Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
kanat
نوعی گلیم ترکی
[روشی از بافت گلیم است که در آن ابتدا رشته های باریک را بافته، سپس آنها را به یکدیگر می دوزند. این روش بین روستائیان ترکیه بیشتر مرسوم می باشد.]
Other Matches
Elibilinde
[طرحی ترکی در گلیم بافی که نمادی از یک انسان و حالت دست به کمر وی را نشان می دهد.]
Hanbel
[نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
Anatolia
منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
Soumak
بافت سوماک
[سوماخ]
[این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
kilim
گلیم
drugget
گلیم پشمی
balanced plain weave
گلیم باف فرش
keep one's head above water
<idiom>
گلیم خود را از آب کشیدن
interlocking
گلیم بافی ابتداء فرش
To overreach(overextend) onself.
پا از گلیم خود درازتر کردن
triskele
سه ترکی
Turkish
ترکی
triskelion
سه ترکی
triglyph
سه ترکی
mogul lampholder
سرپیچ ترکی
turcism
کیش ترکی
the turkish language
زبان ترکی
turkism
اصطلاحات ترکی
turkish knot
گره ترکی
overhand
ترکی دوزی
weft-face pattern
[بافت پود نما که بیشتر در پارچه و گلیم بکار می رود.]
turkism
اداب وسنن ترکی
to sew overhand
ترکی دوزی کردن
oversew
ترکی دوزی کردن
Anatolia rug
فرش ترکی یا آناتولی
feather boarding
پوشش ترک ترکی باتخته
feather-boarding
[پوشش ترک ترکی با تخته]
twill weave
بافت ساده حصیری
[که گاه در جاجیم و و گلیم و پتو بافی استفاده می شود.]
turkic
زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
turki
زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
kara
به معنای رنگ سیاه
[در زبان ترکی]
alinik design
واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
carnation motif
طرح گل میخک در قالی های قفقازی و ترکی
parmakli
لوزی پنجه ای
[این طرح در گلیم های ترکیه بکار رفته و در اصطلاح محلی به معنی انگشت می باشد.]
season cracking
ترکی که بعلت عمر زیاد دروسایل یا مهمات تولید میشود
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
Family prayer rug
فرش محرابی صف گونه
[اینگونه بافت ها دارای چندین محراب قرینه بوده و بیشتر بصورت گلیم بافته می شود.]
sand crack
ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
hook knife
چاقوی قلاب شکل
[جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
maud
یکجور پارچه پیچازی که شبانان اسکاتلندی میپوشند یکجور گلیم سفری
webbing end
[قسمت گلیم بافی فرش قبل از شروع به بافت اصلی متن فرش]
plain weave
بافت ساده زیر و رو
[معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
bittersweet
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
kilim
[glim]
گلیم
[زیر اندازی ساده از پشم گوسفند یا بز که پرز نداشته و پود نما است و رنگ آمیزی و نقشه آن با استفاده از پودهای رنگی تعیین می شود.]
phoenix
مرغ آتشین
[سیمرغ]
[نقش این پرنده افسانه ای در فرش های ترکی، چینی و ایرانی استفاده می شود.]
chain stitch
گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
asses' ears
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
caucasus
منطقه قفقاز و یا آذربایجان و ارمنستان امروزی در شوروی که قالی آن با گره ترکی و نقوش هندسی همراه بوده و به نام قالی قفقازی معروف است
symmetric knot
گره ترکی
[گره نامتقارن]
[که بدور دو تار زده می شود و معمولا از قلاب جهت خفت زدن استفاده می شود.]
kepse motife
[ریشه کلمه ترکی است و به معنی بسته یا دسته می باشد. این نگاره بصورت بوته ای افقی با شاخه های عمودی بافته می شود و جلوه ای از برگ های دن دادنه دار را نشانمیدهد.]
Gabbeh
گبه
[با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
Sarab
سراب
[حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
Quchan
قوچان
[شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.]
kikalak design
طرح قوچ
[در ترکی این واژه به معنای شاخ قوچ می باشد. این طرح در فرش های ترکیه بکار رفته و بصورت قرینه در چهار طرف نقطه مرکزی بافته می شود.]
table carpet
فرش رومیزی
[اینگونه فرش ها بصورت دایره یا بیضی بافته شده. نقوش قدیمی آن بیشتر از طرح مملوک و فرش های جدیدتر از طرح های قفقازی و ترکی بهره گرفته است.]
rashwan medallion
ترنج رشوان
[این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
loop pile
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
some kind
[of]
یک نوعی
[از]
a kind
[of]
نوعی
[از]
fellow feeling
حس هم نوعی
typical
نوعی
generic
نوعی
crowfoot
نوعی شمعدانی
orthographic
نوعی طرح
copal
نوعی رزین
bills
نوعی شمشیرپهن
bill
نوعی شمشیرپهن
near leg pickup and turnover
نوعی کنده رو
somehow
بیک نوعی
patent anchor
نوعی لنگر
cornets
نوعی شیپور
cornet
نوعی شیپور
calash
نوعی درشکه
peanoforte
نوعی پیانو
rear crotch and near arm
نوعی کنده رو
dalmatian
نوعی سگ بزرگ
beaver tail
نوعی کاشی
cowries
نوعی کس گربه
rutabaga
نوعی کلم
mixers
نوعی خط دفاعی
cutlas
نوعی قمه
drop
[نوعی طاق]
ragweed
نوعی ابروسیا
cotype
نوعی فرعی
cheddar
نوعی پنیر
cheddars
نوعی پنیر
cornett
نوعی شیپور
mixer
نوعی خط دفاعی
cowrie
نوعی کس گربه
bakkie
نوعی ماشین
cowry
نوعی کس گربه
tip
نوعی اسکی
blocking capacitor
نوعی خازن
saint bernard
نوعی سگ بزرگ
broccoli
نوعی گل کلم
brocoli
نوعی گل کلم
plylogeny
پدیدایی نوعی
cane brake
نوعی ازعلف
pitchblende
نوعی اورانیت
pecker
نوعی کلنگ
cutter
نوعی کرجی
cutters
نوعی کرجی
crapping
نوعی قمار
crapped
نوعی قمار
crap
نوعی قمار
bowknot
نوعی گره
catatonia
نوعی جنون
blood knot
نوعی گره
camphor oil
نوعی روغن
blintze
نوعی شیرینی
phylogenesis
پدیدایی نوعی
tipping
نوعی اسکی
cole
نوعی کلم
bulldogs
نوعی سگ بزرگ
bulldog
نوعی سگ بزرگ
clove hitch
نوعی گره
greyhounds
نوعی تازی
chiffon
نوعی کیک
greyhound
نوعی تازی
poniter
نوعی سگ شکار ی
calvados
نوعی عرق
charade
نوعی بازی
cod
نوعی ماهی
petard
نوعی بمب
plug key
نوعی کلید
charade
نوعی معما
blintz
نوعی شیرینی
bodkin
نوعی جوالدوز
French horn
نوعی شیپور
malvasia
نوعی انگور
rusks
نوعی بیسکویت
rusk
نوعی بیسکویت
lithomarge
نوعی کائولین
garden heiliotrope
نوعی سمنه
gazehound
نوعی سگ شکاری
chowder
نوعی ابگوشت
barnacle
نوعی صدف
banjos
نوعی تار
gannister
نوعی کوارتزپست
fox terrier
نوعی سگ اهلی
lutestring
نوعی پروانه
lustring
نوعی پروانه
aerocommander
نوعی هواپیما
taffy
نوعی اب نبات
gabbro
نوعی سنگ
acaleph
نوعی صدف
chihuahuas
نوعی سگ کوچک.
chihuahua
نوعی سگ کوچک.
ganister
نوعی کوارتزپست
slip joint pliers
نوعی انبردست
kenning
نوعی استعاره
cocker spaniels
نوعی سگ پاکوتاه
cocker spaniel
نوعی سگ پاکوتاه
india paper
نوعی کاغذنازک
auks
نوعی پنگوئن
Mistyrose
<adj.>
<noun>
نوعی صورتی
auk
نوعی پنگوئن
Rosepink
<adj.>
<noun>
نوعی صورتی
harvestman
نوعی عنکبوت
type tests
ازمایشهای نوعی
typical sample
نمونه نوعی
it is of a different kind
نوعی دیگراست
tweed
نوعی فاستونی
kb 0
نوعی هواپیماست
goldeneye
نوعی مرغابی
goggle eye
نوعی ماهی
airedale
نوعی سگ خرمایی
colt
نوعی طپانچه
marquise
نوعی گلابی
marc
نوعی عرق
typical
نمونه نوعی
bandora
نوعی سه تار
eulachon
نوعی ماهی
colts
نوعی طپانچه
mapes
نوعی پرش با یک پا
stoutest
نوعی ابجو
mastic
نوعی درزبند
cutlass
نوعی قمه
cowslips
نوعی پامچال
elecampane
نوعی شیرینی
cowslip
نوعی پامچال
some kind of sickness
یک نوعی از بیماری
stout
نوعی ابجو
stouter
نوعی ابجو
cutlasses
نوعی قمه
feist
نوعی سگ کوچک
bandore
نوعی سه تار
easter lily
نوعی سوسن
manta
نوعی ردا
another guess
نوعی دیگر
banjo
نوعی تار
fireman's carry from kneeling position
نوعی یک دست و یک پا
stock saddle
نوعی زین
banjoes
نوعی تار
albacore
نوعی زیردریایی
dog rose
نوعی از گل نسرین
fireweed
نوعی کاهو
reverse chicken wing
نوعی کلید کشی
roup
نوعی مرض طیور
slot t
نوعی طرح تهاجمی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com