English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (16 milliseconds)
English Persian
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
Search result with all words
tartar نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
tartars نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
typhoon نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoons نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
talos نوعی موشک دریایی زمین به هوا
Other Matches
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
sprints نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprint نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
jupiter نوعی موشک زمین به هواست
bull pup نوعی موشک هدایت شونده هوا به زمین
gimlets نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده
gimlet نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده
terriers نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
terrier نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone موشک زمین به زمین رداستون
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
surface to surface missile موشک زمین به زمین
air to surface missile موشک هوا به زمین
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
surface to air missile موشک زمین به هوا موشکهای ضد هوایی
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
hound dog موشک هوا به زمین مخصوص هواپیماهای ب-25 با کلاهک اتمی
redeye موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
syenite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
andesite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
dunite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
diabase نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tap dance نوعی رقص که در ان پنجه وپاشنه پا را به سرعت به زمین می زنند
street hockey نوعی هاکی در زمین یا کوچه بدون کفش اسکیت
bow line نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
re entry vehicle نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
chasse نوعی حرکت با پاها بصورت یک پا روی زمین و یک پای دیگر روی هوا
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
Hanbel [نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
Brontide نوعی صدا [صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
sidewinder نوعی موشک ضد هوایی
terne نوعی موشک ضد زیردریایی نروژی
pgm نوعی موشک هدایت شونده
nike ajax نوعی موشک ضد هوایی هدایت شونده
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
sparrows نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
sparrow نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
thor نوعی موشک یک مرحلهای اتمی بالیستیکی برد متوسط
zero length launching نوعی روش پرتاب موشک بااولین نیروی حرکت جت
titan نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
minuteman نوعی موشک سه مرحلهای قاره پیمایی که کلاهک اتمی حمل میکند
titans نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
mauler نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
williamson turn نوعی مانور دریایی
loggerhead نوعی اردک دریایی
gulfweed نوعی جلبک یا علف دریایی
aeolus نوعی راکت صوتی دریایی
sky hawk نوعی هواپیمای یک موتوره جت دریایی
aerobee نوعی راکت تجسسی دریایی
coarse mine نوعی مین دریایی با حساسیت کم
tiger نوعی هواپیمای تک موتوره سوپرسونیک جت دریایی
tigers نوعی هواپیمای تک موتوره سوپرسونیک جت دریایی
quail نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
vigilante نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
vigilantes نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
maces نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
mace نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
lackland بی زمین
ground : زمین
ground کف زمین
cinder track زمین دو
cinder tracks زمین دو
land زمین
ground زمین
aerospace جو زمین
real estate زمین
soils زمین
soiling زمین
soil زمین
ground surface کف زمین
rooter زمین کن
land n زمین
grass roots کف زمین
graze زمین
grazed زمین
grazes زمین
tellus زمین
ground line خط زمین
earthing زمین
this earthly round زمین
extra terrestrial زمین
earth زمین
geodetically زمین
earths زمین
norland زمین
globes زمین
ground [British] [floor] کف زمین
floors کف زمین
globe زمین
domains زمین
fields زمین
floor کف زمین
floor کف زمین
fielded زمین
acres زمین
domain زمین
floored کف زمین
terrain زمین
field زمین
acre زمین
sofar سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
grounding conductor سیم زمین
hard ground زمین سخت
upland زمین کوهستانی
ground wire سیم زمین
cripple زمین گیر
uplands زمین بلند
borderland زمین سرحدی
uplands زمین کوهستانی
grounding brush زغال زمین
halfway line خط میانه زمین
half court زمین سرویس
terrain زمین عملیات
basement زیر زمین
upland زمین بلند
groundskeeper متصدی زمین
contour عوارض زمین
territory زمین ملک
territories زمین ملک
basements زیر زمین
ground zero صفر زمین
hard ground زمین سفت
crippled زمین گیر
floors محدوده زمین
crust پوسته زمین
crusts پوسته زمین
end زمین حریف
ground effect اثر زمین
ended زمین حریف
ends زمین حریف
ground detector اشکارساز زمین
panhandling زمین باریکه
ground detector تستر زمین
ground cushion بالشتک زمین
panhandles زمین باریکه
panhandled زمین باریکه
panhandle زمین باریکه
soils خاک زمین
floored محدوده زمین
cripples زمین گیر
crippling زمین گیر
ground potential پتانسیل زمین
ground plate صفحه زمین
borderlands زمین سرحدی
laird صاحب زمین
lairds صاحب زمین
bog زمین باطلاقی
bogs زمین باطلاقی
speculation زمین خواری
soil خاک زمین
soiling خاک زمین
paralysis زمین گیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com