| teleprinter |
تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس |
| teleprinters |
تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس |
| discant |
نوعی اواز به درازا بحث کردن |
| billeted |
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن |
| billet |
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن |
| billets |
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن |
| billeting |
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن |
| microwriter |
صفحه کلید و نمایش قابل حمل برای تایپ در حین سفر |
| keystroke |
شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ |
| fudge |
نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن |
| caroche |
نوعی کالسکه یادرشکه درشکه سواری کردن |
| fudged |
نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن |
| fudges |
نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن |
| fudging |
نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن |
| processor |
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و... |
| insertion point |
نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود |
| end |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
| ends |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
| ended |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
| bow line |
نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین |
ark |
[نوعی قفسه برای آویزان کردن پوشاک کشیشان در کلیسا] |
break out |
نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی |
key |
کلیدی که نشانه گر یا نوک چاپ را به ابتدای خط بعد روی صفحه یا ماشین تایپ یا چاپگر می برد |
| dos |
نشانگری که می گوید DOS آماده پذیرش یک دستور تایپ شده روی صفحه کلید است |
| qwerty |
صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است |
| pair exchange sorting algorithm |
نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده |
| wet stowage |
نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله |
| tabulator |
بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد |
ager |
نوعی ماشین بخار جهت ثابت کردن رنگ ها و افزایش ظاهری قدمت فرش |
| letter quality printing |
چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط |
| letter quality printing |
خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند |
| pigenhole |
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن |
| printnow letter.doc |
DOS یا 2/OS به جای علامت 1% نام فایلی را که تایپ شده است قرار میدهدو DOC.LETTER را روی چاپگر چاپ میکند |
| bureau |
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است |
| bureaus |
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است |
| cleans |
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است |
| cleanest |
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است |
| verification |
بررسی تایپ صحیح داده یا سمت ارسال داده ازیک رسانه به دیگری |
| clean |
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است |
| cleaned |
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است |
| paged |
وسیلهای که اطلاعات نوشته شده یا تایپ شده را به حالتی که کامپیوتر می فهمد و پردازش میکند تبدیل کند |
| page |
وسیلهای که اطلاعات نوشته شده یا تایپ شده را به حالتی که کامپیوتر می فهمد و پردازش میکند تبدیل کند |
| pages |
وسیلهای که اطلاعات نوشته شده یا تایپ شده را به حالتی که کامپیوتر می فهمد و پردازش میکند تبدیل کند |
images |
وسیله تنظیم تایپ که میتواند کاغذ Postscript را پردازش کند و خروجی با ruolution بالا تولید کند |
image |
وسیله تنظیم تایپ که میتواند کاغذ Postscript را پردازش کند و خروجی با ruolution بالا تولید کند |
| upper case |
حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند |
| quails |
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود |
| quail |
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود |
| recredential |
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است |
| touch football |
نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است |
| carriages |
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |
| carriage |
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |
| conformal projection |
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه |
| tilting mixer |
نوعی بتن ساز دوار که با کج کردن مخزن ان تمام بتن خارج میشود |
| kluge |
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود |
| kludge |
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود |
| water displacement |
زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله |
| wimps |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
| wimp |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
| typeover |
توانایی یک چاپگر تماسی درضربه زدن بیش از یکبار به کاراکتر و در نتیجه ایجاد اثردرشت و برجستهای از ان روی نسخه چاپی تایپ روی مطلب |
| air cooled oil cooler |
نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند |
| worded |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
| word wrap |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
| wraparound |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
word |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
| telnet |
پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند |
| correspoundence |
نامه ها |
| manifest |
نامه |
| letters |
نامه |
| post boy |
نامه بر |
| manifests |
نامه |
| breve |
نامه |
| epistles |
نامه |
| carrier |
نامه بر |
| epistle |
نامه |
| letter |
نامه |
| manifesting |
نامه |
| carriers |
نامه بر |
| manifested |
نامه |
| treaty |
موافقت نامه |
| epitaphs |
وفات نامه |
| registered letter |
نامه سفارشی |
| addressee |
گیرندهء نامه |
| by low |
ایین نامه |
| theses |
پایان نامه |
| byelaw |
ایین نامه |
| rental |
اجاره نامه |
| power of attorney |
وکالت نامه |
| dictionary |
واژه نامه |
| covering letter |
نامه پوششی |
| testimonials |
گواهی نامه |
| covering letter |
نامه توضیحی |
| testimonial |
گواهی نامه |
| covering letters |
نامه توضیحی |
| covering letters |
نامه پوششی |
| concordance |
تطبیق نامه |
| epitaph |
وفات نامه |
| concordances |
تطبیق نامه |
| word book |
واژه نامه |
| credential |
استوار نامه |
| lexicon [dictionary] |
واژه نامه |
| bylaw |
ایین نامه |
| testimonial |
تصدیق نامه |
| guaranty |
ضمانت نامه |
| pursuivant |
نامه رسان |
| acknowledgment |
شهادت نامه |
| decameron |
داستان نامه |
| testimonials |
تصدیق نامه |
| glossary |
واژه نامه |
| wordbook |
واژه نامه |
| carrier pigeon |
کبوتر نامه بر |
| questionary |
پرسش نامه |
| thesis |
پایان نامه |
| log book |
رخداد نامه |
| epistle |
نامه منظوم |
| pigeongram |
نامه کبوتر |
| log books |
رخداد نامه |
| protocol |
پیوند نامه |
| carrier pigeons |
کبوتر نامه بر |
| epistles |
نامه منظوم |
| protocols |
پیوند نامه |
| letters |
معرفی نامه |
| genealogical |
شجره نامه |
| herewith |
به این نامه |
| storybook |
داستان نامه |