Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
It is a very subtle point.
نکته بسیار ظریفی است
Other Matches
As a wit once said . . .
ظریفی می گفت ...
She has a subtle charm.
جذابیت ظریفی دارد
vlsi
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity
حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super-
کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
ultra high frequency
بسامد بسیار بسیار زیاد
u.h.f.
بسامد بسیار بسیار زیاد
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
remark
نکته
MOTs
نکته
remarks
نکته
point
نکته
MOT
نکته
poniter
نکته
exactly
<adv.>
نکته به نکته
faithfully
<adv.>
نکته به نکته
letter for letter
<adv.>
نکته به نکته
remarking
نکته
to the letter
<adv.>
نکته به نکته
remarked
نکته
verbatim
<adv.>
نکته به نکته
word for word
<adv.>
نکته به نکته
nifty
نکته دان
niftiest
نکته دان
nicely
نکته باریک
finesse
نکته بینی
punctiliousness
نکته گیری
prigs
نکته گیر
generalities
نکته کلی
niftier
نکته دان
prig
نکته گیر
generality
نکته کلی
an uncalled-for remark
نکته ای ناخوانده
scrutator
نکته سنج
quodlibet
نکته عالی
punctilious
نکته سنج
punctiliously
نکته سنج
mosul
نکته کلمه
red herring
نکته انحرافی
quodlibet
نکته قابل
an inappropriate remark
نکته ای بیجا
quartz clock
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
hypergnosia
نکته پردازی بیمارگون
gist
لب کلام نکته مهم
hypergnosis
نکته پردازی بیمارگون
shortcoming
نکته ضعف کمبود
shortcomings
نکته ضعف کمبود
to split hairs
نکته گیری کردن
subtility
نکته باریک دقیقه
punctual
لایتجزی نکته دار
particular
دقیق نکته بین
get to the heart of
<idiom>
مهمترین نکته را گرفتن
epigrammatical
نکته دار هجوامیز
punctilio
نکته دقیق در ایین رفتار
that point was of p interest
ان نکته جالبیست ویژهای داشت
to come straight to the point
<idiom>
مستقیما
[رک ]
به نکته اصلی آمدن
hit the high spots
<idiom>
روی نکته اصلی تمرکز کردن
there is time and place for everything
<proverb>
هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد
talking point
نکته یا دلیل مهم بحث وگفتگو
talking points
نکته یا دلیل مهم بحث وگفتگو
I'll give you that
[much]
.
دراین نکته اعتراف می کنم
[که حق با تو است]
.
high light
تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
state-of-the-art
بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
to beg the question
نکته مورد منازعه رامسلم فرض کردن
issue of fact
نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
he rode me off on a side issue
نکته فرعی پیش اورده مراازاصل مطلب پرت کرد
salience
نکته برجسته موضوع برجسته
technicality
اصطلاحات فنی نکته فنی
technicalities
اصطلاحات فنی نکته فنی
saliency
نکته برجسته موضوع برجسته
point
اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
lashongs
بسیار
ever so
بسیار
mickle or muckle
بسیار
beastby
بسیار
so mush
بسیار
numerous
بسیار
far
بسیار
an abundance of
بسیار
longeval
بسیار زی
overly
بسیار
by far
بسیار
sopping
بسیار
very
بسیار
plenty
بسیار
multifarious
بسیار
detestable
بسیار بد
much
بسیار
multiplicity
بسیار
thousand and one
بسیار
immortally
بسیار
very little
بسیار کم
many
بسیار
precious
بسیار
far and away
بسیار
unco
بسیار
galore
بسیار
sadly
بسیار بد
multiped
بسیار پا
clinking
بسیار
awful
<adj.>
بسیار بد
no end of
بسیار
out and a way
بسیار
oftentimes
بسیار
desperate
بسیار بد
terrible
<adj.>
بسیار بد
lousy
<adj.>
بسیار بد
rotten
<adj.>
بسیار بد
all
بسیار
lot
بسیار
sorely
بسیار
not a lettle
بسیار
muckle
بسیار
abundant
بسیار
seldom
بسیار کم
mickle
بسیار
powerfully
بسیار
awfully
بسیار
parlous
بسیار
all-
بسیار
multi-millionaire
بسیار پولدار
death trap
بسیار خطرناک
pointdovice
بسیار درست
high-pitched
بسیار شیبدار
polygonal
بسیار گوشه
death traps
بسیار خطرناک
precipitance
تعجیل بسیار
gelid
بسیار سرد
pleophagous
بسیار خوار
e. use ful
بسیار سودمند
polystome
جانور بسیار
polystomatous
جانور بسیار
all-powerful
بسیار نیرومند
ad nauseam
بسیار زننده
low-rise
نه بسیار بلند
polychromic
بسیار رنگ
point device
بسیار درست
multi-millionaire
بسیار ثروتمند
polychromatic
بسیار رنگ
dozens of girls
ذختران بسیار
dateless
بسیار قدیم
d. stupid
بسیار کودن
polyphagous
بسیار غذا
polyphonic
بسیار صدا
polyphonous
بسیار صدا
overly
بسیار گرانه
polysemia
بسیار معنایی
squeaky clean
بسیار تمیز
wedded
بسیار علاقمند
cloying
بسیار احساساتی
deep read
بسیار خوانده
polyhistor
دانش بسیار
polygonal
بسیار پهلو
multi-millionaires
بسیار پولدار
dirt cheap
بسیار ارزان
diaphoresis
خوی بسیار
polysemous
بسیار معنی
multi-millionaires
بسیار ثروتمند
deluxe
بسیار زیبا
delightsome
بسیار دلپسند
polygram
شکل بسیار خط
polyhistor
بسیار دانی
clued-up
بسیار مطلع
many persons
مردمان بسیار
thank you very much
بسیار ممنونم
inappreciable
نامحسوس بسیار کم
multiform
بسیار شکل
punctuality
دقت بسیار
meticulosity
دقت بسیار
the d. is in him
بسیار شروراست
multisonant
بسیار صدا
multisonous
بسیار صدا
multitudinously
با گروه بسیار
infernality
زشتی بسیار
multidentate
بسیار دندان
many books
کتابهای بسیار
sizzler
بسیار گرم
much pleased
بسیار خوشتود
much rain
باران بسیار
much was said
بسیار چیزهاگفته شد
supereminent
بسیار بلند
superheat
بسیار گرم
supersubtlety
زرنگی بسیار
multangular
بسیار گوشه
multivincular
بسیار پیوند
multocular
بسیار چشم
of great importance
بسیار مهم
heart break
اندوه بسیار
prepotency
نفوذ بسیار
peracute
بسیار حاد
peracute
بسیار سخت
perfervid
بسیار باحرارت
v.l.f.
بسامد بسیار کم
precisionist
بسیار دقیق
pianissimo
بسیار اهسته
precipitancy
تعجیل بسیار
heavy poll
ارا بسیار
superfine
بسیار فریف
ogygian
بسیار کهنه
ultramodern
بسیار تازه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com