Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
English
Persian
to look up
نگاه کردن جستجو کردن
Other Matches
keek
باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
serviced
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
inspects
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspected
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspect
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspecting
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
to plagiarize
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to copy
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to crib
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
ogling
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogles
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogle
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogled
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
attempt
تقلا کردن جستجو کردن
attempted
تقلا کردن جستجو کردن
fish
جستجو کردن طلب کردن
attempting
تقلا کردن جستجو کردن
hunting
شکار کردن جستجو کردن
attempts
تقلا کردن جستجو کردن
combed
شانه کردن جستجو کردن
fishes
جستجو کردن طلب کردن
hunts
صید کردن جستجو کردن در
hunted
صید کردن جستجو کردن در
hunt
صید کردن جستجو کردن در
comb
شانه کردن جستجو کردن
fished
جستجو کردن طلب کردن
combing
شانه کردن جستجو کردن
peeps
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
scoured
جستجو کردن
seek
جستجو کردن
seeks
جستجو کردن
surveillance
جستجو کردن
scours
جستجو کردن
seeking
جستجو کردن
to search after
جستجو کردن
to browse through
جستجو کردن
scour
جستجو کردن
to rummage
جستجو کردن
to feel after any thing
جستجو کردن
to scratch about
جستجو کردن
snook
جستجو کردن
to hunt up
جستجو کردن
searchingly
جستجو کردن
seed
جستجو کردن
searches
جستجو کردن
searched
جستجو کردن
search
جستجو کردن
hunt after
جستجو کردن
hunt for
جستجو کردن
seach
جستجو کردن
hunt up
جستجو کردن
ransacks
جستجو کردن
to smell about
جستجو کردن
ransack
جستجو کردن
ransacked
جستجو کردن
track down
<idiom>
جستجو کردن
seeds
جستجو کردن
ransacking
جستجو کردن
mouses
جستجو کردن
mouse
جستجو کردن
to search
جستجو کردن
to grub about
جستجو کردن
[برای]
to grub
جستجو کردن
[برای]
to make r. after something
چیزی را جستجو کردن
wild goose chase
<idiom>
ناامیدانه جستجو کردن
to hunt out
جستجو کردن ویافتن
to prospect
[for]
جستجو کردن
[برای]
to search
گشتن
[جستجو کردن]
to sift through something
با زیر و رو جستجو کردن
go through
<idiom>
جستجو وکنکاش کردن
grubbed
زمین کندن جستجو کردن
grubs
زمین کندن جستجو کردن
grub
زمین کندن جستجو کردن
search and clear
جستجو و پاک کردن دشمن
to dig up
با به هم زدن
[جستجو کردن]
از خاک در آوردن
to seek somebody out
جستجو برای پیدا کردن کسی
to seek a remedy for something
چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
head-hunting
<idiom>
جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق
sees
نگاه کردن
stare
رک نگاه کردن
squinted
چپ نگاه کردن
squint
چپ نگاه کردن
stares
رک نگاه کردن
stared
رک نگاه کردن
leering
نگاه کج کردن
squints
چپ نگاه کردن
leers
نگاه کج کردن
regards
نگاه کردن
regarded
نگاه کردن
see
نگاه کردن
regard
نگاه کردن
leered
نگاه کج کردن
to set eyes on
نگاه کردن
eying
نگاه کردن
eyes
نگاه کردن
eyeing
نگاه کردن
eye
نگاه کردن
dirty look
<idiom>
چپ چپ نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look.
چپ چپ نگاه کردن
to look daggers
چپ چپ نگاه کردن
to dwell on
نگاه کردن
to watch
نگاه کردن
squinny
کج کج نگاه کردن
leer
نگاه کج کردن
to look on with
نگاه کردن
to look a bout
بهر سو نگاه کردن
gawked
احمقانه نگاه کردن
gawk
احمقانه نگاه کردن
gawk
بی خیال نگاه کردن
skewing
منحرف کج نگاه کردن
gawked
بی خیال نگاه کردن
skews
منحرف کج نگاه کردن
to stael a look
دزدانه نگاه کردن
glares
خیره نگاه کردن
glared
خیره نگاه کردن
gaping
باشگفتی نگاه کردن
to look through ones fingers
نگاه دزدانه کردن
gaping
خیره نگاه کردن
gloat
خیره نگاه کردن
gloated
خیره نگاه کردن
goggling
چپ نگاه کردن گشتن
gloating
خیره نگاه کردن
goggle
چپ نگاه کردن گشتن
thumb one's nose
<idiom>
با تنفر نگاه کردن
gloats
خیره نگاه کردن
peering
با دقت نگاه کردن
peered
با دقت نگاه کردن
peer
با دقت نگاه کردن
squinny
زیرچشمی نگاه کردن
to look forward
نگاه کردن انتظارداشتن
glare
خیره نگاه کردن
gawking
بی خیال نگاه کردن
gawking
احمقانه نگاه کردن
gawks
احمقانه نگاه کردن
gape
باشگفتی نگاه کردن
gape
خیره نگاه کردن
gaped
باشگفتی نگاه کردن
gaped
خیره نگاه کردن
gapes
باشگفتی نگاه کردن
gapes
خیره نگاه کردن
to have a look at something
بچیزی نگاه کردن
to look behind
پشت سر را نگاه کردن
to look down
با نگاه مطیع کردن
skew
منحرف کج نگاه کردن
gaze
بادقت نگاه کردن
pries
فضولانه نگاه کردن
pry
بادقت نگاه کردن
glowered
خیره نگاه کردن
glower
خیره نگاه کردن
pry
فضولانه نگاه کردن
glowering
خیره نگاه کردن
look about
بهر سو نگاه کردن
stares
خیره نگاه کردن
to look at each other
به یکدیگر نگاه کردن
stared
خیره نگاه کردن
look
نگاه کردن نگریستن
pries
بادقت نگاه کردن
gaze
خیره نگاه کردن
gazed
خیره نگاه کردن
keek
نگاه دزدانه کردن
glowers
خیره نگاه کردن
glows
نگاه سوزان کردن
glowed
نگاه سوزان کردن
glow
نگاه سوزان کردن
to look at somebody askance
به کسی چپ چپ نگاه کردن
pried
بادقت نگاه کردن
pried
فضولانه نگاه کردن
looked
نگاه کردن نگریستن
looks
نگاه کردن نگریستن
peeks
زیرچشمی نگاه کردن
gorgonize
خیره نگاه کردن
gazing
خیره نگاه کردن
to make eyes at
عاشقانه نگاه کردن
goggled
چپ نگاه کردن گشتن
gazes
بادقت نگاه کردن
gazing
بادقت نگاه کردن
look up
نگاه کردن مراجعهای
stare
خیره نگاه کردن
glim
نگاه اجمالی کردن
gazed
بادقت نگاه کردن
peek
زیرچشمی نگاه کردن
gazes
خیره نگاه کردن
gawks
بی خیال نگاه کردن
to run through
نگاه اجمالی کردن در
peeking
زیرچشمی نگاه کردن
peeked
زیرچشمی نگاه کردن
retain
ابقاء کردن نگاه داشتن
celebrates
نگاه داشتن تقدیس کردن
celebrating
نگاه داشتن تقدیس کردن
give someone a black look
با خشم به کسی نگاه کردن
languished
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
retains
ابقاء کردن نگاه داشتن
retaining
ابقاء کردن نگاه داشتن
languish
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
celebrate
نگاه داشتن تقدیس کردن
languishing
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com