Total search result: 169 (2 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
apsidiole |
نیایشگاه خصوصی |
camarin |
نیایشگاه خصوصی |
|
|
Search result with all words |
|
ante-chapel |
[قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا] |
Other Matches |
|
private automatic branch exchange |
رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی |
edicula |
نیایشگاه کوچک |
altar-niche |
[تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.] |
jackes |
خصوصی |
off the record <idiom> |
خصوصی |
necessary house |
خصوصی |
subrosa |
خصوصی |
personal |
خصوصی |
informal |
خصوصی |
privates |
خصوصی |
private line |
خط خصوصی |
private |
خصوصی |
very own <adj.> |
خصوصی [شخصی] |
quasi private |
شبه خصوصی |
quasi private |
نیمه خصوصی |
proprietary company |
شرکت خصوصی |
relator |
مدعی خصوصی |
private investigator |
کاراگاه خصوصی |
privy |
خصوصی محرمانه |
subjective |
فاعلی خصوصی |
private eyes |
کارآگاه خصوصی |
private eye |
کارآگاه خصوصی |
pillow talk |
حرفهای خصوصی |
Citizens' Band |
باند خصوصی |
private detectives |
کاراگاه خصوصی |
special relativity |
نسبیت خصوصی |
semiprivate |
نیمه خصوصی |
in petto |
بطور خصوصی |
relator |
شاکی خصوصی |
privately leased line |
خط اجارهای خصوصی |
private treaty |
معامله خصوصی |
private consumption |
مصرف خصوصی |
private corporation |
شرکت خصوصی |
private cost |
هزینه خصوصی |
private debt |
بدهی خصوصی |
private deed |
سند خصوصی |
private employees |
کارکنان خصوصی |
private enterprises |
موسسات خصوصی |
private institutions |
موسسات خصوصی |
private finance |
مالیه خصوصی |
private company |
شرکت خصوصی |
private ownership |
مالکیت خصوصی |
passkey |
کلید خصوصی |
paticular |
خصوصی بابت |
private talk |
صحبت خصوصی |
private saving |
پس انداز خصوصی |
praivate ownership |
مالکیت خصوصی |
private agreement |
قرارداد خصوصی |
private property |
دارائیهای خصوصی |
private benefits |
منافع خصوصی |
private borrowing |
استقراض خصوصی |
private property |
مالکیت خصوصی |
private law |
حقوق خصوصی |
private detective |
کاراگاه خصوصی |
off the record |
محرمانه و خصوصی |
personal |
منقول خصوصی |
tutor |
معلم خصوصی |
tutored |
معلم خصوصی |
tutors |
معلم خصوصی |
closet |
گنجه خصوصی |
closeted |
گنجه خصوصی |
closeting |
گنجه خصوصی |
closets |
گنجه خصوصی |
private |
اختصاصی خصوصی |
off-the-record |
محرمانه و خصوصی |
backstage |
محرمانه خصوصی |
casket |
نامه خصوصی |
caskets |
نامه خصوصی |
privates |
اختصاصی خصوصی |
private tutoring [American E] |
تدریس خصوصی |
private tuition |
تدریس خصوصی |
extra tuition |
تدریس خصوصی |
private lessons |
تدریس خصوصی |
private school |
اموزشگاه خصوصی |
privately |
بطور خصوصی |
private enterprise |
شرکت خصوصی |
privatised |
خصوصی کردن |
privatising |
خصوصی کردن |
privatises |
خصوصی کردن |
private schools |
اموزشگاه خصوصی |
private enterprise |
عمل خصوصی |
privatizing |
خصوصی کردن |
privatizes |
خصوصی کردن |
privatized |
خصوصی کردن |
party line |
خط خصوصی تلفن |
party lines |
خط خصوصی تلفن |
privatize |
خصوصی کردن |
privatization |
خصوصی کردن |
private sector |
بخش خصوصی |
to be privately insured |
بیمه خصوصی داشتن |
to have private insurance [cover] |
بیمه خصوصی داشتن |
special theory of relativity |
نظریه نسبیت خصوصی |
private rate of discount |
نرخ تنزیل خصوصی |
private rate of return |
نرخ بازده خصوصی |
sitting in camera |
جلسه خصوصی دادگاه |
to give private lessons |
درس خصوصی دادن |
pbx |
تبادل انشعاب خصوصی |
tutorial |
درس خصوصی دادن به |
tutorials |
درس خصوصی دادن به |
curtain lecture |
صحبتهای خصوصی زن وشوهر |
jurists |
متخصص حقوق خصوصی |
tutor |
درس خصوصی دادن به |
backsides |
عقب هر چیزی خصوصی |
private enterprise |
اقتصاد بخش خصوصی |
tutored |
درس خصوصی دادن به |
personal staff |
ستاد خصوصی فرمانده |
tutors |
درس خصوصی دادن به |
private broadcasting |
پخش برنامه خصوصی |
private branch exchange |
مبادله انشعاب خصوصی |
jurist |
متخصص حقوق خصوصی |
principle of exclusion |
در مورد کالاهای خصوصی |
behind the stage <adj.> <adv.> |
خصوصی [اصطلاح مجازی] |
backside |
عقب هر چیزی خصوصی |
private enterprise |
اقتصاد ازاد موسسه خصوصی |
To have selfish motives . to have an axe to grind. |
غرض شخصی ( خصوصی ) داشتن |
with average |
شامل خسارات خصوصی وجزئی |
private international law |
حقوق بین الملل خصوصی |
objective |
علمی و بدون نظر خصوصی |
palor |
اطاق برای گفتگو خصوصی |
privy purse |
اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه |
objectives |
علمی و بدون نظر خصوصی |
marginal net private product |
محصول خصوصی نهائی خالص |
offstage |
خارج از صحنه نمایش درزندگی خصوصی |
committees |
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی |
committee |
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی |
to keep one's feet on the ground <idiom> |
علمی ماندن و بدون نظر خصوصی |
to tutor somebody in English |
به کسی درس خصوصی در زبان انگلیسی دادن |
privilege cab |
درشگه کرایهای که حق دارددر جاهای خصوصی بایستد |
behind the scenes |
در پشت پرده دارای اطلاعات خصوصی یا خارجی |
table talk |
صحبتهای خصوصی و غیررسمی در سر میز غذا مفاوضه |
pabx |
Exchange AutomaticBranch Private تبادل انشعاب خودکار خصوصی |
toll traverse |
وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود |
personals |
بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود |
qui tam action |
دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد |
eminent domain |
قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم |
introduce |
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند. |
introduces |
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند. |
introducing |
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند. |
introduced |
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند. |
crowding out effect |
نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود |
Big Brother |
دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید |
Internet |
می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند |
blind dialling |
توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی |
crowding out effect |
اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد |
led |
یک واحد نمایش الفبا عددی متداول که هر گاه با ولتاژبه خصوصی تغذیه شود می درخشد دیود ناشر نور |
CB |
مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است |
condemnations |
ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت |
condemnation |
ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت |
denationalization |
تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن |
I was tipped off . |
به من رساندند (خصوصی خبر دادند ؟محرمانه اطلاع دادند ) |
dediction of way |
هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد |
dedication |
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی |
dedications |
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی |
conflict of lows |
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است |
personal column |
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه |
pin money |
وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید |
private automatic branch exchange |
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند |
international finance corporation |
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است |
communications stallite corporation |
یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است |
ISP |
شرکتی که حاوی یکی از اتصالات داغی است که اتصالات اینترنت و فروش را ممکن می سازد تا کاربران خصوصی از طریق آن به اینترنت دستیابی داشته باشند |
privacy |
قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند |
trust |
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد |
trusts |
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد |
trusted |
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد |
mixed capitalism |
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد |
firewall |
سیستم امنیتی سخت افزار یا نرم افزار بین سرور یا اینترنیت و اینترنت عمومی . سیستم اجازه عبور اطلاعات به اینترنت را میدهد ولی داده ورودی را بررسی میکند پیش از ارسال آن به سرور خصوصی |