Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 178 (2 milliseconds)
English
Persian
master race
نژاد برتر
Other Matches
epistasy
اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
epistasis
اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
superior
برتر
prevalent
برتر
preferable
برتر
aces
برتر
ace
برتر
beyond
برتر از
the above figures
برتر
transcendent
برتر
above
برتر
excelsior
برتر
surpassing
برتر
top dog
برتر
wiredrawn
برتر
superiors
برتر
advantageous
برتر
hegemonic
برتر
higher up
برتر
overriding
برتر
dominant
برتر
preponderant
برتر
preeminent
برتر
superempirical
برتر
superhuman
برتر از انسان
premiered
برتر والاتر
superiors
ارشد برتر
premier
برتر والاتر
paramount
برتر بزرگتر
premiers
برتر والاتر
premiere
برتر والاتر
premieres
برتر والاتر
superior
ارشد برتر
premiering
برتر والاتر
go-ahead
امتیاز برتر
outrank
برتر بودن
superiorly
بطور برتر
immensurable
برتر ازقیاس
vantage
سرکوب برتر
overrides
برتر یا مهمتر بودن
override
برتر یا مهمتر بودن
overridden
برتر یا مهمتر بودن
macho
مرد برتر پندار
to be above the law
برتر از قانون بودن
overrode
برتر یا مهمتر بودن
world beater
شخص برتر ازاقران
supremacist
خود برتر پندار
supremacists
خود برتر پندار
paramountly
بطور برتر یا افضل
machismo
مرد برتر پنداری
No-one is above the law.
هیچکس برتر از قانون نیست.
outgun
غلبه بر حریفان با حمله برتر
computer graphics metafile
فایل برتر نگاره سازی کامپیوتری
Lurs
نژاد لر
stirps
نژاد
issue
نژاد
issued
نژاد
phylum
نژاد
phylon
نژاد
race
نژاد
siblings
هم نژاد
congenerous
هم نژاد
sibling
هم نژاد
strains
نژاد
issues
نژاد
raced
نژاد
strain
نژاد
races
نژاد
blood
نژاد
descent
نژاد
descents
نژاد
origins
نژاد
origin
نژاد
full blood
نژاد خالص
half breed
از نژاد مختلف
outcrossing
پیوند دو نژاد
full blooded
از نژاد اصیل
underbred
از نژاد غیراصیل
mutt
سگ پست نژاد
mutts
سگ پست نژاد
purebred
پاک نژاد
Adegenerate ( decadent ) race .
نژاد فاسد
the black race
نژاد سیاه
Slav
از نژاد اسلاو
genocide
نژاد ستیزی
genocide
نژاد زدایی
highborn
نیک نژاد
mongrel
پست نژاد
mongrels
پست نژاد
racism
نژاد پرستی
Slavs
از نژاد اسلاو
eugenics
اصلاح نژاد
full-blooded
پاک نژاد
biotype
جانداران هم نژاد
ethnography
نژاد پرستی
anglian
مربوط به نژاد
Norman
از نژاد نرمان
Normans
از نژاد نرمان
ethnocentrism
نژاد پرستی
pedigrees
ریشه نژاد
ethnology
نژاد شناسی
Celt
نژاد سلت
racists
نژاد پرست
ethnocentric
نژاد پرست
Celts
نژاد سلت
pedigree
ریشه نژاد
racist
نژاد پرست
akkadian
نژاد اکد یا اکاد
africander
افریقایی فرنگی نژاد
humankind
بشریت نژاد انسان
quadroon
از نژاد سفید وسیاه
schnauzer
سگ " تری یر "المانی نژاد
skinheads
رذل نژاد پرست
semitics
نژاد شناسی سامی
top dog
نژاد یا شخص غالب
Celtic
وابسته به نژاد سلت
skinhead
رذل نژاد پرست
white civilization
تمدن نژاد سفید
paleface
نژاد سفید پوست
inbreed
از یک نژاد ایجاد کردن
improvement in stock breading
اصلاح نژاد چارپایان
anti-Semitic
مخالف نژاد سامی
heaven born
خدایی اسمانی نژاد
hamito semitic
از نژاد حامی وسامی
hamitic
مربوط به نژاد حام
gerontomorphosis
پیر شدگی نژاد
game fowl
نژاد خروس جنگی
interbreed
اصلاح نژاد کردن
anglo saxon
نژاد انگلیسی وساکنسونی
bon ton
خوش نژاد اشرافی
creoles
دارای نژاد مخلوط
of alow parentage
فرومایه پست نژاد
negrophobe
بیمناک از نژاد سیاه
creole
دارای نژاد مخلوط
African American
نژاد آفریقایی آمریکایی
euthenics
اصلاح نژاد محیطی
non human
غیر متعلق به نژاد انسان
non-human
غیر متعلق به نژاد انسان
a racist attack
حمله ای با غرض نژاد پرستی
wiltshire
نژاد گوسفند سفیدرنگ انگلیسی
hamp shire
نژاد خوک سیاه امریکایی
turanian
مردمی از نژاد التایی اورال
jersey giant
نژاد ماکیان خانگی بزرگ
Eurasian
از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
Eurasians
از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
purebred
جانور یا گیاه خوش نژاد
broodmare
مادیان برای تولید نژاد
cross fertile
اصلاح نژاد از راه لقاح متقابل
anti-Semitic
مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
Afro-American
نژاد آفریقایی آمریکایی
[عبارت قدیمی]
orthogenesis
اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
selected breed
[گوسفند یا چهارپای اصلاح نژاد شده]
Semitic
از نژاد سام بن نوح زبان سامی
segregationist
طرفدار جدایی نژاد سفید وسیاه
eugenic
از نژاد یانسب خوب اصلاح نژادی
super
: پیشوندی است بمعنی مربوط ببالا- واقع درنوک چیزی- بالایی- فوق- برتر- مافوق-ارجح-بیشتر و ابر
slovak
نژاد اسلواک ساکن قسمت مرکزی چکوسلواکی
cacogenics
رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
studhorse
اسب مخصوص تخم کشی واصلاح نژاد
gamodeme
نژاد دور افتاده یا منزوی موجود زنده
amphimictic
مناسب برای تولید و تناسل واختلاط نژاد
mixed marriage
پیوند مرمانی که از دو نژاد یادو کیش باشند
amerind
نژاد مختلط امریکایی و سرخ پوست یا اسکیمو
swelled head
<idiom>
(خود بزرگ بینی) از واقعیت خود را برتر دیدن
kafir
کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
kaffir
کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
linebreeding
پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
melanochroi
سیه مویان نژاد سیاه موی سبزه روی
pan germanism
نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
jackrabbit
نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
lombards
گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
incrossbreed
تولید شده در اثر امیزش نژاد امیزش نژادی کردن
teutonic
از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
immunogenetics
رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
subspecies
قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
shorthorn
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
lincoln
ایالت لینکلن شایر انگلستان گوسفند نژاد لینکلن شایر ابراهام لینکلن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com