English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
English Persian
to look up نگاه کردن جستجو کردن
Other Matches
keek باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
serviced برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
inspects جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspected جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspect جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspecting جستجو کردن بررسی کردن کنترل
to plagiarize در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to copy در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to crib در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
ogling نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogles نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogle نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogled نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
attempt تقلا کردن جستجو کردن
attempted تقلا کردن جستجو کردن
fish جستجو کردن طلب کردن
attempting تقلا کردن جستجو کردن
hunting شکار کردن جستجو کردن
attempts تقلا کردن جستجو کردن
combed شانه کردن جستجو کردن
fishes جستجو کردن طلب کردن
hunts صید کردن جستجو کردن در
hunted صید کردن جستجو کردن در
hunt صید کردن جستجو کردن در
comb شانه کردن جستجو کردن
fished جستجو کردن طلب کردن
combing شانه کردن جستجو کردن
peeps از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
scoured جستجو کردن
seek جستجو کردن
seeks جستجو کردن
surveillance جستجو کردن
scours جستجو کردن
seeking جستجو کردن
to search after جستجو کردن
to browse through جستجو کردن
scour جستجو کردن
to rummage جستجو کردن
to feel after any thing جستجو کردن
to scratch about جستجو کردن
snook جستجو کردن
to hunt up جستجو کردن
searchingly جستجو کردن
seed جستجو کردن
searches جستجو کردن
searched جستجو کردن
search جستجو کردن
hunt after جستجو کردن
hunt for جستجو کردن
seach جستجو کردن
hunt up جستجو کردن
ransacks جستجو کردن
to smell about جستجو کردن
ransack جستجو کردن
ransacked جستجو کردن
track down <idiom> جستجو کردن
seeds جستجو کردن
ransacking جستجو کردن
mouses جستجو کردن
mouse جستجو کردن
to search جستجو کردن
to grub about جستجو کردن [برای]
to grub جستجو کردن [برای]
to make r. after something چیزی را جستجو کردن
wild goose chase <idiom> ناامیدانه جستجو کردن
to hunt out جستجو کردن ویافتن
to prospect [for] جستجو کردن [برای]
to search گشتن [جستجو کردن]
to sift through something با زیر و رو جستجو کردن
go through <idiom> جستجو وکنکاش کردن
grubbed زمین کندن جستجو کردن
grubs زمین کندن جستجو کردن
grub زمین کندن جستجو کردن
search and clear جستجو و پاک کردن دشمن
to dig up با به هم زدن [جستجو کردن] از خاک در آوردن
to seek somebody out جستجو برای پیدا کردن کسی
to seek a remedy for something چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
head-hunting <idiom> جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق
sees نگاه کردن
stare رک نگاه کردن
squinted چپ نگاه کردن
squint چپ نگاه کردن
stares رک نگاه کردن
stared رک نگاه کردن
leering نگاه کج کردن
squints چپ نگاه کردن
leers نگاه کج کردن
regards نگاه کردن
regarded نگاه کردن
see نگاه کردن
regard نگاه کردن
leered نگاه کج کردن
to set eyes on نگاه کردن
eying نگاه کردن
eyes نگاه کردن
eyeing نگاه کردن
eye نگاه کردن
dirty look <idiom> چپ چپ نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look. چپ چپ نگاه کردن
to look daggers چپ چپ نگاه کردن
to dwell on نگاه کردن
to watch نگاه کردن
squinny کج کج نگاه کردن
leer نگاه کج کردن
to look on with نگاه کردن
to look a bout بهر سو نگاه کردن
gawked احمقانه نگاه کردن
gawk احمقانه نگاه کردن
gawk بی خیال نگاه کردن
skewing منحرف کج نگاه کردن
gawked بی خیال نگاه کردن
skews منحرف کج نگاه کردن
to stael a look دزدانه نگاه کردن
glares خیره نگاه کردن
glared خیره نگاه کردن
gaping باشگفتی نگاه کردن
to look through ones fingers نگاه دزدانه کردن
gaping خیره نگاه کردن
gloat خیره نگاه کردن
gloated خیره نگاه کردن
goggling چپ نگاه کردن گشتن
gloating خیره نگاه کردن
goggle چپ نگاه کردن گشتن
thumb one's nose <idiom> با تنفر نگاه کردن
gloats خیره نگاه کردن
peering با دقت نگاه کردن
peered با دقت نگاه کردن
peer با دقت نگاه کردن
squinny زیرچشمی نگاه کردن
to look forward نگاه کردن انتظارداشتن
glare خیره نگاه کردن
gawking بی خیال نگاه کردن
gawking احمقانه نگاه کردن
gawks احمقانه نگاه کردن
gape باشگفتی نگاه کردن
gape خیره نگاه کردن
gaped باشگفتی نگاه کردن
gaped خیره نگاه کردن
gapes باشگفتی نگاه کردن
gapes خیره نگاه کردن
to have a look at something بچیزی نگاه کردن
to look behind پشت سر را نگاه کردن
to look down با نگاه مطیع کردن
skew منحرف کج نگاه کردن
gaze بادقت نگاه کردن
pries فضولانه نگاه کردن
pry بادقت نگاه کردن
glowered خیره نگاه کردن
glower خیره نگاه کردن
pry فضولانه نگاه کردن
glowering خیره نگاه کردن
look about بهر سو نگاه کردن
stares خیره نگاه کردن
to look at each other به یکدیگر نگاه کردن
stared خیره نگاه کردن
look نگاه کردن نگریستن
pries بادقت نگاه کردن
gaze خیره نگاه کردن
gazed خیره نگاه کردن
keek نگاه دزدانه کردن
glowers خیره نگاه کردن
glows نگاه سوزان کردن
glowed نگاه سوزان کردن
glow نگاه سوزان کردن
to look at somebody askance به کسی چپ چپ نگاه کردن
pried بادقت نگاه کردن
pried فضولانه نگاه کردن
looked نگاه کردن نگریستن
looks نگاه کردن نگریستن
peeks زیرچشمی نگاه کردن
gorgonize خیره نگاه کردن
gazing خیره نگاه کردن
to make eyes at عاشقانه نگاه کردن
goggled چپ نگاه کردن گشتن
gazes بادقت نگاه کردن
gazing بادقت نگاه کردن
look up نگاه کردن مراجعهای
stare خیره نگاه کردن
glim نگاه اجمالی کردن
gazed بادقت نگاه کردن
peek زیرچشمی نگاه کردن
gazes خیره نگاه کردن
gawks بی خیال نگاه کردن
to run through نگاه اجمالی کردن در
peeking زیرچشمی نگاه کردن
peeked زیرچشمی نگاه کردن
retain ابقاء کردن نگاه داشتن
celebrates نگاه داشتن تقدیس کردن
celebrating نگاه داشتن تقدیس کردن
give someone a black look با خشم به کسی نگاه کردن
languished باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
retains ابقاء کردن نگاه داشتن
retaining ابقاء کردن نگاه داشتن
languish باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
celebrate نگاه داشتن تقدیس کردن
languishing باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com