Dictiornary-Farsi | نگاه داشتنی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
tenable	نگاه داشتنی


Other Matches

constrainable	اجبار داشتنی
presentative	عرضه داشتنی
lovely	دوست داشتنی
loveliest	دوست داشتنی
lovelier	دوست داشتنی
hateable	دشمن داشتنی
likeable	دوست داشتنی
loveable	دوست داشتنی
lovable	دوست داشتنی
likable	دوست داشتنی
amiable	مهربان دوست داشتنی
endearing	دوست داشتنی کننده
likly	انتظار داشتنی مناسب
smacking	دوست داشتنی صدای ملچ ملوچ
smacker	دوست داشتنی صدای ملچ ملوچ
gloats	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
keek	باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
gloat	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
look at me	بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
glance	نگاه نگاه مختصر
glanced	نگاه نگاه مختصر
glances	نگاه نگاه مختصر
glimpsed	نگاه کم
i say	نگاه کن
gloatingly	با نگاه
gander	: نگاه
ganders	: نگاه
looks	نگاه
looked	نگاه
by sight	از نگاه
look	نگاه
observantion	نگاه
glimpse	نگاه کم
glimpsing	نگاه کم
glimpses	نگاه کم
look here	نگاه کن
leers	نگاه چپ
leered	نگاه چپ
regarded	نگاه
leering	نگاه چپ
slant	نگاه کج
leer	نگاه چپ
leering	نگاه کج
regards	نگاه
slanted	نگاه کج
regard	نگاه
leered	نگاه کج
leers	نگاه کج
slants	نگاه کج
leer	نگاه کج
view	نگاه
looker	نگاه کننده
upholders	نگاه دارنده
parthian glance	اخرین نگاه
pryingly	با نگاه دقیق
preservatize	نگاه داشتن
oeillade	نگاه عاشقانه
holder	نگاه دارنده
holders	نگاه دارنده
peeper	نگاه کننده
look down	با نگاه از رو بردن
retrospection	نگاه به قهقرا
to catch a glimpse of	نگاه مختصرکردن
to dwell on	نگاه کردن
to give support to	نگاه داشتن
to hang up	نگاه داشتن
retaining	نگاه داشتن
stare	رک نگاه کردن
squinny	کج کج نگاه کردن
sheep's eye	نگاه عاشقانه
retains	نگاه داشتن
sheep's eye	نگاه دزدکی
sheep's eyes	نگاه عاشقانه
stares	رک نگاه کردن
shim	نظر یک نگاه
leer	نگاه دزدکی
stared	رک نگاه کردن
retained	نگاه داشتن
leontief table	نگاه کنید به :
keek	نگاه دزدانه
upholder	نگاه دارنده
at first sight	بیک نگاه
leering	نگاه دزدکی
at a glance	بیک نگاه
an upward glance	نگاه سربالا
retrospect	نگاه به گذشته
glaringly	با نگاه خیره
an intent look	یک نگاه مشتاقانه
an am or ous glance	یک نگاه عاشقانه
gazing	نگاه خیره
leering	نگاه کج کردن
gazes	نگاه خیره
gazed	نگاه خیره
leer	نگاه کج کردن
gaze	نگاه خیره
leers	نگاه دزدکی
gape seed	نگاه خیره
gloatingly	با نگاه خیره
kept	نگاه داشته
voyeurs	نگاه کننده
leered	نگاه دزدکی
i say	نگاه کنید
voyeur	نگاه کننده
gapeseed	نگاه خیره
glimpse	نگاه انی
glimpse	نگاه سریع
glimpsed	نگاه انی
glimpsed	نگاه سریع
glimpses	نگاه انی
glimpses	نگاه سریع
leered	نگاه کج کردن
glimpsing	نگاه انی
glimpsing	نگاه سریع
leers	نگاه کج کردن
peek	نگاه دزدانه
stay	نگاه داشتن
to set eyes on	نگاه کردن
peeks	نگاه دزدانه
squint	چپ نگاه کردن
vide infara	را نگاه کنید
come-on	نگاه دعوتآمیز
come-ons	نگاه دعوتآمیز
to put to a pause	نگاه داشتن
tackling	نگاه داشتن
tackles	نگاه داشتن
peeked	نگاه دزدانه
tackled	نگاه داشتن
tackle	نگاه داشتن
peeking	نگاه دزدانه
Peeping Tom	نگاه دزد
squinted	چپ نگاه کردن
Peeping Toms	نگاه دزد
holds	نگاه داشتن
hold	نگاه داشتن
eying	نگاه کردن
eyes	نگاه کردن
eyeing	نگاه کردن
eye	نگاه کردن
dirty look <idiom>	چپ چپ نگاه کردن
to stop [doing something]	نگاه داشتن
stayed	نگاه داشتن
squints	چپ نگاه کردن
sees	نگاه کردن
see	نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look.	چپ چپ نگاه کردن
stops	نگاه داشتن
to look on with	نگاه کردن
refrains	نگاه داشتن
to watch	نگاه کردن
refraining	نگاه داشتن
refrained	نگاه داشتن
stopping	نگاه داشتن
stopped	نگاه داشتن
stop	نگاه داشتن
to keep any one waiting	نگاه داشتن
retain	نگاه داشتن
keeps	نگاه داشتن
keep	نگاه داشتن
to keep in	نگاه داشتن
refrain	نگاه داشتن
regards	نگاه کردن
oblong	نگاه ممتد
to look daggers	چپ چپ نگاه کردن
regarded	نگاه کردن
retrospectively	با نگاه بگذشته
regard	نگاه کردن
oblongs	نگاه ممتد
to lay fast	نگاه داشتن
retrospective view [on]	نگاه به گذشته
to lock out	نگاه داشتن
steely look	نگاه با اراده
to look at somebody askance	به کسی چپ چپ نگاه کردن
gazed	خیره نگاه کردن
to look at each other	به یکدیگر نگاه کردن
gazes	بادقت نگاه کردن
gazed	بادقت نگاه کردن
gazing	بادقت نگاه کردن
gazing	خیره نگاه کردن
gazes	خیره نگاه کردن
gaze	بادقت نگاه کردن
gaze	خیره نگاه کردن
to hush up	ساکت نگاه داشتن
to lay up in a napkin	بی مصرف نگاه داشتن
regardant	نگاه کننده به عقب
to look a bout	بهر سو نگاه کردن
to look behind	پشت سر را نگاه کردن
to look down	با نگاه مطیع کردن
to look forward	نگاه کردن انتظارداشتن
squinny	زیرچشمی نگاه کردن
parthian glance	نگاه هنگام جدایی
to look through ones fingers	نگاه دزدانه کردن
to make eyes at	عاشقانه نگاه کردن
to pick up oneself	خودرا نگاه داشتن
to keep the pot boiling	کارهارادرجریان نگاه داشتن
to keep on file	درپرونده نگاه داشتن
to hold in trust	بطورامانت نگاه داشتن
to have a look at something	بچیزی نگاه کردن
to keep at bay	معطل نگاه داشتن