Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
international peace force
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
Search result with all words
peace force
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
peace keeping forces
نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
Other Matches
national infrastructure
سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
fire coordination line
خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
barrier forces
نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
military services
نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
transient forces
نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
assigned forces
نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
package forces
نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
sub domain
سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
secret police
سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
demarkation line
خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
regional forces
نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
blue commander
فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
ibi
Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
central treaty organization
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
alert force
نیروهای اماده باش نیروهای اماده
international labour organization
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
apparatus
[machinery]
سازمان
[سازمان اداری ]
structure
سازمان سازمان دادن
structures
سازمان سازمان دادن
structuring
سازمان سازمان دادن
shields
حافظ
keeper
حافظ
retentive
حافظ
patrons
حافظ
keepers
حافظ
hip pad
حافظ
shield
حافظ
patron
حافظ
preserver
حافظ
aloha
خدا حافظ
good bye
خدا حافظ
auxiliary memory
حافظ کمکی
bon voyage
خدا حافظ
bye bye
خدا حافظ
fare you well
خدا حافظ
cheerio
خدا حافظ
adieu
خدا حافظ
so long
خدا حافظ
adieus
خدا حافظ
adieux
خدا حافظ
tension adjuster
حافظ کشش طناب
good by
خدا حافظ بدرود
random access memory
[RAM]
module
گذاره حافظ انتخابی
neuroglia
بافت حافظ عصب
lorica
پوسته سخت حافظ جانوران
mainsheet
طناب حافظ بادبان اصلی
God bless
[you]
!
خدا حافظ
[واژه کهنه]
maecenas
حامی و حافظ علم وادب
bolster
تکیه گاه حافظ دهانه پل
bolstered
تکیه گاه حافظ دهانه پل
bolsters
تکیه گاه حافظ دهانه پل
fare thee well
خوش باش خدا حافظ
totemist
معتقد بوجودروح حافظ یک قوم یا قبیله
utilidor
لوله حافظ سیم یا لولههای فلزی
mnemonics
دارگونه حافظ ومادر خدایان شعروادب
polyzoarium
کلنی مرجانی یا استخوان بندی حافظ ان
totemite
معتقد بوجودروح حافظ یک قوم یا قبیله
lar
نام یکی از ارواح حافظ خانه
armed services
قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
differential forces
نیروهای دیفرانسیلی
component forces
نیروهای مولفه
combined forces
نیروهای مرکب
army forces
نیروهای زمینی
combat forces
نیروهای رزمی
army of occupation
نیروهای اشغالی
blue forces
نیروهای ابی
battalion
نیروهای ارتشی
blue forces
نیروهای خودی
battalions
نیروهای ارتشی
armed forces
نیروهای مسلح
garrison forces
نیروهای پادگانی
ground forces
نیروهای زمینی
lateral forces
نیروهای عرضی
screening forces
نیروهای پاسیور
nuclear forces
نیروهای هستهای
irregular forces
نیروهای نامنطم
naval forces
نیروهای دریایی
market forces
نیروهای بازار
opposing forces
نیروهای متخاصم
frontalier
نیروهای مرزی
friendly forces
نیروهای خودی
services
نیروهای سه گانه
political forces
نیروهای سیاسی
services
نیروهای مسلح
irregular
نیروهای نامنطم
irregular forces
نیروهای چریکی
forces of production
نیروهای تولید
enemy forces
نیروهای دشمن
fundamental forces
نیروهای بنیادی
[فیزیک]
fundamental interactions
نیروهای بنیادی
[فیزیک]
paramilitary
نیروهای شبه نظامی
paramilitaries
نیروهای شبه نظامی
nato forces
نیروهای پیمان ناتو
opposing forces
نیروهای درگیر نبرد
armed forces courier
پیک نیروهای مسلح
amphibious striking forces
نیروهای ضربتی اب خاکی
conventional forces
نیروهای رزمی معمولی
establishing authority
فرماندهی نیروهای اب خاکی
van der waals forces
نیروهای وان در والس
tactical reserve
نیروهای احتیاط تاکتیکی
balance collective forces
نیروهای کلی متعادل
restraining forces
نیروهای مهار کننده
assigned forces
نیروهای زیر امر
reserve mobilization
بسیج نیروهای احتیاط
landing forces
نیروهای پیاده شونده
castrum
[کمپ نیروهای رومی]
armed forces police
دژبان نیروهای مسلح
dipole dipole forces
نیروهای دو قطبی- دوقطبی
actions
اشغال نیروهای جنگی
action
اشغال نیروهای جنگی
special forces
نیروهای ویژه ضد چریک
[ارتشی ]
attack carrier striking forces
نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces .
درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
establishing authority
مقام مسئول نیروهای اب خاکی
residual force
نیروهای ته مانده یاباقیمانده در محل
contingencey forces
نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
international date line
خط تقسیم نیروهای بین المللی
joint
مشترک بین نیروهای مسلح
joint exercise
تمرین مشترک بین نیروهای مسلح
operating force
نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
counter vailing power
تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
opposing
مخالف درگیر نبرد نیروهای متخاصم
armed forces
مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
diffraction loading
منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
orange forces
علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
sum of all external forces
حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
m day force
نیروهای تشکیل شونده درهنگام بسیج
joint servicing
دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
to rally scattered troops
جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
center of thrust
امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
joint operations
عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
group dynamics
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
seato forces
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
service element
عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
warned protected
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
monroe effect
اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
jan grid
سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
warned exposed
قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
national component
هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
charactristic curve
نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
joint petroleum office
دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
tac log group
گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
landing wires
سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
hunter killer
نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
undamped
نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
activities
سازمان
activity
سازمان
structures
سازمان
structuring
سازمان
inst
سازمان
machinery
سازمان
structure
سازمان
organizations
سازمان
institution
سازمان
organization
سازمان
organisms
سازمان
system
سازمان
organism
سازمان
departments
سازمان
department
سازمان
organisations
سازمان
systems
سازمان
reorganization
تجدید سازمان
planning organization
سازمان برنامه
social organization
سازمان اجتماعی
sensory organization
سازمان حسی
organisations
سازمان بندی
organizations
سازمان بندی
file organization
سازمان پرونده
labor service
سازمان کار
economic organization
سازمان اقتصادی
charity organization
سازمان خیریه
organizational
مربوط به سازمان
nonprofit organization
سازمان غیرانتفاعی
tailor
سازمان دادن
tailors
سازمان دادن
force structure
سازمان یکانها
organization chart
لوحه سازمان
file organization
سازمان فایل
labor organization
سازمان کارگری
United Nations
سازمان ملل
clandestine
سازمان پنهانی
board of inspection and survey
سازمان بازرسی
physique
سازمان بدن
organization
سازمان بندی
visual organization
سازمان دیداری
organising
سازمان دادن
organize
سازمان دادن
organizes
سازمان دادن
organized
سازمان یافته
organizing
سازمان دادن
system
مجموعه سازمان
systems
مجموعه سازمان
foundation
سازمان خیریه
unit structure
سازمان یکان
counterintelligence
سازمان ضد جاسوسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com