English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
rack control نوعی کنترل پروازی غیر دستی
Other Matches
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
manual control کنترل دستی
manual lever control کنترل اهرم دستی
melodeon ارگ پایی یا دستی نوعی نی کوچک
land arm mode سیستم کامپیوتری کنترل دستی و خودکار فرود هواپیما
stereoplanigraph نوعی دستگاه تهیه نقشه بطریقه برجسته بینی باطریقه دستی و رسم با مدادالکترونیکی
pucks یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
puck یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
zmarker beacon نوعی برج کنترل هوایی مستقر در میدان تیر پدافندهوایی
control line aircraft نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
manual دستور رزمی دستی سیستم دستی
volar پروازی
flight attitude وضعیت پروازی
grandiloquence بلند پروازی
aviation duty شغل پروازی
ambitions بلند پروازی
ambition بلند پروازی
soar بلند پروازی کردن
soared بلند پروازی کردن
soars بلند پروازی کردن
an ambitious programme برنامه بلند پروازی
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
free form نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
craft revolving fund حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
check flight پروازی برای اشناشدن خدمه و یا ازمایش صلاحیت انها
attitude gyro الت نشان دهنده پروازی که توسط ژایرو کارمیکند
adverse yaw شرایط پروازی که در ان دماغه هواپیما در خلاف جهت مطلوب منحرف میشود
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
best economy mixture نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
craft reimbursable supply اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
bubble turn and slip الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
bittersweet نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
asses' ears نوعی گوشه [نوعی شاخه]
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement حکم کنترل دستور کنترل
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
remote control کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
control officer افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
bellows دم دستی
left handedness چپ دستی
levorotation چپ دستی
manual دستی
handiest دستی
palmar کف دستی
single-handed یک دستی
hand held دستی
hand made دستی
ready use دم دستی
three handed سه دستی
handier دستی
handmade دستی
portable دستی
handy دستی
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
handicrafts صنایع دستی
skill چیره دستی
bungle خام دستی
bungled خام دستی
paving beetle تخماق دستی
smack کف دستی زدن
bungles خام دستی
bungling خام دستی
inexperience خام دستی
smacked کف دستی زدن
clumsiness خام دستی
pushcart ارابه دستی
pushcarts ارابه دستی
trial balloon <idiom> یک دستی زدن
gimlets مته دستی
post hole auger مته دستی
drawing hand دستی که زه را می کشد
string hand دستی که زه را می کشد
gun تلمبه دستی
guns تلمبه دستی
portable receiver رادیوی دستی
manual skills مهارتهای دستی
portable instrument سنجه دستی
light fingers چابک دستی
tin snips قیچی دستی
portable weir سرریز دستی
manula shifting اتصال دستی
manual exchange مرکز دستی
manual cutout افتامات دستی
manual controller نافم دستی
door bundle بارهای دستی
manual adjustment تنطیم دستی
caning چوب دستی
canes چوب دستی
crank handle اهرم دستی
caned چوب دستی
manual input ورودی دستی
mill file سوهان دستی
manual skill مهارت دستی
manual ringing زنگ دستی
manual pinion shift استارت دستی
manual override القای دستی
manual operation عملیات دستی
manual operation عمل دستی
Jim Crow ریل خم کن دستی
hand lever اهرم دستی
manual labour امضای دستی
cane چوب دستی
sideboard میز دم دستی
handicraft کار دستی
handicraft هنر دستی
line hand دستی که نخ را می کشد
handcart ارابه دستی
nattiness زبر دستی
handcart چرخ دستی
nimble fingers چابک دستی
hand knot گره دستی
handcarts ارابه دستی
handicraft صنعت دستی
handicraft پیشه دستی
sideboards میز دم دستی
made ground خاک دستی
tommy gun مسلسل دستی
handbook کتاب دستی
handbooks کتاب دستی
long bow کمان دستی
handcarts چرخ دستی
hand organ ارگ دستی
hand compaction تراکم دستی
hand lade پاتیل دستی
hand held computer کامپیوتر دستی
hand grenade نارنجک دستی
portable drill مته دستی
hand drill مته دستی
hand crane بارانگیز دستی
handbill اگهی دستی
fly sheet اعلانات دستی
quern اسیاب دستی
alggardness کند دستی
handbag کیف دستی
hand operated chuck سه نظام دستی
hand molding shop قالبریزی دستی
hand molding قالبریزی دستی
hand mill اسیاب دستی
fly bill اعلان دستی
fly bill اگهی دستی
gimlet مته دستی
hand crane جرثقیل دستی
handbills اگهی دستی
side board میز دم دستی
hand augger مته دستی
staff gauge اشل دستی
carpenter's clamp پیچ دستی
gaucherie خام دستی
bitstock مته دستی
submachinegun مسلسل دستی
bull horn بلندگوی دستی
go devil ارابه دستی
hand brake ترمز دستی
hand cable winch جراثقال دستی
right handedness راست دستی
foozle خام دستی
hand compaction توپرسازی دستی
cold link پیوند دستی
attache case کیف دستی
hand cart چرخ دستی
hand cart ارابه دستی
close fistedness خشک دستی
hand power winch جراثقال دستی
desk checking بررسی دستی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com