English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
macaca نوعی میمون دنیای قدیم
macaque نوعی میمون دنیای قدیم
Other Matches
old world دنیای قدیم
paleo etc وابسته بشمال دنیای قدیم
paleo arctic or palaeo وابسته بشمال دنیای قدیم
grivet نوعی میمون خاکستری مایل به ابی افریقای جنوبی
larkspur [نوعی گل میمون که در تهیه رنگ های گیاهی خصوصا زرد و بنفش بکار می رود.]
lemur میمون پوزه دار میمون لمور
lemurs میمون پوزه دار میمون لمور
teutonic از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
beau monde دنیای مد
gangland دنیای جنایتکاران
earths دنیای فانی
out in the world در دنیای آزاد
otherworld دنیای دیگر
outworld دنیای جسمانی
earth دنیای فانی
otherworldly متوجه دنیای دیگر
the future دنیای دیگر عقبی
The English - speaking world. دنیای انگلیسی زبان
underworld دنیای تبه کاران واراذل
New World نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا
virtual شبیه سازی محیط دنیای واقعی توسط کامپیوتر
hedonism فلسفه خوشی پرستی وتمتع ازلذایذ دنیای زودگذر
Utopia دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
Utopias دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
ape میمون
simian میمون
apes میمون
aped میمون
snapdragons گل میمون
propitious میمون
pigmies میمون
jackanapes میمون
snapdrayon گل میمون
pygmy میمون
pygmies میمون
aping میمون
monkey میمون
monkeys میمون
snapdragon گل میمون
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
colugo میمون جهنده
simian میمون مانند
monkey's fist مشت میمون
baboonery میمون صفتی
guenon میمون دم درازافریقایی
monkeyish میمون صفت
monkeyishness میمون صفتی
apelike میمون مانند
hokeypokey میمون صفتی
pithecoid شبه میمون
apishness میمون صفتی
mongoose میمون پوزه دراز
ape میمون انسان نما
orangutan میمون درختی برنئوسوماترا
great ape میمون ادم وار
zany مقلد میمون صفت
orangoutang میمون درختی برنئوسوماترا
anthropoid میمون ادم نما
chimpanzee میمون ادم وار
anthropoids میمون ادم نما
aped میمون انسان نما
lemurs میمون پوزه دارماداگاسکار
gibbon میمون دراز دست
lemur میمون پوزه دارماداگاسکار
simian بوزینه شبیه میمون
mongooses میمون پوزه دراز
monkey fist گره پنجه میمون
chimpanzees میمون ادم وار
rhesuses میمون دم کوتاه هندی.
rhesus میمون دم کوتاه هندی.
apes میمون انسان نما
aping میمون انسان نما
gibbons میمون دراز دست
tarsier میمون شبگرد هندی
baboons یکنوع میمون یا عنتر دم کوتاه
gorillas بزرگترین میمون شبیه انسان
gorilla بزرگترین میمون شبیه انسان
pithecanthrope برزخ میان انسان و میمون
baboon یکنوع میمون یا عنتر دم کوتاه
bittersweet نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
apery میمون صفتی کارهای بوزینه وار
cynocephalus [مجسمه حیوانی با بدن میمون و سری شبیه سگ]
homo جانورانی که انسان وانواع میمون ها نیز جزو ان بشمارمیروند
of old قدیم
primitive قدیم
yore در قدیم
the old world بر قدیم
anciently در قدیم
asses' ears نوعی گوشه [نوعی شاخه]
tzar امپراطورروسیه قدیم
the old testament عهد قدیم
the youth of the world روزگارخیلی قدیم
the old ways رسوم قدیم
dateless بسیار قدیم
pierian در مقدونیه قدیم
ancientry عهد قدیم
Aborigine اهلی قدیم
immensurable خیلی قدیم
In times past . In olden days . درروزگاران قدیم
f. times ایام قدیم
pithecanthropus انسان اولیه میمون نمای دورهء پلیوسن که جمجمه اش در جاوه کشف شده
immemorially بطور خیلی قدیم
conservatives پیرو سنت قدیم
conservative پیرو سنت قدیم
earliest مربوط به قدیم عتیق
old english زبان انگلیسی قدیم
uniting سکه قدیم انگلیسی
iguanodont سوسماربزرگ گیاهخوار قدیم
early مربوط به قدیم عتیق
satrap استاندار قدیم ایران
land grave کنت قدیم المانی
Old Testament پیمان یا وصیت قدیم
carthage شهر کارتاژ قدیم
samaria سامریه در فلسطین قدیم
conventionality پیروی از سنت قدیم
babylon شهر بابل قدیم
kempo تکنیک قدیم کاراته
italic وابسته به ایتالیاییهای قدیم
from immemorial times از زمان خیلی قدیم
It is an old saying that … از قدیم گفته اند که ...
samson قاضی قدیم اسرائیل
proconsulship مقام فرمانداری در رم قدیم
unites سکه قدیم انگلیسی
proconsular وابسته به فرمانداران رم قدیم
unite سکه قدیم انگلیسی
paleethnology مبحث شناسایی انسانهای قدیم
stuart خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
sab وابسته به سبایایمن قدیم یمنی
mercury یکی از خدایان یونان قدیم
the a of days خدای سرمدی قدیم الایام
triumvier یکی از سه زمامدار روم قدیم
old guard صنوف صاحب اعتبار قدیم
old indian defence دفاع هندی قدیم شطرنج
Hamedan شهر همدان [اکباتان قدیم]
tchigorin indian دفاع هندی قدیم شطرنج
apis گاو مقدس مصریان قدیم
immemorial بسیار قدیم خیلی پیش
punic اهل کارتاژ قدیم قرطاجنی
doric بسبک معماری قدیم یونان
nestorian کلیسای نسطوری قدیم ایران
ecclesiast عضوانجمن سیاسی اتنیهای قدیم
saker باز شکاری در اروپای قدیم
plebs توده مردم روم قدیم
propraetor کنسول فرمانداراستان قدیم روم
pony express پست سریع السیر قدیم
babel شهر و برج قدیم بابل
triumvirates یکی از سه زمامدار روم قدیم
fabliau وابسته باشعار قدیم فرانسه
ra خدای افتاب مصریان قدیم
triumvirate یکی از سه زمامدار روم قدیم
pandect حقوق مدنی روم قدیم
propretor کنسول فرماندار استان قدیم روم
gambit of aleppo نام قدیم گامبی وزیر شطرنج
paleontology مبحث زیست شناسی دوران قدیم
pre chellean وابسته به اواخر دوره عصرحجر قدیم
goth یکی از اقوام المانی قدیم بربری
essenism اصول یازندگی راهبان قدیم یهود
mycenian اهل شهر "مسین " قدیم یونان
acinaces شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
guard mount مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
protasis نخستین قسمت درام قدیم رومی
He is an old – timer at this club . از قدیم عضو این با شگاه بو ده است
classics مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
Whigs عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
classic مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
mycenaean اهل شهر "مسین " قدیم یونان
quadriga ارابه چهار اسبه رومیان قدیم
Whig عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
doric وابسته بمردم دوریس یونان قدیم
shekel واحد وزن وپول بابل قدیم
from (since) the year one [American E] <adv.> از زمان خیلی قدیم [اصطلاح روزمره]
sogdian اهل سغدیا یا سغد قدیم ایران
lambrequin دستمال روی کلاه خوددلاروران قدیم
from (since) the year dot [British E] <adv.> از زمان خیلی قدیم [اصطلاح روزمره]
lawmerchant قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
hoplite سرباز پیاده مسلح یونان قدیم
archon یکی از افسران عالیرتبهء اتن قدیم
atrium اطاق میانی خانههای روم قدیم
hierology علم خواندن خطوط قدیم مصر
portcullises درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
portcullis درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
paleolith الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
shaman کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
elam کشور ایلام قدیم که درناحیه خوزستان بوده
knight bachelor پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
canon low دررم قدیم مورد عمل بوده وامروز در
gutta تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
scutum سپر دراز یا تخم مرغی روم قدیم
olympiad جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
uncial وابسته بحروف الفبای قدیم یونان و روم
primogeniture حق فرزند ارشد ذکور نسبت به تمام ارث (در قدیم)
archeologic وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
modernism نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
fleur de lys گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
staged تغییر بین سیستم قدیم و جدید در یک سری طبقات
fleur de lis گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
paleontologist ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
lowboy عضو حزب محافظه کار قدیم میز چهارپایه کشودار
paleolithic وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
mesolithic وابسته بدوره بین عصر حجر قدیم وجدید میانسنگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com