Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
marchioness
نوعی گلابی کلفت
marchionesses
نوعی گلابی کلفت
Other Matches
marquise
نوعی گلابی
briolette
نوعی الماس بیضی یا گلابی شکل
avocado
نوعی میوه شبیه انبه یا گلابی بزرگ
avocados
نوعی میوه شبیه انبه یا گلابی بزرگ
perry
درخت گلابی شربت گلابی
pears
گلابی
pear
گلابی
pyriform
گلابی شکل
japonica
گلابی ژاپونی
pyriform
گلابی سان
pear tree
درخت گلابی
pear shaped
گلابی شکل
sweetheart neckline
یقه گلابی
punch ball
گلابی تمرین بوکس
speedbag
گلابی تمرین بوکس
pyrus
جنس سیب و گلابی
pear push
کلید گلابی شکل
Pear
<adj.>
رنگی مانند رنگ گلابی
kite track
مسیر ارابه رانی به شکل گلابی
cable weft
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
bittersweet
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
asses' ears
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
chambermaids
کلفت
femme de chambre
کلفت
charwoman
کلفت
thickest
کلفت
thick
کلفت
thicker
کلفت
handmaidens
کلفت
handmaiden
کلفت
heavy-set
کت و کلفت
chambermaid
کلفت
trull
کلفت
tirewoman
کلفت
charwomen
کلفت
handmaid
کلفت
squatty
کلفت
stocky
کلفت
stockiest
کلفت
moll
کلفت
molls
کلفت
housemaids
کلفت
housemaid
کلفت
servant maid
کلفت
hand maid
کلفت
burly
کلفت
stockier
کلفت
swabber
کلفت
woman
کلفت
blobber
کلفت
chamber maid
کلفت
maidservant
کلفت
chamberer
کلفت
biddy
کلفت
labrose
لب کلفت
bonne
کلفت
ladys maid
کلفت
doubling
کلفت ریسی
yak
گاومیش دم کلفت
thicken
کلفت ترشدن
hawsers
طناب کلفت
plank
تخته کلفت
thick warp
نخ تار کلفت
thick weft
نخ پود کلفت
ancilla
پیشخدمت زن کلفت
gold foil
زرورق کلفت
odalisque
کلفت یا صیغه
thickset
تنگ کلفت
muslinet
مشمش کلفت
ruffians
گردن کلفت
ruffian
گردن کلفت
thickened
کلفت ترشدن
thickens
کلفت کردن
moppy
کلفت بلند
box coat
پالتوی کلفت
hoodman blind
گردن کلفت
thickened
کلفت کردن
impassive
پوست کلفت
hawser
طناب کلفت
thickens
کلفت ترشدن
bondwoman
کلفت زرخرید
roughneck
گردن کلفت
stodgy
گردن کلفت
blunter
کلفت کردن
bluntest
کلفت کردن
yaks
گاومیش دم کلفت
stiff necked
گردن کلفت
dumpy
گردن کلفت
thick-skinned
پوست کلفت
blunting
کلفت کردن
junk board
مقوای کلفت
pachydermatous
پوست کلفت
pachydrmatous
پوست کلفت
blunts
کلفت کردن
thickening
کلفت سازی
inspissate
کلفت کردن
baryphonia
کلفت صدایی
poutingly
لب کلفت کنان
incrassate
کلفت کردن
incrassate
کلفت شدن
waitress
ندیمه کلفت
waitresses
ندیمه کلفت
thicken
کلفت کردن
heavyset
کلفت زمخت
girls
دوشیزه کلفت
girl
دوشیزه کلفت
blunt
کلفت کردن
blunted
کلفت کردن
thick skinned
پوست کلفت
parlour maid
کلفت سرمیز
hyperostosis
کلفت شدگی استخوان
thugs
قاتل گردن کلفت
heavyset
چهارشانه کلفت وکوتاه
thug
قاتل گردن کلفت
fly line
ریسمان کلفت ماهیگیری
lumpiest
کلفت ناهنجار تودهای
bullying
گردن کلفت گوشت
bully
گردن کلفت گوشت
bullies
گردن کلفت گوشت
pachyder mata
جانوران پوست کلفت
indurate
پوست کلفت کردن
snubbing
کلفت وکوتاه سرزنش
snubbed
کلفت وکوتاه سرزنش
pachyderms
جانور پوست کلفت
snub
کلفت وکوتاه سرزنش
moreen
پارچه کلفت پردهای
snubs
کلفت وکوتاه سرزنش
lumpier
کلفت ناهنجار تودهای
ruffianly
گردن کلفت وحشی
lumpy
کلفت ناهنجار تودهای
bullied
گردن کلفت گوشت
pachyderm
جانور پوست کلفت
deep mouthed
دارای صدای درشت و کلفت
ancillary
مستخدم بومی مربوط به کلفت
pachydrmatous
ادم پوست کلفت و بیرگ
stick glove
دستکش کلفت دروازه بان
chunk
تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
boat rod
چوب کلفت ماهیگیری با قایق
nappy
کلفت و پرزدار خواب دار
butch
مرد یا پسر گردن کلفت
nappies
کلفت و پرزدار خواب دار
parlormaid
کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
chunks
تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
belly
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
senile keratosis
کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
bellies
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
muscleman
آدم گردن کلفت
[اصطلاح روزمره]
beefcake
آدم گردن کلفت
[اصطلاح روزمره]
meathead
آدم گردن کلفت
[اصطلاح روزمره]
grego
جامه کوتاه باشلق دارازپارچههای کلفت
pea jacket or coat
جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
gross
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
barong
یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
barrels
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barrel
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
grossing
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossest
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosses
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosser
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
fearnought
یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
grossed
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
barreled shaft
میله تیر که وسط ان کلفت تراز انتهایش باشد
cabled
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
chest protector
لایی کلفت محافظ سینه توپگیریا داور بیس بال
petersham
یکجور پارچه پشمی پالتوی نوار کلفت وراه راه که برای ......می برند
club propeller
ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
millboard
مقوای جلد کتاب وامثال ان مقوای کلفت
hyprostosis
رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
some kind
[of]
یک نوعی
[از]
generic
نوعی
a kind
[of]
نوعی
[از]
typical
نوعی
fellow feeling
حس هم نوعی
cocker spaniels
نوعی سگ پاکوتاه
cocker spaniel
نوعی سگ پاکوتاه
lithomarge
نوعی کائولین
cole
نوعی کلم
bulldogs
نوعی سگ بزرگ
clove hitch
نوعی گره
acaleph
نوعی صدف
catatonia
نوعی جنون
mixer
نوعی خط دفاعی
mixers
نوعی خط دفاعی
cane brake
نوعی ازعلف
bulldog
نوعی سگ بزرگ
camphor oil
نوعی روغن
lustring
نوعی پروانه
blocking capacitor
نوعی خازن
manta
نوعی ردا
another guess
نوعی دیگر
mapes
نوعی پرش با یک پا
blintze
نوعی شیرینی
blintz
نوعی شیرینی
bandore
نوعی سه تار
bandora
نوعی سه تار
blood knot
نوعی گره
bodkin
نوعی جوالدوز
lutestring
نوعی پروانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com