Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
cero
نوعی ماهی خوراکی
Search result with all words
greenling
نوعی ماهی خوراکی و گوشتخوار
Other Matches
pomfret
یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
turbot
ماهی پهن خوراکی
porgy
ماهی خوراکی دندان دار
sockeye
ماهی خوراکی ریزشمال کلمبیا
porgee
ماهی خوراکی دندان دار
whiting
ماهی نرم باله خوراکی اروپایی
escolar
نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
shad
شاه ماهی خوراکی اروپا وشمال امریکا
white crappie
ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
periwig
نوعی صدف خوراکی
champignon
نوعی قارچ خوراکی
timbale
خوراکی مرکب از گوشت ماهی وجوجه وپنیر وغیره
cantarellus
نوعی قارچ کوهی خوراکی
geoduck
نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی
grayfish
نوعی ماهی روغن سگ ماهی
goggle eye
نوعی ماهی
eulachon
نوعی ماهی
cod
نوعی ماهی
hammerhead
نوعی ماهی کوسه
angelfish
نوعی کوسه ماهی
guitarfish
نوعی ماهی پهن
basses
نوعی ماهی خارداردریایی
lunker
نوعی ماهی درشت
panfish
نوعی ماهی خاردار
flying gurnard
نوعی ماهی بالدار
bass
نوعی ماهی خارداردریایی
skipjack
نوعی ماهی زیستگردر سطح اب
halibuts
نوعی ماهی پهن بزرگ
halibut
نوعی ماهی پهن بزرگ
gray trout
نوعی ماهی قزل الا
gimp
نوعی ریسمان ماهی گیری
flounders
نوعی ماهی پهن لغزش
grouper
نوعی ماهی دریاهای گرمسیر
floundering
نوعی ماهی پهن لغزش
floundered
نوعی ماهی پهن لغزش
flounder
نوعی ماهی پهن لغزش
gannet
نوعی مرغ ماهی خوار
goldeneye
نوعی ماهی مینای زرد
stingray
نوعی ماهی پهن برقی
gurnard
نوعی ماهی دارای بالههای خاردار
gar
نوعی ماهی که ارواره هایی شبیه منقاردارد
dapping
نوعی صید ماهی با بالا وپایین بردن طعمه تا مماس اب شود
sea horse
موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck
ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
fished
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fish
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppy
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
mackerel
ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
guppies
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fishes
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
haddock
ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
viands
خوراکی
meals
خوراکی
meal
خوراکی
chow
خوراکی
edible
خوراکی
chows
خوراکی
cates
خوراکی
comestible
خوراکی
eating
خوراکی
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
mussles
صدف خوراکی
strawberry
چلیک خوراکی
green meat
گیاه خوراکی
strawberries
چلیک خوراکی
green vegetable
سبزی خوراکی
trophic level
تراز خوراکی
oyster
صدف خوراکی
oysters
صدف خوراکی
articles of food
موادغذایی یا خوراکی
salmonberry
تمشک سرخ خوراکی
morel
قارچ مورکلای خوراکی
roughage
مواد خوراکی زبر
potherb
سبزیهای معطر خوراکی
morelle
قارچ مورکلای خوراکی
truffle
قارچ خوراکی دنبلان
pinyon
تخم خوراکی کاج
sego
پیاز خوراکی زنبق
larders
گنجه خوراک خوراکی
larder
گنجه خوراک خوراکی
meadow mushroom
قارچ خوراکی معمولی
pinon
تخم خوراکی کاج
truffles
قارچ خوراکی دنبلان
bittersweet
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
winkles
جابجا کردن حلزون خوراکی
winkle
جابجا کردن حلزون خوراکی
root crop
محصولات دارای ریشههای خوراکی
spat
: حلزون خوراکی خیلی کوچک
gemma
نرم تن یا صدف گردکوچک خوراکی
root crops
محصولات دارای ریشههای خوراکی
short order
خوراکی که زود مهیا میشود
shell bean
لوبیایی که مغز ان خوراکی است
burnt offering
حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
burnt offerings
حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
To decay . To go bad .
فاسد شدن ( مواد خوراکی وغیره )
terrapin
لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
snapping turtle
لاک پشت بزرگ خوراکی ابزی
terrapins
لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
giblet
احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
hasty pudding
خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
littleneck clam
نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
green turtle
لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
asses' ears
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
sea calf
گوساله ماهی سگ ماهی
pickerel
اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
pitting corrosion
سوراخهائی که در سطح بتن یا فلز در اثر خوردگی ایجاد میشود و به کرم خوراکی معروف است
clam
حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
clams
حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
teleost
ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
To go bad . To rot . To spoilt .
خراب شدن ( فاسد شدن مواد خوراکی )
gar
سگ ماهی
fishes
ماهی
fumade
ماهی
fished
ماهی
fish
ماهی
tuna fish
ماهی تن
piscium
ماهی
mermaid
زن ماهی
mermaids
زن ماهی
haberdine
ماهی
pisces
ماهی
tartar sauce
سس ماهی
lunar
ماهی
caudal fin
دم ماهی
per mensem
ماهی
tuna
ماهی تن
dogfish
سگ ماهی
sturgeon
سگ ماهی
gurnet
سرخ ماهی
ichthyography
شرح ماهی
ichthyoid
ماهی وار
salmon
ماهی ازاد
volans
ماهی پرنده
fin
پره ماهی
tuna fish
ماهی تونایاتون
fin
بال ماهی
fins
پره ماهی
gurnet
ماهی سرگنده
fins
بال ماهی
soft roe
تخم ماهی نر
accipenser
ماهی خاویار
frying pan
ماهی تابه
sword fish
اره ماهی
sword fish
شمشیر ماهی
i went to fish
ماهی بگیرم
sturgeon
ماهی خاویار
ichthyic
وابسته به ماهی
cambers
گرده ماهی
ichthyic
ماهی وار
ichthyocentaur
ادم ماهی
acipenser
ماهی خاویار
tail fin
باله دم ماهی
sprat
ماهی خمسی
frying pans
ماهی تابه
horse mackerel
ماهی برگ
tin fish
ماهی کنسرو
ichthyocolla
سریشم ماهی
camber
گرده ماهی
halieutics
ماهی گیری
ichthyocentaur
ماهی ادم
stickleback
ماهی ابنوس
prickleback
کلمه ماهی
piscina
حوض ماهی
pisciform
ماهی مانند
pisciform
ماهی وار
pisciculturist
ماهی پرور
pisciculture
پرورش ماهی
piscatology
فن ماهی گیری
loach
ماهی تیان
fishwife
زن ماهی فروش
fishwives
زن ماهی فروش
walruses
شیر ماهی
walrus
شیر ماهی
piscine
شبیه ماهی
piscine
ماهی وار
kingfisher
ماهی خوراک
laker
ماهی دریاچه
bloated hearing
ماهی دودی
bloater
ماهی دودی
bloaters
ماهی دودی
smoked herring
ماهی دودی
lampereel
یکجور ماهی
lancelet
نیزه ماهی
dolphins
ماهی یونس
piscivorous
ماهی خوار
piscis australis
ماهی جنوبی
percoid
ماهی خاردار
monthly
ماهی یکبار
dogfish
اره ماهی
man eating shark
ماهی کوسه
turbot
سپر ماهی
man eating shark
کوسه ماهی
skate
لقمه ماهی
skated
لقمه ماهی
skates
لقمه ماهی
marlin
نیزه ماهی
marlinspike
نیزه ماهی
anchovy
ماهی کولی
marlinespike
نیزه ماهی
milt
تخم ماهی نر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com