English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
no reply necessary [NRN] نیازی به پاسخ نیست.
Other Matches
it is inexpedient to reply پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
There's no need to elaborate. نیازی به توضیح اضافی نیست.
bloop عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست
An apple a day keeps the doctor away. <proverb> با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست. [چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
prefix notation عملیات ریاضی به صورت منط ق به طوری که عملگر پیش از عملوندها فاهر میشود و نیازی به کروشه نیست
conversion tables جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
flat بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
flattest بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
segments بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست
segment بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست
agamic بی نیازی از جفت گیری بی نیازی از تلقیح
it is impolitic reply so soon صلاح نیست به این زودی پاسخ داده شود
reply [answer] پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
voicing کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voice کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voices کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
answering پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
All is not gold that glitters. <proverb> هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
satiety بی نیازی
winchester disk دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
autarky بی نیازی اقتصادی
independence بی نیازی ازدیگران
to meet [به نیازی] جواب دادن
to comply [with] [به نیازی] جواب دادن
to accommodate [به نیازی] جواب دادن
self evidence بی نیازی از اثبات بدیهیت
voice answer back یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
step frame استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
no address operation دستویر که نیازی به آدرس در خود ندارد
transparent برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
originate با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
leaving files open به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
standards اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
his parentage isunknown اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
it is past all hope جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
concertina fold قسمت دیگر به جهت مخالف تاکاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار بگیرد و به دخالت کاربر نیازی نباشد
asynchronous داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
chapters بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
chapter بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
static MAR که تا وقتی داده می پذیرد که منبع تغذیه روشن است و داده نیازی به تنظیم مجدد ندارد
handing سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
hand سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
raw روش دستیابی به فایل که وقتی داده از فایل خوانده میشود نیازی به ترجمه داده یا تنظیم آن ندارد
in answer to در پاسخ به
respond پاسخ
answerback در پاسخ
rebutter پاسخ رد
negative reply پاسخ رد
responsions پاسخ
counterplea پاسخ رد
responds پاسخ
responded پاسخ
answers پاسخ
response پاسخ
replication پاسخ
item of written comment پاسخ
representation [statement] پاسخ
no : پاسخ نه
response [commentary] پاسخ
statement پاسخ
answering پاسخ
in reply to در پاسخ
responses پاسخ
replying پاسخ
reply پاسخ
replies پاسخ
answer پاسخ
replied پاسخ
reaction [answer, commentary] پاسخ
answered پاسخ
to definitive answer پاسخ قطعی
rejoins در پاسخ گفتن
rejoin در پاسخ گفتن
rejoins پاسخ دادن
rejoining پاسخ دادن
an a answer پاسخ مثبت
rejoin پاسخ دادن
rejoining در پاسخ گفتن
rejoined در پاسخ گفتن
anatomy response پاسخ کالبدی
rejoined پاسخ دادن
oracle پاسخ مبهم
vaccum response پاسخ غیابی
vab پاسخ سمعی
come up with <idiom> یافتن پاسخ
to make a response پاسخ دادن
responded پاسخ دادن
calculation پاسخ تقریبی
solutions پاسخ یک مشکل
solution پاسخ یک مشکل
voice answer back پاسخ سمعی
oracles پاسخ مبهم
rejoinders پاسخ دفاعی
rejoinder پاسخ دفاعی
answerable پاسخ دار
pleas پاسخ دعوی
plea پاسخ دعوی
responds پاسخ دادن
whole response پاسخ کلی
w response پاسخ کلی
respond پاسخ دادن
manipulandum ابزار پاسخ
preparatory response پاسخ مقدماتی
reflection response پاسخ قرینه
replier پاسخ دهنده
response amplitude دامنه پاسخ
response differentiation تفکیک پاسخ
response duration مدت پاسخ
response equivalence هم ارزی پاسخ
response generalization تعمیم پاسخ
response intensity شدت پاسخ
response latency نهفتگی پاسخ
response rate سرعت پاسخ
response set امایه پاسخ
response strength نیرومندی پاسخ
response threshold استانه پاسخ
frequency respone پاسخ فرکانس
response time زمان پاسخ
position response پاسخ مکانی
popular response پاسخ رایج
answers پاسخ به یک سوال
operandum ابزار پاسخ
answer : پاسخ دادن
answer : جواب پاسخ
moro response پاسخ مورو
movement response پاسخ حرکت
answer پاسخ به یک سوال
answered : پاسخ دادن
answered : جواب پاسخ
irresponsive پاسخ ندهنده
answered پاسخ به یک سوال
answering : پاسخ دادن
answering : جواب پاسخ
impluse response پاسخ ایمپولز
answering پاسخ به یک سوال
answers : جواب پاسخ
image response پاسخ تصویر
original response پاسخ ابتکاری
emitted response پاسخ صدوری
answerback پاسخ برگشتی
running rate اهنگ پاسخ
answers : پاسخ دادن
content response پاسخ محتوایی
right answer پاسخ درست
correct response پاسخ درست
anticipatory response پاسخ انتظاری
consummatory response پاسخ پایانی
conditioned response پاسخ شرطی
delayed response پاسخ درنگیده
responsorial پاسخ دهنده
color response پاسخ رنگ
answer mode حالت پاسخ
distal response پاسخ دوربرد
discriminatory response پاسخ افتراقی
early answer پاسخ زود
shading response پاسخ سایه روشن
inquiry system سیستم پرسش- پاسخ
conditioned emotional response پاسخ هیجانی شرطی
interrogator responsor دستگاه پرسش- پاسخ
stimulus response psychology روانشناسی محرک- پاسخ
rejoins پاسخ دفاعی دادن
rejoin پاسخ دفاعی دادن
rejoined پاسخ دفاعی دادن
electrodermal response پاسخ برقی پوست
modulation frequency response پاسخ فرکانس مدولاسیون
the answer is in the negative پاسخ ان منفی است
all or none response پاسخ همه یا هیچ
rejoining پاسخ دفاعی دادن
stimulus response theory نظریه محرک- پاسخ
achromatic color response پاسخ رنگ بی فام
cer پاسخ هیجانی شرطی
s r psychology روانشناسی محرک- پاسخ
surrebutter اخرین پاسخ خواهان
s r model الگوی محرک- پاسخ
to answer in the a پاسخ مثبت دادن
visual righting response پاسخ تعادل دیداری
unconditioned response پاسخ غیر شرطی
ucr پاسخ غیر شرطی
return a negative پاسخ منفی دادن
response hierarchy سلسله مراتب پاسخ
response time زمان پاسخ دهی
galvanic skin response پاسخ برقی پوست
he returned a negative پاسخ منفی داد
pure color response پاسخ خالص رنگ
open ended question پرسش باز پاسخ
conditioned avoidance response پاسخ اجتنابی شرطی
i pause for a reply منتظر پاسخ هستم
pilomotor response پاسخ سیخ شدن مو
conditioned escape response پاسخ گریز شرطی
stimulus response model الگوی محرک- پاسخ
psychogalvanic response پاسخ گالوانیکی- روانی
white space response پاسخ به بخش سفید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com