Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (6 milliseconds)
English
Persian
an uncalled-for remark
نکته ای ناخوانده
Other Matches
intrudingly
ناخوانده
crasher
ناخوانده
intrusive
ناخوانده
uncalled
ناخوانده
uninvited
ناخوانده
unbidden
ناخوانده
obtrusiveness
دخول ناخوانده
forbidding
دافع ناخوانده
gatecrasher
مهمان ناخوانده
gate crasher
میهمان ناخوانده
gatecrashers
مهمان ناخوانده
obtrusion
دخول ناخوانده
obtrusively
بطور سرزده ناخوانده
inbearing
ناخوانده حاضر خدمت
uncalled for
غیر ضروری ناخوانده
uncalled-for
غیر ضروری ناخوانده
It is improper to go there uninvited.
ناخوانده رفتن با آنجا صحیح نیست
crash
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crashed
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crashes
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crashing
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crashingly
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
poniter
نکته
word for word
<adv.>
نکته به نکته
remarks
نکته
MOT
نکته
MOTs
نکته
exactly
<adv.>
نکته به نکته
faithfully
<adv.>
نکته به نکته
letter for letter
<adv.>
نکته به نکته
to the letter
<adv.>
نکته به نکته
remarked
نکته
verbatim
<adv.>
نکته به نکته
point
نکته
remarking
نکته
remark
نکته
scrutator
نکته سنج
punctilious
نکته سنج
an inappropriate remark
نکته ای بیجا
punctiliously
نکته سنج
red herring
نکته انحرافی
nicely
نکته باریک
quodlibet
نکته قابل
quodlibet
نکته عالی
finesse
نکته بینی
nifty
نکته دان
niftiest
نکته دان
niftier
نکته دان
generalities
نکته کلی
mosul
نکته کلمه
prigs
نکته گیر
prig
نکته گیر
generality
نکته کلی
punctiliousness
نکته گیری
punctual
لایتجزی نکته دار
hypergnosia
نکته پردازی بیمارگون
particular
دقیق نکته بین
hypergnosis
نکته پردازی بیمارگون
subtility
نکته باریک دقیقه
get to the heart of
<idiom>
مهمترین نکته را گرفتن
shortcoming
نکته ضعف کمبود
shortcomings
نکته ضعف کمبود
epigrammatical
نکته دار هجوامیز
gist
لب کلام نکته مهم
to split hairs
نکته گیری کردن
that point was of p interest
ان نکته جالبیست ویژهای داشت
punctilio
نکته دقیق در ایین رفتار
It is a very subtle point.
نکته بسیار ظریفی است
to come straight to the point
<idiom>
مستقیما
[رک ]
به نکته اصلی آمدن
high light
تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
I'll give you that
[much]
.
دراین نکته اعتراف می کنم
[که حق با تو است]
.
there is time and place for everything
<proverb>
هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد
talking points
نکته یا دلیل مهم بحث وگفتگو
hit the high spots
<idiom>
روی نکته اصلی تمرکز کردن
talking point
نکته یا دلیل مهم بحث وگفتگو
to beg the question
نکته مورد منازعه رامسلم فرض کردن
issue of fact
نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
he rode me off on a side issue
نکته فرعی پیش اورده مراازاصل مطلب پرت کرد
salience
نکته برجسته موضوع برجسته
technicalities
اصطلاحات فنی نکته فنی
technicality
اصطلاحات فنی نکته فنی
saliency
نکته برجسته موضوع برجسته
point
اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com