Dictiornary-Farsi | نگاه دزدکی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 212 (11 milliseconds)

English	Persian
leer	نگاه دزدکی
leered	نگاه دزدکی
leering	نگاه دزدکی
leers	نگاه دزدکی
sheep's eye	نگاه دزدکی


Search result with all words

slink	نظر چشمی نگاه دزدکی
slinking	نظر چشمی نگاه دزدکی
slinks	نظر چشمی نگاه دزدکی
peep	نگاه دزدکی طلوع
peeped	نگاه دزدکی طلوع
peeping	نگاه دزدکی طلوع
peeps	نگاه دزدکی طلوع
Other Matches

gloat	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
keek	باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
gloats	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
look at me	بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
sneaking	دزدکی
slinky	دزدکی
snoopy	دزدکی
furtive	دزدکی
privy	دزدکی
slinkiest	دزدکی
slinkier	دزدکی
stealthy	دزدکی
stealthier	دزدکی
stealthiest	دزدکی
by stealth	دزدکی
lurkingly	دزدکی
poacher	شکارچی دزدکی
poachers	شکارچی دزدکی
sneaked	دزدکی حرکت ه کردن
lurks	دزدکی عمل کردن
lurking	دزدکی عمل کردن
poach	دزدکی شکار کردن
sneak	دزدکی حرکت ه کردن
sneaks	دزدکی حرکت ه کردن
poached	دزدکی شکار کردن
poaches	دزدکی شکار کردن
lurked	دزدکی عمل کردن
lurk	دزدکی عمل کردن
trinkets	دزدکی وزیرجلی کار کردن
skulk	گروه دزدکی حرکت کردن
skulked	گروه دزدکی حرکت کردن
skulking	گروه دزدکی حرکت کردن
skulks	گروه دزدکی حرکت کردن
trinket	دزدکی وزیرجلی کار کردن
stealth	خفیه کاری حرکت دزدکی
slinking	گام های دزدکی سقط شده
slinks	گام های دزدکی سقط شده
slink	گام های دزدکی سقط شده
to steal in or out	دزدکی داخل شدن یابیرون امدن
suborn	دزدکی ومحرمانه چیزی کسب کردن
sneaker	کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
sneakers	کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
slinking	انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slinks	انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slink	انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
glance	نگاه نگاه مختصر
glances	نگاه نگاه مختصر
glanced	نگاه نگاه مختصر
pussyfoot	دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
looks	نگاه
look	نگاه
leering	نگاه کج
glimpses	نگاه کم
looked	نگاه
leered	نگاه چپ
leers	نگاه کج
glimpsed	نگاه کم
glimpsing	نگاه کم
look here	نگاه کن
leered	نگاه کج
i say	نگاه کن
observantion	نگاه
gloatingly	با نگاه
glimpse	نگاه کم
leering	نگاه چپ
leers	نگاه چپ
regards	نگاه
slant	نگاه کج
by sight	از نگاه
slanted	نگاه کج
regard	نگاه
leer	نگاه کج
view	نگاه
slants	نگاه کج
leer	نگاه چپ
gander	: نگاه
regarded	نگاه
ganders	: نگاه
shim	نظر یک نگاه
leontief table	نگاه کنید به :
gazed	نگاه خیره
sheep's eyes	نگاه عاشقانه
pryingly	با نگاه دقیق
sheep's eye	نگاه عاشقانه
stares	رک نگاه کردن
preservatize	نگاه داشتن
peeper	نگاه کننده
to dwell on	نگاه کردن
parthian glance	اخرین نگاه
oeillade	نگاه عاشقانه
looker	نگاه کننده
retrospection	نگاه به قهقرا
look down	با نگاه از رو بردن
to catch a glimpse of	نگاه مختصرکردن
squinny	کج کج نگاه کردن
keek	نگاه دزدانه
an intent look	یک نگاه مشتاقانه
an am or ous glance	یک نگاه عاشقانه
gazing	نگاه خیره
gazes	نگاه خیره
gaze	نگاه خیره
tenable	نگاه داشتنی
leers	نگاه کج کردن
voyeur	نگاه کننده
voyeurs	نگاه کننده
kept	نگاه داشته
upholder	نگاه دارنده
upholders	نگاه دارنده
holder	نگاه دارنده
holders	نگاه دارنده
leer	نگاه کج کردن
an upward glance	نگاه سربالا
at first sight	بیک نگاه
at a glance	بیک نگاه
glimpse	نگاه انی
glimpse	نگاه سریع
glimpsed	نگاه انی
glimpsed	نگاه سریع
glimpses	نگاه انی
glimpses	نگاه سریع
glimpsing	نگاه انی
glimpsing	نگاه سریع
i say	نگاه کنید
leering	نگاه کج کردن
gloatingly	با نگاه خیره
gapeseed	نگاه خیره
gape seed	نگاه خیره
retrospect	نگاه به گذشته
glaringly	با نگاه خیره
leered	نگاه کج کردن
to give support to	نگاه داشتن
to set eyes on	نگاه کردن
holds	نگاه داشتن
hold	نگاه داشتن
eying	نگاه کردن
eyes	نگاه کردن
eyeing	نگاه کردن
eye	نگاه کردن
to stop [doing something]	نگاه داشتن
see	نگاه کردن
sees	نگاه کردن
vide infara	را نگاه کنید
come-on	نگاه دعوتآمیز
tackling	نگاه داشتن
tackles	نگاه داشتن
tackled	نگاه داشتن
tackle	نگاه داشتن
come-ons	نگاه دعوتآمیز
Peeping Tom	نگاه دزد
Peeping Toms	نگاه دزد
To look askance. To give a dirty look.	چپ چپ نگاه کردن
dirty look <idiom>	چپ چپ نگاه کردن
stayed	نگاه داشتن
stay	نگاه داشتن
squints	چپ نگاه کردن
steely look	نگاه با اراده
regarded	نگاه کردن
regard	نگاه کردن
retrospective view [on]	نگاه به گذشته
to watch	نگاه کردن
stops	نگاه داشتن
stopping	نگاه داشتن
stopped	نگاه داشتن
stop	نگاه داشتن
regards	نگاه کردن
squinted	چپ نگاه کردن
squint	چپ نگاه کردن
peeks	نگاه دزدانه
peeking	نگاه دزدانه
peeked	نگاه دزدانه
peek	نگاه دزدانه
retrospectively	با نگاه بگذشته
to put to a pause	نگاه داشتن
to lay fast	نگاه داشتن
to keep in	نگاه داشتن
stared	رک نگاه کردن
retains	نگاه داشتن
refrain	نگاه داشتن
retaining	نگاه داشتن
retained	نگاه داشتن
refrained	نگاه داشتن
refraining	نگاه داشتن
keeps	نگاه داشتن
refrains	نگاه داشتن
to look daggers	چپ چپ نگاه کردن
to lock out	نگاه داشتن
keep	نگاه داشتن
retain	نگاه داشتن
to look on with	نگاه کردن
oblong	نگاه ممتد
oblongs	نگاه ممتد
to keep any one waiting	نگاه داشتن
to hang up	نگاه داشتن
stare	رک نگاه کردن
enwomb	در رحم نگاه داشتن
gaze	خیره نگاه کردن
parthian glance	نگاه هنگام جدایی
gaze	بادقت نگاه کردن

leer