English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
affiliation need نیاز پیوندجویی
n affiliation نیاز پیوندجویی
Other Matches
affiliation motive انگیزه پیوندجویی
LUT مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند توسط برنامه بدون نیاز به محاسبه هر نتیجه در صورت نیاز
cleanest کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
discretionary آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
needing نیاز
requirement نیاز
requirement نیاز
needless بی نیاز
self sufficing بی نیاز
need نیاز
demand نیاز
demand نیاز
demanded نیاز
need نیاز
self-sufficient بی نیاز
demands نیاز
needed نیاز
want نیاز
want نقصان نیاز
urgency of need ضرورت نیاز
sweet nothings راز و نیاز
need gratification ارضای نیاز
manifest need نیاز اشکار
nurturance need نیاز مهرورزی
structural requirement نیاز استاتیکی
n achievement نیاز پیشرفت
agamic بی نیاز ازتخم نر
social need نیاز اجتماعی
quasi need شبه نیاز
self explaining بی نیاز از توصیف
self contained برون بی نیاز
succorance need نیاز مهرطلبی
wanted نقصان نیاز
demand نیاز احتیاج
prerequisites پیش نیاز
necessity نیاز نیازمندی
construction need نیاز سازندگی
self-explanatory بی نیاز از توصیف
self explanatory بی نیاز از توصیف
demands نیاز احتیاج
demanded نیاز احتیاج
prerequisite پیش نیاز
felt need نیاز هشیار
self-evident بی نیاز از اثبات
requirement مورد نیاز
achievement need نیاز پیشرفت
capital requirement نیاز سرمایه
cognizance need نیاز شناخت
custom ROM مین نیاز مشتری
criminal court راز و نیاز کردن
defendance need نیاز خویشتن پایی
deference need نیاز دنباله روی
demand processing پردازش بر اساس نیاز
need press theory نظریه نیاز- فشار
c.o.d نیاز شیمیایی به اکسیژن
chemical oxygen demand نیاز شیمیایی اکسیژن
floor space occupied فضای مورد نیاز
lime requirement اهک مورد نیاز
obviated رفع نیاز کردن
self sufficient مستغنی بی نیاز از غیر
reserve requirements ذخائر مورد نیاز
obviates رفع نیاز کردن
dominance need نیاز سلطه گری
obviating رفع نیاز کردن
obviate رفع نیاز کردن
common goods کالای مورد نیاز عموم
combat essential مورد نیاز حتمی رزمی
require نیاز داشتن لازم بودن
notation و دیگر نیاز به کروشه نیست
iam in bad بسیار نیاز مند هشتم
addressing بدون نیاز به موارد خاص
requirements آنچه مورد نیاز است
demand satisfaction تحویل اماد مورد نیاز
requires نیاز داشتن لازم بودن
demand paging صفحه بندی مورد نیاز
required نیاز داشتن لازم بودن
notations و دیگر نیاز به کروشه نیست
requiring نیاز داشتن لازم بودن
netblock ابشاری که نیاز به دفاع ندارد
required supply rate نواخت مهمات مورد نیاز
b.o.d نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biological oxygen demand نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
bank capital requirement سرمایه مورد نیاز بانک
postfix و نیاز به کروشه را از بین می برد.
post free بدون نیاز به تمبر زدن
overproduce بیش ازفرفیت یا نیاز تولیدکردن
biochemical oxygen demand نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
paralleling اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleled اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelled اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelling اگر به توجه نیاز داشته باشند
reorder level مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
parallels اگر به توجه نیاز داشته باشند
specifies بیان واضح آنچه نیاز است
specify بیان واضح آنچه نیاز است
specifying بیان واضح آنچه نیاز است
shortest بدون نیاز به حمل کننده مسیر
shorter بدون نیاز به حمل کننده مسیر
complete آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completed آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
To leave someone in the lurch . کسی را قال گذاشتن ( هنگام نیاز )
You are needed . They need you . وجود شما مورد نیاز است
completing آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
customer ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
customers ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
materials requirements planning برنامه ریزی مواد مورد نیاز
supplying تامین چیزی که مورد نیاز است .
supply تامین چیزی که مورد نیاز است .
supplied تامین چیزی که مورد نیاز است .
short بدون نیاز به حمل کننده مسیر
parallel اگر به توجه نیاز داشته باشند
completes آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
operation دستوری که نیاز به آدرس کردن اش نداشته باشد
dynamic بافری که اندازه آن طبق نیاز تغییر کند
dynamically بافری که اندازه آن طبق نیاز تغییر کند
buffer بافری که اندازه اش طبق نیاز تغییر میکند
real time داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد
discarding خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
attentions سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
discard خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discarded خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discards خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
demand یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
These statistics speak for themselves. این آمار به هیچ توضیحی نیاز ندارد.
elastic buffer اندازه بافر که طبق نیاز تغییر میکند
attention سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
demanded یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demands یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
automatics آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
Gun laws need to be revisited. قوانین تفنگ نیاز به بازبینی [تجدید نظر] دارند.
logical گرافیکی که حاوی اطلاعات رنگ مورد نیاز است
automatic آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
customising بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizing بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizes بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customized بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customised بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customize بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customises بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
cpu کل زمانی که CPU برای پردازش دستورات نیاز دارد
auto خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
inherit یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
inheriting یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
inherits یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
hog برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
hogged برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
hogs برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
end item وسیله عمده دستگاه کامل کالای مورد نیاز
static حافظه غیر فرار که نیاز به تنظیم مجدد ندارد
autos خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
public information اطلاعات مورد نیاز عامه مردم وافکار عمومی
storage حافظهای که نیاز دارد محتوایش مرتب بهنگام شود
equipment وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
We'll need 10 years at a [the] minimum. ما کمکمش به ۱۰ سال [برای این کار] نیاز داریم.
ancillary equipment وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
interrupt سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
interrupting سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
I have to go back a little bit. [This requires a little background {explanation} ] . این نیاز به کمی پیش زمینه [توضیح بیشتر] دارد.
standalone که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
interrupts سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
Funstionalism [عقیده بر اینکه شکل و ساختمان باید منطبق نیاز باشد.]
thinnest روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thin روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
prompts نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
thins روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
prompted نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
thinned روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
prompt نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
overlays و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
overlaying و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
overlay و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
thinners روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
print تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
extracts دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
extracted دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
extracting دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
extract دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
printed تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
prints تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
fetches سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
fetched سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
fetch سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
free issue system سیستم انبارداری که در ان جهت گرفتن کالا نیاز به برگ درخواست نمیباشد
processes نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
process نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
dynamically حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
compound وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
compounded وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
store ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
paging که آدرس به آنها اختصاص داده میشود و در صورت نیاز فراخوانی می شوند
compounds وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
storing ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
multiplex روش تقسیم که بخشهای زمان را طبق نیاز به سیگنالهای اختصاص میدهد
dynamic حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
multiphase program برنامهای که بیشتر از یک دستور بازیابی پیش از خاتمه اجرا نیاز دارد
unattended operation سیستمی که بدون نیاز به اپراتور یا شخص دیگر برای بررسی کار میکند
masters رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com