Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
tombola
نوعی قمار شبیه لوتو
tombolas
نوعی قمار شبیه لوتو
Other Matches
keno
نوعی بازی شبیه لوتو
faro
نوعی بازی قمار شبیه بانک
bingo
یکنوع بازی شبیه لوتو
crap
نوعی قمار
crapped
نوعی قمار
crapping
نوعی قمار
craps
نوعی بازی قمار باطاس
speedball
نوعی بازی شبیه فوتبال
chigger
نوعی حشره شبیه کنه
speed a way
نوعی بازی شبیه هاکی
racketball
نوعی بازی شبیه هندبال
celesta
نوعی الت موسیقی شبیه پیانو
split t
نوعی طرح تهاجمی شبیه به جبهه تی
checker
نوعی بازی شبیه جنگ نادر
ocarina
نوعی الت موسیقی شبیه نای
chine chilla
نوعی جانورجونده کوچک شبیه سنجاب
goat antelope
نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
avocados
نوعی میوه شبیه انبه یا گلابی بزرگ
avocado
نوعی میوه شبیه انبه یا گلابی بزرگ
gar
نوعی ماهی که ارواره هایی شبیه منقاردارد
loto
لوتو
lotto
لوتو
galbanum
نوعی صمغ زرد رنگ که از گیاهی شبیه انقوزه گرفته میشود و مصرف طبی دارد
glengarry
نوعی کلاه شبیه کلاه بره که کوهستانیهای اسکاتلند بسرمیگذارند
mohair
کرک
[نوعی الیاف پروتئینی نازک شبیه پشم که بیشتر از بز و شتر تهیه شده و در بافت قسمت های ظریف بکار می رود.]
escolar
نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
gooseneck
هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
gambled
قمار
gambling
قمار
hazarded
قمار
hazards
قمار
gambles
قمار
hazarding
قمار
gamble
قمار
hazard
قمار
pinnulate
شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated
شبیه برگچه شبیه بالچه
gamble
قمار کردن
gambling
قمار بازی
gamble away
قمار کردن
shell game
قمار با گردو
gamester
قمار باز
gambling house
قمار خانه
die
بخت قمار
game of chance
بازی قمار
gamblers
قمار باز
gambled
قمار کردن
hazardously
بطور قمار
gaming house
قمار خانه
gambles
قمار کردن
gaming
قمار بازی
gambler
قمار باز
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
satellitic
وابسته به قمار سیارات
stakeholder
نگهدارنده بانک در قمار
roulette
اسباب قمار چرخان
piker
قمار بازکم جرات
skin game
قمار از روی تقلب
gambing and betting
قمار و شرط بندی
gamble
شرط بندی کردن قمار
cardsharp
برگ زن قمار باز متقلب
gambles
شرط بندی کردن قمار
roulette
رولت بارولت قمار کردن
gambled
شرط بندی کردن قمار
bittersweet
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
gambled away
<adj.>
بوسیله قمار از دست داده
[اصطلاح روزمره]
street betting
جرم قمار و شرط بندی درمعابر عمومی
He has vowed not to gamble again.
پشت دستش را داغ کرده که دیگه قمار نکند.
in and in
مرتبا بطرف داخل یک نوع قمار چهار طاسی
stakes
شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
stake
شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
staked
شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
gimmick
اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
gimmicks
اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
asses' ears
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
staked
شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
stake
شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
stakes
شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
pygidial
شبیه دم
like
<adj.>
شبیه
womanlike
شبیه زن
imitation
شبیه
imitations
شبیه
related
<adj.>
شبیه
quasi
شبیه
neared
شبیه
near-
شبیه
near
شبیه
nearest
شبیه
personator
شبیه
similiar
شبیه
nearing
شبیه
nears
شبیه
medal
شبیه
similar to that
شبیه به ان
medals
شبیه
papilionaceous
شبیه
nearer
شبیه
akin
<adj.>
شبیه
simile
شبیه
makes
شبیه
similar
شبیه
more like;most like
شبیه تر
simulant
شبیه
anthoid
شبیه به گل
wifelike
شبیه زن
similar
<adj.>
شبیه
luteous
شبیه گل
alike
<adj.>
شبیه
similes
شبیه
make
شبیه
analogous
شبیه
feathery
شبیه به پر
liverish
شبیه جگر
sulfurous
شبیه گوگرد
chylaceous
شبیه کیلوس
claustral
شبیه حجره
ghostliness
شبیه به روح
citied
شبیه شهر
sculpturesque
شبیه مجسمه
steamy
شبیه بخار
steamiest
شبیه بخار
computer simulation
شبیه سازی
steamier
شبیه بخار
pithy
شبیه مغز
sylphlike
شبیه جن هوایی
shrubby
شبیه بوته
sulphurous
شبیه گوگرد
susurrous
شبیه نجوا
susurrus
شبیه نجوا
chochleate
شبیه صدف
semblable
شباهت شبیه
equal
همرتبه شبیه
simulations
شبیه سازی
simulation
شبیه سازی
spatulate
شبیه مرهم کش
splenoid
شبیه به طحال
spathulate
شبیه مرهم کش
soupy
شبیه ابگوشت
epithelial
شبیه بشرهای
spongy
شبیه اسفنج
epithelioid
شبیه بشرهای
equaled
همرتبه شبیه
equaling
همرتبه شبیه
equalled
همرتبه شبیه
assimilating
شبیه ساختن
equalling
همرتبه شبیه
assimilates
شبیه ساختن
equals
همرتبه شبیه
assimilated
شبیه ساختن
assimilate
شبیه ساختن
spheroid
شبیه کره
humanoids
شبیه انسان
humanoid
شبیه انسان
anthropomorphic
شبیه انسان
encephaloid
شبیه مغز
snuffy
شبیه انفیه
snakelike
شبیه مار
bent
علف شبیه نی
stomatic
شبیه دهان
for all the world like
کاملا` شبیه
crystalloid
شبیه بلور
rival
نظیر شبیه
eugenoid
شبیه اوگانا
rivaled
نظیر شبیه
rivaling
نظیر شبیه
rivalled
نظیر شبیه
rivalling
نظیر شبیه
rivals
نظیر شبیه
simulant of
مانند شبیه
stubbly
شبیه کاهبن
dermoid
شبیه پوست
dermoidal
شبیه پوست
likens
شبیه شدن
farfetched
شبیه بعید
liken
شبیه کردن
liken
شبیه شدن
likened
شبیه کردن
likened
شبیه شدن
likening
شبیه کردن
gypsy
شبیه کولی
gypsies
شبیه کولی
gipsies
شبیه کولی
likening
شبیه شدن
likens
شبیه کردن
sloughy
شبیه دله
fiddleback
شبیه ویولون
fiddleback
شبیه کمانچه
styloid
شبیه نیزه
rhizome
شبیه ریشه
alkaloid
شبیه قلیا
wavelike
شبیه موج
plumy
شبیه پر کرکی
psittaceous
شبیه طوطی
protean
شبیه Proteus
keel shaped
شبیه ته کشتی
waterish
هر چیزی شبیه اب
ophidian
شبیه مار
oleaginous
شبیه روغن
stellar
شبیه ستاره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com