Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (2 milliseconds)
English
Persian
librettist
نویسنده اشعار اپرا
librettists
نویسنده اشعار اپرا
Other Matches
librettos
اشعار اپرا
libretti
اشعار اپرا
libretto
اشعار اپرا
libretti
کتاب اشعار اپرا
libretto
کتاب اشعار اپرا
librettos
کتاب اشعار اپرا
penster
نویسنده بویژه نویسنده مزدور
operas
اپرا
opera house
اپرا
opera
اپرا
operatic
مربوط به اپرا
impresarios
مدیر اپرا
operas
اهنگ اپرا
impresario
مدیر اپرا
opera
اهنگ اپرا
rhapsodiz
اشعار
operatize
بشکل اپرا در اوردن
opera glass
دوربین مخصوص اپرا
impresario
مدیریاراهنمای اپرا و کنسرت
impresarios
مدیریاراهنمای اپرا و کنسرت
lyries
اشعار غنائی
lyrics
اشعار غنائی
indication
اشعار نشانه
epopee
اشعار حماسی
poetry
اشعار نظم
prima donnas
خواننده برجسته زن اپرا یاکنسرت
prima donna
خواننده برجسته زن اپرا یاکنسرت
diva
سردسته زنان خواننده اپرا
lyricists
نویسندهی اشعار غنایی
nursery rhymes
اشعار مخصوص کودکان
lyricist
نویسندهی اشعار غنایی
epos
اشعار رزمی پیشینیان
nursery rhyme
اشعار مخصوص کودکان
buffo
خواننده مرد در رلهای فکاهی اپرا
acknowledging
وصول نامهای را اشعار داشتن
rhapsode
دوره گردی که اشعار رزمی
acknowledges
وصول نامهای را اشعار داشتن
lyrism
پیروی از سبک اشعار بزمی
bardolater
شیفته اشعار وسبک شعری شکسپیر
iambize
اشعار هجایی بسبک وتدمجموع ساختن
vers de societe
اشعار سبک و نغز وطعنه امیز
winged horse
شعر نظم اشعار لطف شاعرانه
epos
مجموعه اشعار محتوی افسانههای ملی
Which bus do I take for the opera?
برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
goliard
دانجشوی اواره قرون 21 و31 که اشعار هجایی میخوانده
rhapsodies
اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
rhapsody
اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
writer
نویسنده
writers
نویسنده
quill driver
نویسنده
penwoman
زن نویسنده
authoress
نویسنده زن
penman
نویسنده
wordsmith
نویسنده
author
نویسنده
composers
نویسنده
craftsman
نویسنده
craftsmen
نویسنده
composer
نویسنده
the present writer
نویسنده
writers
نویسنده ها
authors
نویسنده ها
scrivener
نویسنده
scribbler
نویسنده بد
fantast
نویسنده خیالپرست
garreteer
نویسنده بی نوا
report writer
نویسنده گزارش
technical writer
نویسنده فنی
neoteric
نویسنده تازه
hack
نویسنده مزدور
drafter
نویسنده پیام
author
نویسنده موسس
devil
نویسنده مزدور
devils
نویسنده مزدور
hacked
نویسنده مزدور
hacks
نویسنده مزدور
pen-names
نام مستعار نویسنده
auctorial
منسوب به نویسنده یا مولف
to make good as a writer
نویسنده موفقی شدن
authorial
موبوط به مصنف یا نویسنده
pen name
نام مستعار نویسنده
mannerisms
سبک بخصوص نویسنده
mannerism
سبک بخصوص نویسنده
reporter
جمله ساز نویسنده ناصادق
pen-name
نام مستعار نویسنده
nomographer
نویسنده کتاب درباره
bel esprit
سخنران یا نویسنده باذوق
headliner
نویسنده سرمقاله روزنامه
idem
همان نویسنده در همانجا
encyclopaedist
نویسنده دایره المعارف
matthew
نویسنده انجیل متی
miscellanist
نویسنده مطالب مختلف
hagiologist
نویسنده تاریخ اولیاوپیغمبران
comedist
نویسنده نمایشهای خنده دار
hagiographer
نویسنده شرح حال مقدسین
screenwriter
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
wanted clerks
دبیر یا نویسنده لازم است
city editor
نویسنده خیرمالی یاتجارتی درروزنامه
He fabcies himself as a writer (author).
به خیال خودش نویسنده است
memorialist
نویسنده یاد بود یا لوحه
posthumous
منتشر شده پس از مرگ نویسنده
magazin
نویسنده مقاله برای مجله
screenwriters
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
phraseologist
جمله ساز نویسنده ناصادق
dramaturge
نویسنده داستانهای نمایشی شبیه ساز
tragedian
نویسنده یا بازیگر نمایشهای تراژدی ومحزون
monographist
نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
pornographer
نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
belletrist
نویسنده شعر و اثارادبی زیبا ادیب
free lance
مفرد کار کردن نویسنده غیر وابسته
heading
تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
headings
تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
think piece
مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
interactive
سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
ethic
روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
symbolist
نویسنده یاهنرمندی که بسبک سمبولیک اثاری خلق میکند نمادگر
publicists
نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
jude
یهودا نویسنده رساله یهوداکه از رسالات عهد جدیدمسیحیان است
liter any executor
کسیکه مامور چاپ کردن تالیفات نویسنده ایی میشود
publicist
نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
holotype
نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
copyrights
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyright
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyright
اثر یک نویسنده زنده که کسی که پنجاه سال است نمرده است
copyrights
اثر یک نویسنده زنده که کسی که پنجاه سال است نمرده است
'The Catcher in the Rye'
[by Salinger / work title]
! ناطور دشت ! یا ! ناتور دشت !
[نام رمانی اثر نویسنده آمریکایی سالینجر]
copyrights
اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
copyright
اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
shareware
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
contra preferentum rule
درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
bakuninism
اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
grubs
مزدور نویسنده مزدور
grubbed
مزدور نویسنده مزدور
grub
مزدور نویسنده مزدور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com