Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
quercitron
نوعی ماده رنگی
Other Matches
pigment
ماده رنگی ماده ملونه
pigments
ماده رنگی ماده ملونه
pigments
ماده رنگی
dyestuff
ماده رنگی
dye stuff
ماده رنگی
pigment
ماده رنگی
pigment dye
ماده رنگی
orcin
ماده رنگی گلسنگ
safranin
ماده رنگی زعفران
purpurin
ماده رنگی روناس
indigotine
ماده رنگی نیل
indigotin
ماده رنگی نیل
curcumin
ماده رنگی زردچوبه
carmine
ماده رنگی قرمز دانه
xanthin
ماده رنگی روناس وگل زرد
pigment
رنگ غیر محلول ماده رنگی
pigments
رنگ غیر محلول ماده رنگی
lutein
ماده زرد رنگی بفرمول 2O65H 04C
cudbear
ماده رنگی که ازاشنه یادواله گرفته میشود
propolis
ماده صمغی قهوهای رنگی شبیه موم
colour
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colours
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
sea marker
نوعی رنگ یا پودر رنگی که برای علامت گذاری اب دریا به کار می رود
Formica
نوعی ماده پلاستیکی
dunnite
نوعی ماده منفجر حساس
ammonal
نوعی ماده منفجره شدید
hemoglobin
ماده رنگی اهن دار گویچههای قرمز خون جانوران مهره دار
quercetin
ماده رنگی کریسیتین
[این رنگینه زرد از پوست درختان و بعضی سبزیجات استخراج می شود ولی طول عمر زیادی ندارد.]
black widow
نوعی عنکبوت زهردارکه جنس ماده ان سیاه رنگ است
gadget
نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
gadgets
نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
supertropical bleach
نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
dye-stuff
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
thermate
نوعی ماده اتشزاست که در گلولههای اتشزا مورد استفاده قرار می گیرد و معمولا مخلوط اکسیداهن و الومینیم میباشد
litmus
ماده ابی رنگی که ازبعضی گلسنگ ها بدست میایدودر اثر اسید زیاد برنگ قرمزتبدیل میشود وهرگاه قلیا بدان بزنند باز برنگ ابی در میاید
dye sublimation printer
چاپگر رنگی باکیفیت بالا که تصاویری با پاشیدن قط عات رنگی روی کاغذ ایحاد میکند
triad
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triads
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
gold washing
شستن طلائی
[نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
thermite
ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist
ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
solid
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solids
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
dopes
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolant
ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolants
ماده سرماساز ماده خنک کننده
dope
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
female connector
دوشاخه ماده متصل کننده ماده
gunk
ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
fuels
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled
ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling
ماده انرژی زا ماده کارساز
bittersweet
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
asses' ears
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
gynandromorph
جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
oogamete
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
dichromatism
دو رنگی
achromia
بی رنگی مو
pigmental
رنگی
trichromat
سه رنگی
achromatisation
بی رنگی
trichromatism
سه رنگی
trichroism
سه رنگی
dichroism
دو رنگی
tinct
رنگی
achromatism
بی رنگی
achroma
بی رنگی
achroma
بی رنگی مو
achromatization
بی رنگی
discoloration
بی رنگی
chromaticity
رنگی
coloration
رنگی
hued
رنگی
ingrain
نخ رنگی
colored
رنگی
coloured
رنگی
chromatic
رنگی
color code
رمز رنگی
heliochrome
عکس رنگی
heliochrome
عکاسی رنگی
colored glass
شیشه رنگی
blacked
سیاه رنگی
chromophotograph
عکس رنگی
cingulum
خط رنگی ومارپیچ
color television
تلویزیون رنگی
color printer
چاپگر رنگی
colored pencil
مداد رنگی
color graphics
گرافیک رنگی
color camera
دوربین رنگی
photochrome
عکس رنگی
coloured cement
سیمان رنگی
stined glass
شیشه رنگی
color trace recorder
رسام رنگی
chromatic aberration
خطای رنگی
ocellus
حلقه رنگی
oleograph
عکس رنگی
opalescence
شیری رنگی
pigment cell
یاخته رنگی
paraffin wax
موم رنگی
pigmentation
رنگی شدن
aquarelle
نقاشی اب و رنگی
photochromy
عکاسی رنگی
monotint
عکس یک رنگی
pleochroism
چند رنگی
monotint
نگار یک رنگی
blacker
سیاه رنگی
kinemacolour
سینمای رنگی
chroma
مشخصههای رنگی
blackest
سیاه رنگی
blacks
سیاه رنگی
black
سیاه رنگی
aqua relle
نقاشی اب و رنگی
polychroism
چند رنگی
pentachromic
پنج رنگی
lake
لاک رنگی
lakes
لاک رنگی
vitta
نوار رنگی
pastel
مداد رنگی
colorant
مواد رنگی
pastel
خمیرمواد رنگی
pencils
مداد رنگی
pencilling
مداد رنگی
pallor
زرد رنگی
pencil
مداد رنگی
unifiable
قابل هم رنگی
trichromatic theory
نظریه سه رنگی
figurin
مجسمه سفالین رنگی
Color films(T. V).
فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
neutral density faceplate
صفحه رنگی تلویزیون
pool ball
هر یک از گویهای رنگی اسنوکر
chromophore
گروه رنگی ملکول
sequential color television
تلویزیون رنگی مرحلهای
chromophore
عامل رنگی ملکول
red, green, blue
سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
pigmentary
رنگی رنگ دار
bar
خط یا بلاک ضخیم رنگی
bars
خط یا بلاک ضخیم رنگی
pullicate
یکجور دستمال رنگی
polychrome
تهیه عکسهای رنگی
minus color signal
پیام رنگی منفی
carrier color signal
پیام رنگی حامل
chromogen
دانههای رنگی گیاهان
conventionalization
هم رنگی با ایین و رسوم
encaustic tile or brick
اجرکاشی هفت رنگی
false colour
فیلم رنگی مصنوعی
composite color signal
پیام رنگی مرکب
dyestuff
مواد رنگی و رنگرزی
technicolour
روش فیلم رنگی
tetrachromatism
دید چهار رنگی
crayon
مداد رنگی مومی
contour
خط فاصل درنقشههای رنگی
composite color monitor
مونیتور رنگی مرکب
crayons
مداد رنگی مومی
simultaneous color television
تلویزیون رنگی همزمان
ring tailed
دارای حلقههای رنگی در دم
candy-striped
دارای نوارههای رنگی
figurines
مجسمه سفالین رنگی
figurine
مجسمه سفالین رنگی
color monitor
صفحه نمایش رنگی
color gate
دریچه پیام رنگی
ocher
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و زرد
slate
<adj.>
<noun>
رنگی میان آبی و خاکستری
orthochromatic
شبیه عکسهای رنگی طبیعی
tone
[ذات و خلوص رنگی یک رنگینه]
black will take no other hue
بالای سیاهی رنگی نیست
pigments
باماده رنگی رنگ کردن
r.m.a. color code
علایم رنگی جامعه رادیوسازان
bacino
سفال لعاب دار رنگی
Blueviolet
<adj.>
<noun>
رنگی بین آبی و بنفش
pigment
باماده رنگی رنگ کردن
Redviolet
رنگی میان بنفش و قرمز
colored progressive matrices test
ازمون ماتریسهای مدرج رنگی
Pear
<adj.>
رنگی مانند رنگ گلابی
pastel
<adj.>
رنگهای خفیف
[با مداد رنگی]
Salmon
<adj.>
<noun>
رنگی میان صورتی و نارنجی
redorange
<adj.>
<noun>
رنگی میان قرمز و نارنجی
color contrast
تضاد رنگی در زمینه فرش
You have rubbed your coat against some wet paint .
کت ات را مالیده یی به رنگ ( رنگی کرده ای )
Rosybrown
<adj.>
<noun>
رنگی میان صورتی وقهوه ای
colour hard copy device
اسباب نسخه چاپی رنگی
Rosewood
رنگی میان بنفش و قهوه ای
Tan
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و کرم
lambrequin
نقوش رنگی حاشیه فروف چینی
ocellus
خال رنگی که مانند چشم باشد
color band
نوار رنگی روی جعبه مهمات
Christmas trees
جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
Christmas tree
جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
chromatolysis
تجزیه وتحلیل مواد رنگی سلول
color graphics adapter
وفق دهنده نگاره سازی رنگی
cga
وفق دهنده نگاره سازی رنگی
confetti
کاغذ رنگی برای تزئین درجشنها
colours
سیستم نمایش رنگی ریز پردازندهای
colour
سیستم نمایش رنگی ریز پردازندهای
fucus
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com