Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
chablis
نوعی شراب سفید
Other Matches
riesling
شراب سفید
sacked
شراب سفید پرالکل وتلخ
sacks
شراب سفید پرالکل وتلخ
sack
شراب سفید پرالکل وتلخ
tokay
انگور سفید یا ارغوانی بیضی شراب شیرین مجارستان
gladstone
نوعی شراب ارزان
chianti
نوعی شراب قرمز
clarets
نوعی شراب قرمز
claret
نوعی شراب قرمز
amontillado
نوعی شراب تلخ و سفیداسپانیایی
tent
اموختن نوعی شراب شیرین اسپانیولی
tents
اموختن نوعی شراب شیرین اسپانیولی
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winery
کارخانه شراب سازی موسسه شراب کشی
vinosity
حالت و خصوصیات شراب معتادبه شراب
watermark
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermarks
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
blueprint
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
blueprints
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
wineglass
لیوان شراب پیمانه شراب
leukon
عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
platina
پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
white with blue stripes
سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
leukocyte
گویچه سفید خون گلبول سفید خون
bittersweet
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
asses' ears
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
xanthochroid
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
bacchus
شراب
viniferous
شراب زا
the juice of the grape
شراب
wine
شراب
wines
شراب
enology
شراب شناسی
viniculture
شراب سازی
cochineal
قرمز شراب کش
filtrate
شراب ناب
vinous flavour
طعم شراب
grail
جام شراب
wine
شراب نوشیدن
grcen wine
شراب تازه
grcen wine
شراب نارس
it is a racy wine
شراب رادارد
vinal
بشکل شراب
viniferous
دارای شراب
wines
شراب نوشیدن
guzzler
شراب خور
vermt
شراب افسنطین
ustulation
سوزاندن شراب
wine cellar
انبار شراب
rhenish wine
شراب اسمانی
winebibber
شراب خور
wineglass
جام شراب
winegrower
شراب ساز
decanted
ریختن شراب
cider
شراب سیب
fortified wines
شراب قوی
fortified wine
شراب قوی
decants
ریختن شراب
decanting
ریختن شراب
decant
ریختن شراب
wino
معتاد به شراب
pottle
رطل شراب
viticulturist
شراب ساز
binges
شراب خواری
binge
شراب خواری
wineskin
مشک شراب
wine cellar
شراب دخمه
wine maker
شراب ریز
oenologist
شراب شناس
oenomel
شراب عسلی
winepress
خمره شراب سازی
vinifacteur
اسباب شراب سازی
viniculture
پرورش انگور شراب
jeroboam
جام شراب بزرگ
straw wine
شراب شیرین کشمش
maderia
شراب محصول مادریا
vermouths
شراب شیرین افسنطین
fortified wine
شراب تقویت شده
vermouth
شراب شیرین افسنطین
gill
پیمانهای برای شراب
malmsey
شراب شیرین قبرس
wineglasful
گیلاس شراب خوری
wineshop
مغازه شراب فروشی
scuppernong
شراب انگور مشک
fortified wines
شراب تقویت شده
cellar
جای شراب انداختن
chalice
گیلاس شراب
[در مراسم]
goblet
گیلاس شراب
[در مراسم]
vintner
عمده فروش شراب
enology
مبحث شراب شناسی
goblet
گیلاس شراب تکه
goblets
گیلاس شراب تکه
vintners
عمده فروش شراب
fiasco
ناکامی بطری شراب
fiascos
ناکامی بطری شراب
cellars
جای شراب انداختن
bacchus
رب النوع شراب و باده
loading
امیختن موادخارجی به شراب
argol
دردشراب .ته نشین شراب
frutex
شراب شربت الکلی
vinic
مربوط به شراب یا الکل
vintnery
عمده فروشی شراب
sherries
شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
buret
تنگ مخصوص شراب مقدس
gourmets
خبره خوراک شراب شناس
buretto
تنگ مخصوص شراب مقدس
altar of credence
[جایگاه نان و شراب مقدس]
port
شراب شیرین بارگیری کردن
crust of wine
جرم شراب در روی شیشه
sherris
شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
sherry
شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
to lay down wine
شراب را انبار کردن یا جادادن
gourmet
خبره خوراک شراب شناس
libation
تقدیم شراب به حضور خدایان
libations
تقدیم شراب به حضور خدایان
vinometer
الت سنجش الکل شراب
libations
نوشابه پاشی نوشیدن شراب
libation
نوشابه پاشی نوشیدن شراب
punch
مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
punches
مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
nectar
شراب لذیذ خدایان یونان شهد
dionysus
>دیونسیوس <خدای شراب و میگساری وزراعت
wine cooler
هرنوع وسیله یا مخزن سردکننده شراب
tartarous
دردی شکل مشتق از درده شراب
rhenish
شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
punched
مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
wine taster
جام شراب مخصوص نمونه گیری
birl
شراب نوشیدن وجام را بدیگری دادن
wine taster
کسیکه شراب را بوسیله چشیدن ازمایش میکند
bacchic ornament
[وابسته به باکوس خدای میگساری و شراب در روم]
vinous eloquence
فصاحتی که در اثر خوردن شراب پیدا میشود
taster
کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
daiquiri
مشروب مخلوط از شراب واب پرتقال و شکر
tasters
کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
lord's table
میز مخصوص شراب ونان وعشای ربانی
The milk
[the wine]
has already turned
[gone off]
.
شیر
[شراب]
پیش از این بریده شده است.
When drink enters, wisdom departs.
<proverb>
آنگه که شراب از در درآمد ,هوش و عقل و اختیار از کف برفت .
viticulture
صنعت شرابسازی زراعت انگور برای تهبیه شراب
canaries
رنگ زرد روشن شراب محصول جزایر کاناری
canary
رنگ زرد روشن شراب محصول جزایر کاناری
wine palm
هرنوع نخلی که ازمیوه ان برای شراب کشی استفاده میشود
to transubstantiate
تغییر دادن ماده
[نان و شراب مربوط به عشاربانی]
به بدن و خون عیسی مسیح
[دین]
Charbughra
چایی دارویست که با زنجفیل و هل درست شده و در آن شکر، شراب، تریاک و حشیش نیز به کار میرود.
blank check
چک سفید
chalks
گل سفید
sow white
سفید
chalking
گل سفید
chalk
گل سفید
shiro
سفید
chalked
گل سفید
snowy
سفید
snow-white
سفید
whiting
گچ سفید
blankest
سفید
whitest
سفید
whiter
سفید
white
سفید
hoary
سفید
blank cheques
چک سفید
blank cheque
چک سفید
blank
سفید
silvery
سفید
hoary headed
مو سفید
white tailed
دم سفید
alabastrine
سفید
minever
خز سفید
miniver
خز سفید
rivers
فاصله سفید
veratrum
خربق سفید
white body
بدنه سفید
doyen
ریش سفید
white flag
پرچم سفید
doyens
ریش سفید
white book
کتاب سفید
unleached
سفید نشده
wall eye
چشم سفید
white cast iron
چدن سفید
watcheye
سگ چشم سفید
white dwarf
کوتوله سفید
white beard
ریش سفید
to grow
سفید شدن
white cement
سیمان سفید
wheat bread
نان سفید
river
فاصله سفید
the white house
کاخ سفید
madonna lily
گل سوسن سفید
f. of truce
پرچم سفید
white f.
پرچم سفید
flagtruce
پرچم سفید
gallvanized iron
اهن سفید
galvanized iron
اهن سفید
gray
کبود سفید
gray
سفید شونده
gray bearded
ریش سفید
graybeard
ریش سفید
greater plantain
تخم سفید
greensickness
یزقان سفید
greybeard
ریش سفید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com