English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (9 milliseconds)
English Persian
cover نگهبان بگوش
coverings نگهبان بگوش
covers نگهبان بگوش
Search result with all words
cover دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
coverings دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
covers دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
Other Matches
by ear بگوش
hearken بگوش دل پذیرفتن
unheard بگوش نخورده غیرمسموع
auric وابسته بگوش یاسامعه
euphoniously چنانکه بگوش خوش ایندباشد
ear witness گواه بگوش شنیده شاهدسمعی
sounded به نظر رسیدن بگوش خوردن
sound به نظر رسیدن بگوش خوردن
sounds به نظر رسیدن بگوش خوردن
soundest به نظر رسیدن بگوش خوردن
ear tab گوشی :چیزیکه بگوش میگذارندکه سرمانخورد
ear cap گوشی :چیزیکه بگوش میگذارندکه سرمانخورد
euphonically برای اینکه بگوش خوش ایندباشد
pip squeak نارنجکی که صدای ان مانندPIP-SQUEAK بگوش میرسد
eaves droper مسئول بگوش ایستادن استراق سمع کننده
conservator نگهبان
life guard نگهبان
watchdogs سگ نگهبان
left half back نگهبان چپ
watchmen نگهبان
escort نگهبان
watchdog سگ نگهبان
look out نگهبان
keepers نگهبان
keeper نگهبان
guardsman نگهبان
guardsmen نگهبان
escorted نگهبان
escorting نگهبان
watches نگهبان
custodial نگهبان
lifeguard نگهبان
lifeguards نگهبان
enntinel نگهبان
custos نگهبان
custodier نگهبان
guardian نگهبان
escorts نگهبان
warden نگهبان
wardens نگهبان
watch نگهبان
watched نگهبان
watching نگهبان
duty نگهبان
body guard نگهبان
watch dog سگ نگهبان
guardians نگهبان
custodian نگهبان
custodians نگهبان
sentinel نگهبان
sentinels نگهبان
inspector نگهبان
watch man نگهبان
gallant نگهبان
ward نگهبان
wards نگهبان
police dog سگ نگهبان
guard dog سگ نگهبان
K9 [canine] سگ نگهبان
inspectors نگهبان
chaser نگهبان
chasers نگهبان
on guard نگهبان
guard نگهبان
guarding نگهبان
guards نگهبان
watchman نگهبان
sentry نگهبان
sentries نگهبان
out post نگهبان
interior guard نگهبان داخلی
port watch نگهبان بندر
watch officer افسر نگهبان
curing membrane پوسته نگهبان
watchdog سگ پاسبان نگهبان
officer of the day افسر نگهبان
radio guard نگهبان بی سیم
memory guard نگهبان حافظه
guardian angel فرشته نگهبان
guard band باند نگهبان
relief of sentry عوض نگهبان
right half back نگهبان راست
sergeant of the guard گروهبان نگهبان
gangway staff نگهبان پله
to stand sentinel نگهبان گذاشتن در
guard post پایه نگهبان
factionary نگهبان قراول
guard signal علامت نگهبان
guardian council شورای نگهبان
officer of the watch افسر نگهبان
flag guard نگهبان پرچم
boat gang نگهبان قایق
beach patrol نگهبان اسکله
bailiffs نگهبان دژ سلطنتی
air sentinel نگهبان هوایی
churchman نگهبان کلیسا
tricking سکانی نگهبان
tricked سکانی نگهبان
trick سکانی نگهبان
curators نگهبان متصدی
curator نگهبان متصدی
wardens نافر نگهبان
warden نافر نگهبان
watchdogs سگ پاسبان نگهبان
bailiff نگهبان دژ سلطنتی
anchor watch نگهبان لنگر
arcturus نگهبان شمال
copy نگهبان مخابراتی
copies نگهبان مخابراتی
copied نگهبان مخابراتی
churchmen نگهبان کلیسا
beach patrol نگهبان ساحلی
copying نگهبان مخابراتی
Beefeater نگهبان برج لندن
Beefeaters نگهبان برج لندن
service officer افسر ارشد نگهبان
watch dog ناو نگهبان ناوگان
time orderly نگهبان اعلام ساعت
to relieve guard نگهبان راعوض کردن
wardress نگهبان و محافظ زن در زندان
warder نگهبان دروازه یا قصر
warders نگهبان دروازه یا قصر
attendant همراه نگهبان کشیک
attendants همراه نگهبان کشیک
rangeguard نگهبان میدان تیر
guardsman سرباز هنگ نگهبان
guardsmen سرباز هنگ نگهبان
earth retaining wall دیوار نگهبان خاک
duty officer افسر نگهبان ستاد
air controlman نگهبان کنترل هوایی
cryptoguard نگهبان اطاق رمز
armorer نگهبان اسلحه زراد
sentry box سایبان چوبی نگهبان
am i the keep of my brother? ایامن نگهبان برادرخودهستم
sentry boxes سایبان چوبی نگهبان
post- گماردن نگهبان قرار دادن
posted گماردن نگهبان قرار دادن
sounding patrol نگهبان عمق سنج ناو
posts گماردن نگهبان قرار دادن
rangeguard نگهبان قرق میدان تیر
officer of the deck افسر نگهبان عرشه ناو
chaperones نگهبان یاملازم خانمهای جوان
watchdog نگهبانی دادن نگهبان بودن
watchdogs نگهبانی دادن نگهبان بودن
chaperon نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperons نگهبان یاملازم خانمهای جوان
curatorial نگهبان یامتصدی کتابخانه یاموزه
chaperone نگهبان یاملازم خانمهای جوان
post گماردن نگهبان قرار دادن
watch fire اتشی که پاسدار یا نگهبان روشن میکند
dog watch پلیس یا نگهبان عصر و غروب افتاب
sentry boxes سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
sentry box سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
raid clerk نگهبان یا متصدی مرکزاطلاعات سیستم اعلام خطرهوایی
guardship ناو یا کشتی نگهبان یا مسئول گشت زنی دریایی
radio guard نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
air sentinel گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
arcturus نگهبان شمال الفا- گاوران الفا- عوا ارکتوروس
anchor watch گروه نگهبانی لنگر نگهبان لنگر
on guard مراقب بودن نگهبان بودن
retaining wall دیوار نگهبان دیوار محافظ
custodial guard گروه محافظین ندامتگاه نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه
copy پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copies پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copied پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copying پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
march outpost نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
horse guards گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
demolition guard نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com