Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
English
Persian
buttercup
نوعی شیرینی کوچک
buttercups
نوعی شیرینی کوچک
Search result with all words
muffin
نوعی شیرینی یاکلوچه که گرماگرم باکره میخورند بشقاب سفالی کوچک
muffins
نوعی شیرینی یاکلوچه که گرماگرم باکره میخورند بشقاب سفالی کوچک
Other Matches
elecampane
نوعی شیرینی
blintze
نوعی شیرینی
blintz
نوعی شیرینی
pasting
نوعی شیرینی چسباندن
paste
نوعی شیرینی چسباندن
marshmallow
نوعی شیرینی خمیرمانند
marshmallows
نوعی شیرینی خمیرمانند
pasted
نوعی شیرینی چسباندن
pastes
نوعی شیرینی چسباندن
girgerbread
نوعی نان شیرینی که زنجبیل دارد
sweethearts
نوعی نان شیرینی بشکل قلب
sweetheart
نوعی نان شیرینی بشکل قلب
gingersnap
نوعی نان شیرینی ترد زنجبیل دار
griddle cake
نوعی نان شیرینی پهن ونازک که دو طرفش را روی اهن کلوچه پزی سرخ میکنند
meringue
سفیده تخم مرغ وشکر که روی شیرینی وکیک میگذارند نوعی کیک میوه دار
meringues
سفیده تخم مرغ وشکر که روی شیرینی وکیک میگذارند نوعی کیک میوه دار
chihuahua
نوعی سگ کوچک.
feist
نوعی سگ کوچک
chihuahuas
نوعی سگ کوچک.
hariequin
نوعی سگ کوچک خالدار
bobsled
نوعی سورتمه کوچک
bobsleds
نوعی سورتمه کوچک
ladyfinger
نوعی موز کوچک
cupcake
نوعی کیک کوچک
sandpiper
نوعی مارماهی کوچک
leghorn
نوعی مرغ وخروس کوچک
blimp
نوعی بالون هوایی کوچک
kart
نوعی اتومبیل کوچک مسابقه
sidewinder
نوعی مار زنگی کوچک
melodeon
ارگ پایی یا دستی نوعی نی کوچک
gallmite
نوعی کرم چهار پای کوچک
air impingment starter
نوعی استارتر در موتورهای توربینی کوچک
chine chilla
نوعی جانورجونده کوچک شبیه سنجاب
dachshund
نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
dachshunds
نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
jet star
نوعی هواپیمای کوچک حمل ونقل چهار موتوره جت
bow compass
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
Dizlyk
[نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.]
integrated
نوعی طراحی مدار که قادر به تولید قط عات با توان پایین و کوچک است
pilloried
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillorying
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillories
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
thermal
نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
bittersweet
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
asses' ears
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
jigger
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increment
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increments
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
sugar candy
شیرینی
love liness
شیرینی
confection
شیرینی
melodiousness
شیرینی
sugars
شیرینی
sweetness
شیرینی
patisseries
شیرینی
saccharinity
شیرینی
patisserie
شیرینی
pastries
شیرینی
sweet stuff
شیرینی
sweetmeat
شیرینی
mellifluence
شیرینی
amiability or amiableness
شیرینی
loveliness
شیرینی
amiability
شیرینی
confetti
شیرینی
sugar
شیرینی
pastry
شیرینی
lolipops
شیرینی
nicy
شیرینی
marzipan
شیرینی
goody
شیرینی
bonbon
شیرینی
confections
شیرینی
goodies
شیرینی
pannikin
لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble
برامدگی کوچک گره کوچک
cookie
شیرینی بیسکویت
cookie
شیرینی خشک
wafers
شیرینی پنجرهای
wafer
شیرینی پنجرهای
cookies
شیرینی بیسکویت
cookies
شیرینی خشک
cooky
شیرینی خشک
ingratiation
خود شیرینی
puff pastry
شیرینی پفکی
cooky
شیرینی بیسکویت
confectionary
شیرینی سازی
sugared
شیرینی زده
sweetmeat
شیرینی جات
sweet tooth
شیرینی دوست
sweet tooth
علاقمند به شیرینی
box suitmeats
جعبه شیرینی
custard pie
یکجور شیرینی
kissing comfit
شیرینی معطر
confectioners
شیرینی فروش
baked meat
نان شیرینی
crackers
یکجور شیرینی
corn ball
شیرینی چس فیل
cracker
یکجور شیرینی
tucks
شیرینی مربا
tucking
شیرینی مربا
costs arabicus
قسط شیرینی
tuck
شیرینی مربا
bakemeat
نان شیرینی
confectioner
شیرینی فروش
freshness
شیرینی بی نمکی
ratafee
نان شیرینی بادامی
mint
شیرینی معطر با نعناع
confectionary
شیرینی ساز قنادی
french pastry
شیرینی اردینه فرانسوی
sweetshop
شیرینی فروشی قنادی
puff paste
نان شیرینی پف کردن
minting
شیرینی معطر با نعناع
nougat
شیرینی بادام دار
ingratiatingly
ازراه خود شیرینی
tart
نان شیرینی مربایی
tarts
نان شیرینی مربایی
ingratiating
خود شیرینی کردن
ingratiates
خود شیرینی کردن
ingratiated
خود شیرینی کردن
to have a sweet tooth
شیرینی دوست بودن
ingratiate
خود شیرینی کردن
mints
شیرینی معطر با نعناع
custard
یکجور شیرینی یا فرنی
minted
شیرینی معطر با نعناع
fondants
شیرینی ای که در دهان اب میشود
fondant
شیرینی ای که در دهان اب میشود
insinuative
مبنی بر خود شیرینی
insinuator
خود شیرینی کننده
pasty
شیرینی میوه دار
kuchen
نان شیرینی کاکائودار
to pick thanks
خود شیرینی کردن
shine up to
<idiom>
خود شیرینی کردن
marchpane
نان شیرینی بادامی
confectionery
صنعت شیرینی سازی
bagel
نان شیرینی حلقوی
pasties
شیرینی میوه دار
douceur
شیرینی وفرافت رفتار
Too much sweetnes cloys.
شیرینی زیاد دل را می زند
ratafia
نان شیرینی بادامی
patisserie
مغازهی شیرینی پزی
patisseries
مغازهی شیرینی پزی
frosting
رویه خامهای کیک یا شیرینی
baked meat
شیرینی اردی غذای پخته
bakemeat
شیرینی اردی غذای پخته
elf dock
شیرینی که اززنجبیل شامی سازند
croissants
نان شیرینی هلالی شکل
doughboy
نان شیرینی میوه دار
Wont you have sweets (candies)
شیرینی میل نمی کنید ؟
bakery
دکان نانوایی یا شیرینی پزی
floating island
جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
puff pastry
شیرینی دارای خامهی پف کرده
bakeries
دکان نانوایی یا شیرینی پزی
pastilles
قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
pastille
قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
shortening
روغن ترد کننده شیرینی وغیره
to curry favour
[British E]
/favor
[American E]
with somebody
برای کسی خود شیرینی کردن
brownies
یکنوع نان شیرینی میوه دار
limonene
هیدروکربن شیرینی بفرمول 61H 01C
patties
نان شیرینی میوه داریاگوشت دار
pastile
قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
pattie
نان شیرینی میوه داریاگوشت دار
pastil
قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
to make up to any one
پیش کسی خود شیرینی کردن
to crawl to somebody
برای کسی خود شیرینی کردن
to smarm over somebody
برای کسی خود شیرینی کردن
icing
شکر و تخم مرغ روی شیرینی
marsh mallow
یکجور شیرینی که از ریشه خطمی میسازند
brownie
یکنوع نان شیرینی میوه دار
doughnuts
نان شیرینی گرد ومانند حلقه
doughnut
نان شیرینی گرد ومانند حلقه
I clinched a lucrative deal.
معامله چربی ( شیرینی ) انچام دادم
cybercafe
نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
patty
نان شیرینی میوه داریاگوشت دار
She is fond of sweet things.
از چیزهای شیرین ( شیرینی ) خوشش می آید
Christmas cookie
[American]
شیرینی بیسکویتی مخصوص کریسمس
[غذا و آشپزخانه]
pastry
کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
jelly roll
نان شیرینی ژله دار ولوله کرده
polish the apple
<idiom>
خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
apple dumpling
شیرینی پخته شده با سیب درونش
[آشپزی]
pastries
کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
lachryma christi
باده سرخ و شیرینی که درجنوب درست می کنند
Christmas biscuit
[British]
شیرینی بیسکویتی مخصوص کریسمس
[غذا و آشپزخانه]
caramels
یکجور شیرینی مرکب از قند وشیره ومیوه تافی
lollypop
اب نبات یا شیرینی که در سرچوب نصب شده وبچه ها انرامیمکند
caramel
یکجور شیرینی مرکب از قند وشیره ومیوه تافی
apple beignets
[American English]
قاچ سیب درخمیر سرخ شده
[یک نوع شیرینی]
lollipop
اب نبات یا شیرینی که در سرچوب نصب شده وبچه ها انرامیمکند
lollipops
اب نبات یا شیرینی که در سرچوب نصب شده وبچه ها انرامیمکند
apple fritters
[British English]
قاچ سیب درخمیر سرخ شده
[یک نوع شیرینی]
ingratiatory
طرف توجه قرار دهنده امیخته بخود شیرینی
sago
شیرینی که با نشاسته ساگو تهیه شود پنیر خرما
colas
ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com