Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
basalt
نوعی سنگ چخماق یااتش فشانی سیاه
Other Matches
basalt
نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
obsidian
مواد اتش فشانی سیاه ماننداست به شیشه بطری
batholith
نوعی سنگ چخماقی وسنگ اتش فشانی
chert
نوعی سنگ چخماق که ریزدانه و متراکم است
aceko black
نوعی رنگ سیاه اسیدی
gordon setter
نوعی سگ شکاری سیاه رنگ
black widow
نوعی عنکبوت زهردارکه جنس ماده ان سیاه رنگ است
chiaroscuro
نوعی نقاشی که فقط با سیاه روشن وبدون رنگ امیزی انجام میشود
gobo
نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد
dark bulb
نوعی لامپ اشعه کاتدی که هنگام خاموش بودن سیاه بنظر می رسد و به تصاویرویدئویی وضوح خوبی میدهد
igneous
اتش فشانی
moya
گل اتش فشانی
volcanicity
حالت اتش فشانی
obsidian
شیشه اتش فشانی
lapillus n
خرده سنگ اتش فشانی
monticule
تپه کوچک اتش فشانی برامدگی
silhouette
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouettes
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
solfatara
ناحیه اتش فشانی که گازهای گوگردی از ان متصاعد میشود
melanin
رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
propylite
یکجور خاره اتش فشانی که در برخی کانهای سیم خیزیافت میشود
crape
نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
pitchstone
یکجور خاره اتش فشانی که خاصیت شیشه و صیقل زفت رادارا است
peperino
خاره اتش فشانی سبک وسوراخ سوراخ که از شن وخاکستر درست شده است
phonolite
خاره اتش فشانی که تخته سنگ تازه ازموه گرفته ان چون چکش بخوردصدامیدهد
hammer
چخماق
strikers
چخماق
hammered
چخماق
striker
چخماق
seared
چخماق
hammerless
بی چخماق
hammers
چخماق
gunlock
چخماق
sears
چخماق
sear
چخماق
ethiops
سیاب سیاه جیوه سیاه
sable
رنگ سیاه لباس سیاه
smutted whcat
گندم سیاه یا زنگ سیاه
bold face
طرح سیاه حرف سیاه
black hole
حفره سیاه چاله سیاه
black holes
حفره سیاه چاله سیاه
sables
رنگ سیاه لباس سیاه
sear stop
مانع چخماق
silex
سنگ چخماق
pyrites
سنگ چخماق
flints
سنگ چخماق
rowet
چخماق تفنگ
flint
سنگ چخماق
cock
چخماق تفنگ
hammers
چخماق تفنگ
fire stone
سنگ چخماق
hammers
ماشه چخماق
hammered
چخماق تفنگ
cocks
چخماق تفنگ
hammer
ماشه چخماق
cocking
چخماق تفنگ
firestone
سنگ چخماق
hammer
چخماق تفنگ
hammered
ماشه چخماق
half cock
چخماق در حال نیم پا
firing lever
چخماق دستگیره اتش
dogging
دستگیره در چخماق تفنگ
gunflint
سنگ چخماق تفنگ
dog
دستگیره در چخماق تفنگ
chert
یک نوع سنگ چخماق
dogs
دستگیره در چخماق تفنگ
locks
قفل چخماق تفنگ
lock
قفل چخماق تفنگ
taconite
سنگ چخماق دارای اهن کم
flints
سنگ اتشزنه ریگ چخماق
flint
سنگ اتشزنه ریگ چخماق
flushwork
[شکاف سنگ چخماق با ضربه]
silicify
تبدیل به سنگ چخماق یا درکوهی کردن
flaker
الت تنکه کردن سنگ چخماق
cocks
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
cocking
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
cock
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
kieselguhr
سنگ چخماق ته نشسته درساختن دینامیت بکارمیرود
bittersweet
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
black body radiation
تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
asses' ears
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
paper white monitor
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
swamps
سیاه اب
grimy
سیاه
blacked
سیاه
quagmire
سیاه اب
swamping
سیاه اب
swamped
سیاه اب
blackest
سیاه
dogwood
سیاه ال
ebon
سیاه
blacker
سیاه
blacks
سیاه
swamp
سیاه اب
quagmires
سیاه اب
jet-black
سیاه سیاه
mossy
سیاه اب
sad coloured
سیاه
jetties
سیاه
glaucoma
اب سیاه
marsh
سیاه اب
night black
سیاه
pitchy
سیاه
black
سیاه
marshes
سیاه اب
pitch dark
سیاه
bog
سیاه اب
Negro
سیاه
jetty
سیاه
sooty
سیاه
bogs
سیاه اب
Negroes
سیاه
buckwheat
گندم سیاه
blach hulled
سیاه پوست
black box
جعبه سیاه
bitumen macadam
ماکادام سیاه
biotite
میکای سیاه
achromatic
سیاه و سفید
blacking
رنگ سیاه
blackboard
تخته سیاه
livers
جگر سیاه
aniline black
سیاه انیلینی
begrime
سیاه کردن
pitch-black
خیلی سیاه
pitch black
خیلی سیاه
black boxes
جعبه سیاه
black holes
سیاه چال
black hole
سیاه چال
liver
جگر سیاه
black board
تخته سیاه
blackboards
تخته سیاه
caraway
زیره سیاه
denigration
سیاه ساختن
denigrating
سیاه کردن
etch
سیاه قلم
etched
سیاه قلم
etches
سیاه قلم
crap
گندم سیاه
crapped
گندم سیاه
crapping
گندم سیاه
smudge
سیاه شدن
smudged
سیاه شدن
denigrates
سیاه کردن
denigrated
سیاه کردن
dungeon
سیاه چال
dungeons
سیاه چال
gin
عرق جو سیاه
gins
عرق جو سیاه
blacken
سیاه کردن
blackened
سیاه کردن
blackening
سیاه کردن
blackens
سیاه کردن
denigrate
سیاه کردن
smudges
سیاه شدن
smudging
سیاه شدن
sandstone
سنگ سیاه
black market
بازار سیاه
black markets
بازار سیاه
blackheads
جوش سر سیاه
basalt
سیاه سنگ
marsh
سیاه اب باطلاق
marshes
سیاه اب باطلاق
swarthy
سیاه چره
blackhead
جوش سر سیاه
lynx
سیاه گوش
lynxes
سیاه گوش
rook
کلاغ سیاه
rooks
کلاغ سیاه
graphite
سرب سیاه
blacking
واکس سیاه
black anneal
سیاه گداختن
melanuria
پیشاب سیاه
pertussus
سیاه سرفه
piper nigrum
فلفل سیاه
black eye
چشم سیاه
platinum black
پلاتین سیاه
plumbaginous
مانندسرب سیاه
plumbago
سرب سیاه
quercitron
بلوط سیاه
red cent
پول سیاه
robed in bleck
سیاه پوش
robed in bleck
سیاه پوشیده
sabled
سیاه پوش
sadly dressed
سیاه پوش
pertussis
سیاه سرفه
oubliette
سیاه چال
negress
زن سیاه پوست
negrillo
کوتوله سیاه
negro slave
غلام سیاه
negrophil
سیاه دوست
negrophilism
سیاه دوستی
niellist
سیاه قلم
niello
سیاه قلم
niello
مینای سیاه
nigella seed
سیاه دانه
nigella seed
زیر سیاه
nigrescence
سیاه شدگی
nigrescent
سیاه شونده
nigrify
سیاه کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com