English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
bouquet mine نوعی مین شناور خوشهای
Other Matches
catamaran نوعی کلک یاجسم شناور دراب ادم بددهن وماجراجو
catamarans نوعی کلک یاجسم شناور دراب ادم بددهن وماجراجو
floating base ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
iceberg کوه یخ شناور توده یخ شناور
float شناور شدن شناور بودن
icebergs کوه یخ شناور توده یخ شناور
floated شناور شدن شناور بودن
floats شناور شدن شناور بودن
gulls هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gull هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
bunchy خوشهای
cymose خوشهای
glomerulate خوشهای
racemose خوشهای
clustered خوشهای
bomblet بمب خوشهای
panicle ارایش خوشهای
honeycombs بمب خوشهای
honeycomb بمب خوشهای
cluster analysis تحلیل خوشهای
cluster compound ترکیب خوشهای
cluster weld جوش خوشهای
thyrsus گل اذین خوشهای
cluster bombs مین خوشهای
milo ذرت خوشهای
milo maize ذرت خوشهای
cluster joint اتصال خوشهای
polychasium گل اذین خوشهای
raceme گل اذین خوشهای
moored mine مین خوشهای
polychasium ارایش خوشهای
clusters مین خوشهای
sorghum ذرت خوشهای
cluster مین خوشهای
cluster bomb مین خوشهای
durra ذرت خوشهای
sorose دارای هاگهای خوشهای
wolfberry اقطی میوه خوشهای
cluster خوشه مین خوشهای
aciniform انگور مانند خوشهای
thyrsoid دارای گل اذین خوشهای
sweet sorghum ذرت خوشهای شیرین
cluster sampling نمونه گیری خوشهای
cluster bomb خوشه مین خوشهای
cluster bombs خوشه مین خوشهای
clusters خوشه مین خوشهای
cyme قسمی ارایش خوشهای
racemize بصورت بلورهای خوشهای در اوردن
paniculate خوشهای دارای گلهای افشان
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
honey combing روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
bittersweet نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
asses' ears نوعی گوشه [نوعی شاخه]
floaty شناور
vessels شناور
flying bridge پل شناور
free swimming شناور
vessel شناور
ballcocks شناور
ballcock شناور
afloat شناور
floating bridge پل شناور
floating fundation پی شناور
pack ice یخ شناور
floating شناور
pontoons پل شناور
pontoon پل شناور
floats شناور
float شناور
nectonic شناور
drift ice یخ شناور
above water <adj.> شناور
on the float شناور
floated شناور
buoyant شناور
bouyant foundation پی شناور
float bridge پل شناور
boom دستگاه شناور
plunge valve سوپاپ شناور
plunger piston پیستون شناور
phytoplankton گیاهان شناور
ice field یخزار یخ شناور
waft شناور ساختن
immersion thermometer دماسنج شناور
boomed دستگاه شناور
drifting mine مین شناور
booms دستگاه شناور
vessels یگان شناور
booming دستگاه شناور
vessel یگان شناور
pontoon bridge پل شناور قایقی
oil slicks نفت شناور
oil slick نفت شناور
immersion heaters اب گرم کن شناور
immersion heater اب گرم کن شناور
pontoon اسکله شناور
lifebuoys گوی شناور
swims شناور شدن
swim شناور شدن
natatores مرغان شناور
floe تخته یخ شناور
lifebuoy گوی شناور
plungers پیستون شناور
pontoon طراده شناور
pontoons اسکله شناور
wafted شناور ساختن
wafting شناور ساختن
wafts شناور ساختن
nekton جانور شناور
zooplankton جانوران شناور
levitative شناور در هوا
life bouy رهنمای شناور
submergible pump پمپ شناور
submersible pump پمپ شناور
pontoons طراده شناور
plunger پیستون شناور
float شناور بودن
float into position شناور شدن
floats شناور شدن
float guage اشل شناور
floated شناور بودن
floated شناور شدن
float شناور شدن
dipping varnish لاک شناور
floats شناور بودن
iceberg توده یخ شناور
floating charactep دخشه شناور
floating audress نشانی شناور
floating aquatics ابزیان شناور
floater جسم شناور
adrift شناور مهارشده
float well چاه شناور
float valve دریچه شناور
float test ازمون شناور
icebergs توده یخ شناور
dipping enamel لعاب شناور
buoying جسم شناور
buoying رهنمای شناور
buoyed راهنمای شناور در اب
buoyed شناور ساختن
buoyed جسم شناور
buoyed رهنمای شناور
buoy راهنمای شناور در اب
buoy شناور ساختن
buoy جسم شناور
buoy رهنمای شناور
buoying شناور ساختن
buoying راهنمای شناور در اب
antisurface ضد ناوهای شناور
fluxed electrode الکترود شناور
dipped electrode الکترود شناور
carburetor float شناور کاربراتور
bouyancy pump پمپ شناور
buoys راهنمای شناور در اب
buoys شناور ساختن
buoys جسم شناور
buoys رهنمای شناور
bouyant foundation پایه شناور
floating grid شبکه شناور
barged تراده شناور
floating point ممیز شناور
floating mine مین شناور
floating point با ممیز شناور
barge تراده شناور
barges تراده شناور
bay پل رابط در پل شناور
bayed پل رابط در پل شناور
baying پل رابط در پل شناور
floating gyro ژایرو شناور
bays پل رابط در پل شناور
floating dock حوض شناور
short scope buoy بویه شناور قائم
floating rate of exchange نرخ شناور ارز
power driven vessel یگان شناور موتوری
snagline mine مین با شاخک شناور
floating point rutine روال ممیز شناور
buoyant mine case جعبه مین شناور
popping plug طعمه ماهیگیری شناور
back float شناور شدن روی اب
consolidated pack ice مجموعه یخهای شناور
wreck شناور غرق شده
floating point ممیز شناور [ریاضی]
wrecks شناور غرق شده
floating point operation عملیات ممیز شناور
wrecking شناور غرق شده
floating point constant ثابت ممیز شناور
bottom mine مین شناور عمقی
plunge battery باتری با الکترد شناور
floating point operation عملکردبا ممیز شناور
submersible غوطه ور شناور زیرابی
plungers شناور کاربوراتور غوطه ور
floating point representation نمایش با ممیز شناور
plunger شناور کاربوراتور غوطه ور
raft دسته الوار شناور بر اب
floats روی اب نگهداشتن شناور
floating exchange rate نرخ شناور ارز
floating drydock حوضچه شناور خشک
watching mine مین شناور در سطح اب
light buoy راهنمای شناور چراغدار
floating base پایگاه شناور دریایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com