Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
ginger ale
نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
ginger ales
نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
Other Matches
an alcoholic liquor
نوشابه الکلی
firewater
نوشابه الکلی قوی
soft drink
نوشابه غیر الکلی
mead
نوشابه الکلی مرکب از عسل واب ومالت وماده مخمر شهد اب
tom collins
نوعی مشروب الکلی مرکب ازجین واب وغیره
gas filled
گازدار
gaseous
گازدار
effervescent
گازدار
effervesce
گازدار کردن
gas impregnated cable
کابل گازدار
aerated bread
نان گازدار
gas
گازدار کردن
gases
گازدار کردن
gaseous
گازدار دو اتشه
gassed
گازدار کردن
gasses
گازدار کردن
puff
مشروب گازدار پفک
gazogene
الت ساختن اب گازدار
puffs
مشروب گازدار پفک
puffing
مشروب گازدار پفک
highball
یک لیوان بزرگ ویسکی یا عرق مخلوط بانوشابه گازدار قطار سریع السیر
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
refreshments
نوشابه
partility for liquors
به نوشابه
refreshment
نوشابه
tipples
نوشابه
tippling
نوشابه
tippled
نوشابه
drinks
نوشابه
soft drinks
نوشابه
soft drink
نوشابه
drink
نوشابه
liquor
نوشابه
brewage
نوشابه
tipple
نوشابه
liquors
نوشابه
lushest
الکلی
lushes
الکلی
alcoholics
الکلی
alcoholic
الکلی
lusher
الکلی
lush
الکلی
waterer
نوشابه نوش
fastidium potus
نوشابه بیزاری
tippler
نوشابه فروش
drinking was his ruin
نوشابه خوری
something short
نوشابه تند
drank as a f.
نوشابه زیادخورده
drank
نوشابه خورد
broaches
نوشابه دراوردن
lambs wool
یکجور نوشابه
pick me up
نوشابه مقوی
liquorish
نوشابه دوست
broach
نوشابه دراوردن
pick-me-ups
نوشابه مقوی
broached
نوشابه دراوردن
beverage
نوشابه شربت
barroom
نوشابه فروشی
beverages
نوشابه شربت
pick-me-up
نوشابه مقوی
broaching
نوشابه دراوردن
bittersweet
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
delirium tremens
جنون الکلی
non-alcoholic
<adj.>
غیر الکلی
spirit lamp
چراغ الکلی
alcoholic fermentation
تخمیر الکلی
alcohol lamp
چراغ الکلی
spirits
مشروبات الکلی
spirit thermometer
دماسنج الکلی
alcohol burner
چراغ الکلی
liquor
مشروب الکلی
liquors
مشروب الکلی
alcohol thermometer
دماسنج الکلی
boozes
مشروب الکلی
boozing
مشروب الکلی
boozed
مشروب الکلی
jimjams
هذیان الکلی
booze
مشروب الکلی
dt's
هذیان الکلی
spiriting
مشروبات الکلی
dipsomania
جنون الکلی
alcoholic paranoid
پارانوئید الکلی
spirit
مشروبات الکلی
alcoholic intoxication
مسمومیت الکلی
morat
نوشابه انگبین و توت
long drinks
نوشابه در گیلاس بلند
intoxicants
نوشابه مستی اور
hocus
نوشابه دارو زده
long drink
نوشابه در گیلاس بلند
nephalism
پرهیز از نوشابه خوری
intoxicant
نوشابه مستی اور
dram shop
جایگاه نوشابه فروشی
to soak oneself
زیاد نوشابه خوردن
balderdash
یاوه نوشابه کف الود
groggery
نوشابه فروشی میخانه
slops
اب زیپو نوشابه سبک
john barleycorn
مشروب الکلی خانگی
frutex
شراب شربت الکلی
stimulants
مشروب الکلی انگیزه
soft drinks
نوشیدنی غیر الکلی
stimulant
مشروب الکلی انگیزه
off-licences
فروشگاه نوشابههای الکلی
soft drink
نوشیدنی غیر الکلی
soda pop
نوشیدنی غیر الکلی
acute alcoholic intoxication
مسمومیت حاد الکلی
alcoholic psychosis
روان پریشی الکلی
alcohol
هرنوع مشروبات الکلی
off-licence
فروشگاه نوشابههای الکلی
alcoholic dementia
زوال عقل الکلی
alcoholic hallucinosis
توهم زدگی الکلی
alcoholic blackout
یاد زدودگی الکلی
delirium tremens
روان اشفتگی الکلی
libations
نوشابه پاشی نوشیدن شراب
libation
نوشابه پاشی نوشیدن شراب
butteries
جای فروش اذوقه و نوشابه
buttery
جای فروش اذوقه و نوشابه
posset
نوشابه مرکب از شیر وابجو
oenomania
میل مفرط به نوشابه ها یا الکی
tope
نوشابه زیاد خوردن درختستان
methglin
نوشابه انگبینی ادویه دار
dutch courage
جراتی که از خوردن نوشابه اید
kummel
نوشابه المانی زیره دار
bone dry
کسی که لب به مشروب الکلی نمیزند
red-nose
آدم الکلی
[اصطلاح روزمره]
boozer's nose
آدم الکلی
[اصطلاح روزمره]
dipsomania
میل مفرط به نوشابههای الکلی
nonalcoholic drinks
نوشیدنی های غیر الکلی
drinker’s nose
آدم الکلی
[اصطلاح روزمره]
tap room
جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
alcohol-free beverages
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
alcohol-free drinks
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
non-alcoholic beverages
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
soft drinks
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
to flinch the flagon
ازخوردن نوشابه خود داری کردن
canteens
فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه
canteen
فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه
non abstainer
کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
Say when!
[when pouring]
بگو کی بایستم!
[هنگام ریختن نوشابه]
Say when stop!
[when pouring]
بگو کی بایستم!
[هنگام ریختن نوشابه]
temperance
طرفداری از منع نوشابههای الکلی خودداری
swizzle
انواع مشروبات الکلی محتوی یخ وشکر
ratafee
مشروب الکلی مخلوط با بادام تلخ
speakeasy
محل فروش مشروبات الکلی قاچاق
boozing
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
boozes
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
ratafia
مشروب الکلی مخلوط با بادام تلخ
boozed
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
booze
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
teetotaler
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
teetotallers
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
abstemious
مخالف استعمال مشروبات الکلی پرهیزکار
abstinence
ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
swats
ابجو تازه انگلیسی مشروب الکلی
teetotaller
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
eye water
خلط چشم یکجورنوشابه الکلی که انرامیگویند
asses' ears
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
dry town
شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
cambric tea
نوشابه گرمی از اب و شیر وشکر و اغلب چای
occasional licence
پروانه فروش نوشابه درمواقع و جاهای معین
noyau
یکجور نوشابه که مغز هسته بان میزنند
he swore off drinking
سوگند خوردکه از نوشابه خوری دست بکشد
ginger beer
نوشابه شیرین گاز داریکه زنجبیل دارد
licensed victualler
مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
joint
جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
ginger beers
نوشابه شیرین گاز داریکه زنجبیل دارد
rosolio
یکجور شربت الکلی یانوشابه نیرو بخش
dipsomaniac
کسیکه میل مفرط بنوشابههای الکلی دارد
acrasy
بی اعتدالی در مصرف مشروبات الکلی و غیره شدت
apTritif
نوشیدنی الکلی که قبل از غذا نوشیده میشود
soda water
مشروب غیر الکلی گاز دار لیموناد
bone dry
جایی که نوشیدن مواد الکلی در آن قدغن است
grog blossom
جوش یاقرمزی روی بینی که ازخوردن نوشابه زیادپیدامیشود
jake leg
فلجی که به علت استعمال مشروبات الکلی ایجاد میشود
aperitif
نوشابهء الکلی که بعنوان محرک اشتها قبل از غذامی نوشند
acnerosacea
ورم و سرخی صورت وبینی در اثر افراط در صرف مشروبات الکلی
chaser
آب میوه یا آبجو
[ یا نوشیدنی کم الکلی]
که پشت مشروب قوی و پر الکل می نوشند
etna
فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
fellow feeling
حس هم نوعی
some kind
[of]
یک نوعی
[از]
a kind
[of]
نوعی
[از]
generic
نوعی
typical
نوعی
it is of a different kind
نوعی دیگراست
india paper
نوعی کاغذنازک
charade
نوعی معما
bulldogs
نوعی سگ بزرگ
lustring
نوعی پروانه
mixer
نوعی خط دفاعی
cowry
نوعی کس گربه
lithomarge
نوعی کائولین
cowries
نوعی کس گربه
kenning
نوعی استعاره
tip
نوعی اسکی
tipping
نوعی اسکی
kb 0
نوعی هواپیماست
bulldog
نوعی سگ بزرگ
cowrie
نوعی کس گربه
mixers
نوعی خط دفاعی
bandora
نوعی سه تار
acaleph
نوعی صدف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com