English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 32 (1 milliseconds)
English Persian
bulbed cherrylock rivet نوع بخصوصی پرچ کور
Search result with all words
period منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
periods منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
Methodism پیروی از متد یا روش بخصوصی
return گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
referenda حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referendum حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referendums حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
unclassified در ردیف بخصوصی قرار نگرفته
bay حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bayed حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
baying حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bays حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
but for income قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
full power اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
in the irons سوار اسب بخصوصی شدن
intraspecies شامل گروه بخصوصی
intraspecific شامل گروه بخصوصی
it is particularly difficult یک اشکال بخصوصی دارد
localization تمرکز درنقطه بخصوصی محلی کردن
monomaia جنون درمورد بخصوصی وسواس در چیزی
sectionalism طرفداری ازمحله یا استان بخصوصی
soil conservation مهیا کردن خاک برای محصول بخصوصی
stenohaline زیست کننده در اب شور به غلظت بخصوصی
stenophagous تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
subschema زیرمجموعه با تغییر شکل دیدگاه منطقی از شمای پایگاه داده که مورد نیاز برنامه کاربردی استفاده کننده بخصوصی میباشدزیرشمای
ward heeler کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی
career woman زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
career women زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com