English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English Persian
magazin نویسنده مقاله برای مجله
Other Matches
advertorial تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
think piece مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
quarterly journal of economics مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
holotype نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
penster نویسنده بویژه نویسنده مزدور
reviewed مجله
magazine مجله
reviewal مجله
gazette مجله
review مجله
reviews مجله
reviewing مجله
magazines مجله
periodical مجله نشریه
magazin مجله نویس
magazinist مجله نویس
electronic magazine مجله الکترونیکی
gazetteer مجله نویس
gazette مجله رسمی روزنامه
masthead بخش شناسنامه مجله
trade magazine مجله تخصصی تجارت
trade journal روزنامه یا مجله بازرگانی
mastheads بخش شناسنامه مجله
back issue نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
This is a monthly magazine ( periodical ) . این مجله ماهانه است
back copy نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
subscriptions وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
subscription وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
lithography کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
house organ مجله یا نشریهای که بین کارمندان یک موسسه پخش شود
BIX سیستم تجاری online که توسط مجله Byte ساخته شده است
essay مقاله
papered مقاله
paper مقاله
tract مقاله
papers مقاله
papering مقاله
dissertations مقاله
treatises مقاله
disquisition مقاله
treatise مقاله
article مقاله
articles مقاله
trilcgy سه مقاله
essays مقاله
tracts مقاله
dissertation مقاله
tractate مقاله
critique مقاله انتقادی
articles مقاله گفتار
article مقاله گفتار
epilogue ختم مقاله
memoire مقاله علمی
tractarian مقاله نویس
an inspired article مقاله رسانده
an inspired article مقاله القاشده
tractarian مقاله مذاکره
prolusion مقاله مقدماتی
critiques مقاله انتقادی
leaderette سر مقاله کوچک
essayists مقاله نویس
essayist مقاله نویس
columnists مقاله نویس
columnist مقاله نویس
theme مقاله فرهشت
epiolgue ختم مقاله
themes مقاله فرهشت
magazinist مقاله نویس
epilogues ختم مقاله
book review مقاله درباره کتاب
pressman مخبرروزنامه مقاله نویس
prolusion مقاله ازمایشی تمهید
epiolgue بخش اخرکتاب یا مقاله
essays تالیف مقاله نویسی
streamers عنوان چشمگیر مقاله
pressmen مخبرروزنامه مقاله نویس
copyreader تصحیح کننده مقاله
streamer عنوان چشمگیر مقاله
subhead عنوان فرعی مقاله
essay تالیف مقاله نویسی
composer نویسنده
penwoman زن نویسنده
composers نویسنده
writers نویسنده
penman نویسنده
craftsman نویسنده
craftsmen نویسنده
quill driver نویسنده
writer نویسنده
scrivener نویسنده
writers نویسنده ها
authors نویسنده ها
wordsmith نویسنده
scribbler نویسنده بد
authoress نویسنده زن
the present writer نویسنده
author نویسنده
detail part قسمت مشروح نامه یا مقاله
ghost-write کتاب مقاله یا سخنرانیکهبنام شخصدیگریارائهگردد
devil نویسنده مزدور
report writer نویسنده گزارش
devils نویسنده مزدور
author نویسنده موسس
technical writer نویسنده فنی
hack نویسنده مزدور
fantast نویسنده خیالپرست
garreteer نویسنده بی نوا
drafter نویسنده پیام
neoteric نویسنده تازه
hacks نویسنده مزدور
hacked نویسنده مزدور
offprint مقاله نقل شده از روزنامه یامجله
miscellanist نویسنده مطالب مختلف
authorial موبوط به مصنف یا نویسنده
pen-name نام مستعار نویسنده
nomographer نویسنده کتاب درباره
matthew نویسنده انجیل متی
librettist نویسنده اشعار اپرا
librettists نویسنده اشعار اپرا
to make good as a writer نویسنده موفقی شدن
headliner نویسنده سرمقاله روزنامه
mannerism سبک بخصوص نویسنده
mannerisms سبک بخصوص نویسنده
hagiologist نویسنده تاریخ اولیاوپیغمبران
pen name نام مستعار نویسنده
pen-names نام مستعار نویسنده
reporter جمله ساز نویسنده ناصادق
auctorial منسوب به نویسنده یا مولف
idem همان نویسنده در همانجا
bel esprit سخنران یا نویسنده باذوق
encyclopaedist نویسنده دایره المعارف
tear sheet قطعه یا مقاله پاره شده ازمجله یا روزنامه
soliloquy گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
press campaingn or stunt مبارزه سیاسی بوسیله مقاله نویسی در روزنامه ها
soliloquies گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
He fabcies himself as a writer (author). به خیال خودش نویسنده است
screenwriters نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
phraseologist جمله ساز نویسنده ناصادق
screenwriter نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
posthumous منتشر شده پس از مرگ نویسنده
city editor نویسنده خیرمالی یاتجارتی درروزنامه
memorialist نویسنده یاد بود یا لوحه
hagiographer نویسنده شرح حال مقدسین
wanted clerks دبیر یا نویسنده لازم است
comedist نویسنده نمایشهای خنده دار
I premise that you did read this article. من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
I assume that you did read this article. من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
pornographer نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
tragedian نویسنده یا بازیگر نمایشهای تراژدی ومحزون
belletrist نویسنده شعر و اثارادبی زیبا ادیب
dramaturge نویسنده داستانهای نمایشی شبیه ساز
monographist نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
interactive سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
free lance مفرد کار کردن نویسنده غیر وابسته
headings تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
heading تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
ethic روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
liter any executor کسیکه مامور چاپ کردن تالیفات نویسنده ایی میشود
symbolist نویسنده یاهنرمندی که بسبک سمبولیک اثاری خلق میکند نمادگر
publicists نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
publicist نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
jude یهودا نویسنده رساله یهوداکه از رسالات عهد جدیدمسیحیان است
academe فعالیت هایی که اساتید دانشگاهی انجام می دهند نظیر نوشتن مقاله، تدریس و غیره
copyrights که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyright که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
news reader نرم افزاری که به کاربر امکان مشاهده لیست گروههای خبری و خواندن مقالات چاپ شده در هر گروه یا ارسال آن مقاله را میدهد
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
copyrights اثر یک نویسنده زنده که کسی که پنجاه سال است نمرده است
copyright اثر یک نویسنده زنده که کسی که پنجاه سال است نمرده است
'The Catcher in the Rye' [by Salinger / work title] ! ناطور دشت ! یا ! ناتور دشت ! [نام رمانی اثر نویسنده آمریکایی سالینجر]
copyright اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
copyrights اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
contra preferentum rule درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
shareware نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
bakuninism اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drive چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategies طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
c استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
narrative یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narratives یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalled برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recall برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
teacloths رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
permanent آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
revenue tax مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
bins محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
iil دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
no show مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
bin محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com