Dictiornary-Farsi | نگاه مختصرکردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (9 milliseconds)

English	Persian
to catch a glimpse of	نگاه مختصرکردن


Search result with all words

glance	نگاه مختصرکردن نظر اجمالی کردن
glanced	نگاه مختصرکردن نظر اجمالی کردن
glances	نگاه مختصرکردن نظر اجمالی کردن
Other Matches

sums	مختصرکردن
drop by	مختصرکردن
sum	مختصرکردن
cheep	اشاره مختصرکردن به
abbreviates	مختصرکردن خلاصه کردن
abbreviating	مختصرکردن خلاصه کردن
abbreviate	مختصرکردن خلاصه کردن
keek	باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
gloat	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
look at me	بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
glances	نگاه نگاه مختصر
glanced	نگاه نگاه مختصر
glance	نگاه نگاه مختصر
glimpsing	نگاه کم
glimpses	نگاه کم
leers	نگاه کج
leers	نگاه چپ
glimpsed	نگاه کم
leer	نگاه چپ
glimpse	نگاه کم
by sight	از نگاه
ganders	: نگاه
i say	نگاه کن
gander	: نگاه
gloatingly	با نگاه
look	نگاه
looked	نگاه
look here	نگاه کن
leered	نگاه کج
slant	نگاه کج
slanted	نگاه کج
slants	نگاه کج
observantion	نگاه
leer	نگاه کج
view	نگاه
regards	نگاه
leering	نگاه چپ
leered	نگاه چپ
regard	نگاه
regarded	نگاه
looks	نگاه
leering	نگاه کج
holder	نگاه دارنده
upholder	نگاه دارنده
upholders	نگاه دارنده
holders	نگاه دارنده
to keep any one waiting	نگاه داشتن
retaining	نگاه داشتن
leer	نگاه دزدکی
shim	نظر یک نگاه
to set eyes on	نگاه کردن
kept	نگاه داشته
dirty look <idiom>	چپ چپ نگاه کردن
retained	نگاه داشتن
gapeseed	نگاه خیره
to look on with	نگاه کردن
gape seed	نگاه خیره
retains	نگاه داشتن
voyeur	نگاه کننده
to dwell on	نگاه کردن
to give support to	نگاه داشتن
glimpse	نگاه انی
stare	رک نگاه کردن
stared	رک نگاه کردن
voyeurs	نگاه کننده
to hang up	نگاه داشتن
stares	رک نگاه کردن
at first sight	بیک نگاه
at a glance	بیک نگاه
leered	نگاه دزدکی
glimpsed	نگاه انی
glimpsed	نگاه سریع
to look daggers	چپ چپ نگاه کردن
glimpses	نگاه انی
glimpses	نگاه سریع
glaringly	با نگاه خیره
glimpsing	نگاه انی
glimpsing	نگاه سریع
leers	نگاه دزدکی
retrospect	نگاه به گذشته
leered	نگاه کج کردن
come-on	نگاه دعوتآمیز
vide infara	را نگاه کنید
leering	نگاه کج کردن
leering	نگاه دزدکی
glimpse	نگاه سریع
come-ons	نگاه دعوتآمیز
an upward glance	نگاه سربالا
an intent look	یک نگاه مشتاقانه
an am or ous glance	یک نگاه عاشقانه
gazing	نگاه خیره
to keep in	نگاه داشتن
gazes	نگاه خیره
To look askance. To give a dirty look.	چپ چپ نگاه کردن
gazed	نگاه خیره
Peeping Toms	نگاه دزد
leer	نگاه کج کردن
gaze	نگاه خیره
tenable	نگاه داشتنی
to lay fast	نگاه داشتن
Peeping Tom	نگاه دزد
to lock out	نگاه داشتن
leers	نگاه کج کردن
retrospective view [on]	نگاه به گذشته
hold	نگاه داشتن
eying	نگاه کردن
eyes	نگاه کردن
eyeing	نگاه کردن
keek	نگاه دزدانه
steely look	نگاه با اراده
to put to a pause	نگاه داشتن
squints	چپ نگاه کردن
squinted	چپ نگاه کردن
holds	نگاه داشتن
preservatize	نگاه داشتن
stayed	نگاه داشتن
stay	نگاه داشتن
sees	نگاه کردن
see	نگاه کردن
pryingly	با نگاه دقیق
squint	چپ نگاه کردن
peeks	نگاه دزدانه
look down	با نگاه از رو بردن
to watch	نگاه کردن
stops	نگاه داشتن
stopping	نگاه داشتن
stopped	نگاه داشتن
stop	نگاه داشتن
regarded	نگاه کردن
regards	نگاه کردن
peeking	نگاه دزدانه
peeper	نگاه کننده
peeked	نگاه دزدانه
parthian glance	اخرین نگاه
peek	نگاه دزدانه
retrospectively	با نگاه بگذشته
oeillade	نگاه عاشقانه
leontief table	نگاه کنید به :
looker	نگاه کننده
refrain	نگاه داشتن
tackled	نگاه داشتن
oblong	نگاه ممتد
tackles	نگاه داشتن
tackling	نگاه داشتن
sheep's eye	نگاه عاشقانه
refrains	نگاه داشتن
sheep's eye	نگاه دزدکی
squinny	کج کج نگاه کردن
sheep's eyes	نگاه عاشقانه
refraining	نگاه داشتن
i say	نگاه کنید
regard	نگاه کردن
oblongs	نگاه ممتد
to stop [doing something]	نگاه داشتن
keeps	نگاه داشتن
refrained	نگاه داشتن
keep	نگاه داشتن
eye	نگاه کردن
retain	نگاه داشتن
tackle	نگاه داشتن
gloatingly	با نگاه خیره
retrospection	نگاه به قهقرا
to hold in trust	بطورامانت نگاه داشتن
to have a look at something	بچیزی نگاه کردن
he kept me waiting	مرامنتظریامعطل نگاه داشت
to look forward	نگاه کردن انتظارداشتن
key concrete	بتن نگاه دارنده
glowers	خیره نگاه کردن
parthian glance	نگاه هنگام جدایی
letter weight	کاغذ نگاه دار
to behave oneself	ادب نگاه داشتن
glowed	نگاه سوزان کردن
gorgonize	خیره نگاه کردن
he looked me in the face	در روی من نگاه کرد
glim	نگاه اجمالی کردن
to look down	با نگاه مطیع کردن
supra	ببالا نگاه کنید
look up	نگاه کردن مراجعهای
eye baby	دیگری که به او نگاه میکند
look about	بهر سو نگاه کردن
enwomb	در رحم نگاه داشتن
starer	دارای نگاه خیره
to hush up	ساکت نگاه داشتن
to keep down	پایین نگاه داشتن
to keep the pot boiling	کارهارادرجریان نگاه داشتن
inurn	در فرف نگاه داشتن
gaze	خیره نگاه کردن
to keep on file	درپرونده نگاه داشتن
gaze	بادقت نگاه کردن
gazed	خیره نگاه کردن
to keep on	روشن نگاه داشتن
gazed	بادقت نگاه کردن
regardant	نگاه کننده به عقب
to keep in	روشن نگاه داشتن
gazes	خیره نگاه کردن
to keep on	پیوسته نگاه داشتن
to keep away	دور نگاه داشتن