Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
girgerbread
نوعی نان شیرینی که زنجبیل دارد
Other Matches
gingersnap
نوعی نان شیرینی ترد زنجبیل دار
ginger beers
نوشابه شیرین گاز داریکه زنجبیل دارد
ginger beer
نوشابه شیرین گاز داریکه زنجبیل دارد
elecampane
نوعی شیرینی
blintz
نوعی شیرینی
blintze
نوعی شیرینی
buttercups
نوعی شیرینی کوچک
marshmallow
نوعی شیرینی خمیرمانند
marshmallows
نوعی شیرینی خمیرمانند
buttercup
نوعی شیرینی کوچک
paste
نوعی شیرینی چسباندن
pasted
نوعی شیرینی چسباندن
pastes
نوعی شیرینی چسباندن
pasting
نوعی شیرینی چسباندن
sweethearts
نوعی نان شیرینی بشکل قلب
sweetheart
نوعی نان شیرینی بشکل قلب
muffin
نوعی شیرینی یاکلوچه که گرماگرم باکره میخورند بشقاب سفالی کوچک
muffins
نوعی شیرینی یاکلوچه که گرماگرم باکره میخورند بشقاب سفالی کوچک
meringue
سفیده تخم مرغ وشکر که روی شیرینی وکیک میگذارند نوعی کیک میوه دار
griddle cake
نوعی نان شیرینی پهن ونازک که دو طرفش را روی اهن کلوچه پزی سرخ میکنند
meringues
سفیده تخم مرغ وشکر که روی شیرینی وکیک میگذارند نوعی کیک میوه دار
bloodhound
نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
bloodhounds
نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
lymphocyte
نوعی از گویچههای سفیدخون که یک هسته دارد
asteroids
نوعی اتشبازی که شکل ستاره دارد
asteroid
نوعی اتشبازی که شکل ستاره دارد
griesen
نوعی سنگ گرافیتی که کوارتز و میکا دارد
mince pie
نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
mince pies
نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
hereford
نوعی گوساله گوشت قرمز ازنژاد انگلیسی که صورت سفیدی دارد
bear's foot
نوعی گیاه خریق که برگ هایی به شکل پا و پنجه ها خرس دارد.
rhythm-and-blues
نام نوعی موسیقی مردمی امریکایی که ریتم تند دارد و از آن مشتق شده
long shot
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
galbanum
نوعی صمغ زرد رنگ که از گیاهی شبیه انقوزه گرفته میشود و مصرف طبی دارد
water pepper
زنجبیل سگ
ginger
زنجبیل
preserved ginger
زنجبیل پرورده
elf dock
زنجبیل شامی
inula
زنجبیل شامی
elecampane
زنجبیل شامی راسن
inula
جنس زنجبیل شامی
inulaceous
وابسته به جنس زنجبیل شامی
ginger
زنجبیل زدن به تحریک کردن
lotus
[نوعی گل نیلوفر آبی مصری که در فرش های چینی بیشتر بکار رفته و نشانه مذهب، تکامل، خلوص و زیبائی بوده و شباهتی با گل ختائی دارد.]
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
inulin
ماده نشاستهای که ازریشه زنجبیل شامی وبرخی گیاهان مرکب می گیرند
NiMH
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
penning
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pens
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
bittersweet
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
asses' ears
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
sweetness
شیرینی
love liness
شیرینی
pastries
شیرینی
lolipops
شیرینی
patisseries
شیرینی
amiability
شیرینی
patisserie
شیرینی
marzipan
شیرینی
pastry
شیرینی
bonbon
شیرینی
amiability or amiableness
شیرینی
loveliness
شیرینی
goodies
شیرینی
melodiousness
شیرینی
sweet stuff
شیرینی
confetti
شیرینی
goody
شیرینی
nicy
شیرینی
sweetmeat
شیرینی
sugar
شیرینی
mellifluence
شیرینی
sugars
شیرینی
saccharinity
شیرینی
sugar candy
شیرینی
confection
شیرینی
confections
شیرینی
sweetmeat
شیرینی جات
baked meat
نان شیرینی
sweet tooth
شیرینی دوست
sweet tooth
علاقمند به شیرینی
confectioners
شیرینی فروش
bakemeat
نان شیرینی
box suitmeats
جعبه شیرینی
confectioner
شیرینی فروش
custard pie
یکجور شیرینی
costs arabicus
قسط شیرینی
corn ball
شیرینی چس فیل
cooky
شیرینی خشک
puff pastry
شیرینی پفکی
crackers
یکجور شیرینی
cooky
شیرینی بیسکویت
confectionary
شیرینی سازی
ingratiation
خود شیرینی
sugared
شیرینی زده
cookies
شیرینی بیسکویت
kissing comfit
شیرینی معطر
cookies
شیرینی خشک
wafer
شیرینی پنجرهای
tuck
شیرینی مربا
tucking
شیرینی مربا
freshness
شیرینی بی نمکی
tucks
شیرینی مربا
cookie
شیرینی خشک
cracker
یکجور شیرینی
cookie
شیرینی بیسکویت
wafers
شیرینی پنجرهای
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
Too much sweetnes cloys.
شیرینی زیاد دل را می زند
pasty
شیرینی میوه دار
confectionery
صنعت شیرینی سازی
pasties
شیرینی میوه دار
ingratiating
خود شیرینی کردن
douceur
شیرینی وفرافت رفتار
tarts
نان شیرینی مربایی
ingratiates
خود شیرینی کردن
minted
شیرینی معطر با نعناع
marchpane
نان شیرینی بادامی
bagel
نان شیرینی حلقوی
fondant
شیرینی ای که در دهان اب میشود
ingratiate
خود شیرینی کردن
tart
نان شیرینی مربایی
fondants
شیرینی ای که در دهان اب میشود
mints
شیرینی معطر با نعناع
minting
شیرینی معطر با نعناع
ingratiated
خود شیرینی کردن
custard
یکجور شیرینی یا فرنی
mint
شیرینی معطر با نعناع
confectionary
شیرینی ساز قنادی
nougat
شیرینی بادام دار
shine up to
<idiom>
خود شیرینی کردن
patisserie
مغازهی شیرینی پزی
to have a sweet tooth
شیرینی دوست بودن
insinuator
خود شیرینی کننده
to pick thanks
خود شیرینی کردن
patisseries
مغازهی شیرینی پزی
ratafee
نان شیرینی بادامی
sweetshop
شیرینی فروشی قنادی
puff paste
نان شیرینی پف کردن
french pastry
شیرینی اردینه فرانسوی
ingratiatingly
ازراه خود شیرینی
insinuative
مبنی بر خود شیرینی
kuchen
نان شیرینی کاکائودار
ratafia
نان شیرینی بادامی
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
bakemeat
شیرینی اردی غذای پخته
bakery
دکان نانوایی یا شیرینی پزی
bakeries
دکان نانوایی یا شیرینی پزی
Wont you have sweets (candies)
شیرینی میل نمی کنید ؟
baked meat
شیرینی اردی غذای پخته
croissants
نان شیرینی هلالی شکل
doughboy
نان شیرینی میوه دار
puff pastry
شیرینی دارای خامهی پف کرده
frosting
رویه خامهای کیک یا شیرینی
elf dock
شیرینی که اززنجبیل شامی سازند
floating island
جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
pattie
نان شیرینی میوه داریاگوشت دار
to make up to any one
پیش کسی خود شیرینی کردن
shortening
روغن ترد کننده شیرینی وغیره
icing
شکر و تخم مرغ روی شیرینی
to curry favour
[British E]
/favor
[American E]
with somebody
برای کسی خود شیرینی کردن
doughnuts
نان شیرینی گرد ومانند حلقه
doughnut
نان شیرینی گرد ومانند حلقه
limonene
هیدروکربن شیرینی بفرمول 61H 01C
to smarm over somebody
برای کسی خود شیرینی کردن
patty
نان شیرینی میوه داریاگوشت دار
patties
نان شیرینی میوه داریاگوشت دار
to crawl to somebody
برای کسی خود شیرینی کردن
cybercafe
نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
marsh mallow
یکجور شیرینی که از ریشه خطمی میسازند
She is fond of sweet things.
از چیزهای شیرین ( شیرینی ) خوشش می آید
I clinched a lucrative deal.
معامله چربی ( شیرینی ) انچام دادم
pastilles
قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
brownies
یکنوع نان شیرینی میوه دار
brownie
یکنوع نان شیرینی میوه دار
pastille
قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
pastil
قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
pastile
قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
jelly roll
نان شیرینی ژله دار ولوله کرده
Christmas biscuit
[British]
شیرینی بیسکویتی مخصوص کریسمس
[غذا و آشپزخانه]
Christmas cookie
[American]
شیرینی بیسکویتی مخصوص کریسمس
[غذا و آشپزخانه]
lachryma christi
باده سرخ و شیرینی که درجنوب درست می کنند
pastries
کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
pastry
کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
polish the apple
<idiom>
خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
apple dumpling
شیرینی پخته شده با سیب درونش
[آشپزی]
walls here ears
دیوار موش دارد موش گوش دارد
apple beignets
[American English]
قاچ سیب درخمیر سرخ شده
[یک نوع شیرینی]
lollipop
اب نبات یا شیرینی که در سرچوب نصب شده وبچه ها انرامیمکند
lollipops
اب نبات یا شیرینی که در سرچوب نصب شده وبچه ها انرامیمکند
sago
شیرینی که با نشاسته ساگو تهیه شود پنیر خرما
caramel
یکجور شیرینی مرکب از قند وشیره ومیوه تافی
caramels
یکجور شیرینی مرکب از قند وشیره ومیوه تافی
ingratiatory
طرف توجه قرار دهنده امیخته بخود شیرینی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com