English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
basset نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
Other Matches
goshawk باز بال کوتاه شکاری
gazehound نوعی سگ شکاری
short lunge نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
gordon setter نوعی سگ شکاری سیاه رنگ
bloodhounds نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
bloodhound نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
miniski نوعی اسکی کوتاه
mantelet نوعی شنل زنانه کوتاه
greasewood نوعی بوته کوتاه ازتیره قازایاغی
short thrust نوعی سخمه کوتاه در جنگ سرنیزه
dachshunds نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
dachshund نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
shoran نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
peplum نوعی ردا یانیم تنه زنانه دامن کوتاه
provider نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
providers نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
typhoons نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoon نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
straddle trench خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
blast منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
shorthorn جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
bittersweet نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
hounding سگ شکاری
feral شکاری
deer hound سگ شکاری
raptatorial شکاری
ratch سگ شکاری
raptorail شکاری
raptatory شکاری
sporting dog سگ شکاری
hunting dog سگ شکاری
accipital شکاری
gun dog سگ شکاری
hunter سگ شکاری
hounded سگ شکاری
hound سگ شکاری
hounds سگ شکاری
hunters سگ شکاری
gundog سگ شکاری
gundogs سگ شکاری
buckhound سگ شکاری
bowed کمان شکاری
bow کمان شکاری
hunters اسب یا سگ شکاری
bows کمان شکاری
birds of prey پرندگان شکاری
bowing کمان شکاری
accipiter مرغ شکاری
shot gun تفنگ شکاری
game bag خرجین شکاری
game fowl مرغ شکاری
terriers سگ بویی شکاری
killer submarine زیردریایی شکاری
shotguns تفنگ شکاری
shotgun تفنگ شکاری
ravin طعمه شکاری
ravening شکاری غاصب
birds of prey مرغان شکاری
terrier سگ بویی شکاری
canes venatici سگان شکاری
canum venaticorum سگان شکاری
capped watch ساعت شکاری
sport car اتومبیل شکاری
game جانور شکاری
dogcarts کالسکهی شکاری
Afghan Hound سگ شکاری افغان
hunter اسب یا سگ شکاری
deer dog تازی سگ شکاری
sports car اتومبیل شکاری
blood سگ شکاری و بوی خن
sports cars اتومبیل شکاری
dogcart کالسکهی شکاری
staghound تازی شکاری
chaser مفتش هواپیمای شکاری
high power تفنگ شکاری بزرگ
feral حیوان شکاری وحشی
raven شکار طعمه شکاری
doublcd barrcled shot تفنگ شکاری دو لول
pointers سگ شکاری یابنده شکار
pointer سگ شکاری یابنده شکار
field trial مسابقه تازیهای شکاری
fighter bomber شکاری- بمب افکن
beagle تازی شکاری پاکوتاه
ravens شکار طعمه شکاری
beagles تازی شکاری پاکوتاه
accipitrine ازجنس باز شکاری
fighter cover پوشش با هواپیماهای شکاری
bird of prey مرغ شکاری گوشتخوار
venatic وابسته بشکار شکاری
venatical وابسته بشکار شکاری
huntsmen مدیر تازیهای شکاری
huntsman مدیر تازیهای شکاری
marlin ماهی شکاری بزرگ
chasers مفتش هواپیمای شکاری
asses' ears نوعی گوشه [نوعی شاخه]
short quard سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
gamekeepers متصدی جانوران شکاری قرقچی
predaceous شکاری تغذیه کننده از شکار
irish wolfhound سگ شکاری بزرگ وقوی هیکل
predacious شکاری تغذیه کننده از شکار
golden retriever سگ شکاری طلایی رنگ دورگه
gamekeeper متصدی جانوران شکاری قرقچی
small game پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
saker باز شکاری در اروپای قدیم
accipitrine متعلق به مرغان شکاری بازمانند
salmi خورش باگوشت مرغ شکاری
sporterize تبدیل تفنگ نظامی به شکاری
outcrops برون زد
outhaul line برون کش
outsides برون
outcrop برون زد
exogenous برون زا
outside برون
extrados برون سو
output برون ده
without برون
outputs برون ده
setter توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
sleuth hound یکجور سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
upland game پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
setters توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
effusion برون تراوی
discharge برون ریزی
pericardium برون شامه دل
out group برون گروه
effusions برون تراوی
suburb برون شهر
physiognomies برون چهر
physiognomy برون چهر
evacuation برون بری
accommodations برون سازی
evacuation برون ریزی
effusion برون ریزی
objectivism برون گرایی
output برون داد
acting out برون ریزی
outputs برون داد
discharges برون ریزی
extrapolations برون یابی
effusions برون ریزی
self contained برون بی نیاز
outsight برون بینی
the out ward eye چشم برون
immigration برون کوچی
extrapolation برون یابی
oversea برون مرزی
outlier برون هشته
suburban برون شهری
outer directed برون وابسته
accommodation برون سازی
offline برون خطی
exogenous variable متغیر برون زا
exopsychic برون روانی
purge برون ریزی
purged برون ریزی
purges برون ریزی
exteroceptive برون تنی
exterritorial برون مرزی
extracyclic برون حلقهای
extrovert برون گرای
extrafusal برون دوکی
extroverts برون گرای
extragalactic برون کهکشانی
extrajection برون اندازی
exogenous برون زاد
exogenous برون روینده
exogen گیاه برون رو
copper extraction برون کشیدن مس
eccentricity برون مرکزی
eccentricities برون مرکزی
ectoparasite انگل برون زی
ectorderm برون پوست
effuent برون ریز
out flow برون ریز
egest برون کردن
externality برون بودگی
epithelium برون پوش
exocathection برون پردازی
exocrine برون تراو
exogamy برون پیوندی
exogamy برون همسری
extratensive برون نگر
drive! برون! [با ماشین]
superficial degradation برون تباهی
extraterritorial برون مرزی
exvia برون زیست
extraterritoriality برون مرزی
objective برون ذات
objectives برون ذات
extroversion برون گرایی
off line برون خطی
exudation برون نشست
emigration برون کوچی
glede انواع پرندگان یامرغان شکاری مخصوصازغن یا چالاقان
supinator muscle عضله برون گردان
off line operation عملکرد برون خطی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com