English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (7 milliseconds)
English Persian
garrison forces نیروهای پادگانی
Other Matches
infrastructures تاسیسات ثابت پادگانی ساختمانهای پادگانی
barrier forces نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
fire coordination line خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
military services نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
transient forces نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
assigned forces نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
package forces نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
presidial پادگانی
presidiary پادگانی
provost court دادگاه پادگانی
garrison flag پرچم پادگانی
post property اموال پادگانی
post flag پرچم پادگانی
base shop تعمیرگاه پادگانی
demarkation line خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
regional forces نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
blue commander فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
regional purchase خرید از داخل منطقه پادگانی
base reserves ذخایرپادگانی نیروی احتیاط پادگانی
garrison forces قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
alert force نیروهای اماده باش نیروهای اماده
central pastry kitchen اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
tenants یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
tenant یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
armed services قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
summary court دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
ground forces نیروهای زمینی
differential forces نیروهای دیفرانسیلی
screening forces نیروهای پاسیور
nuclear forces نیروهای هستهای
component forces نیروهای مولفه
naval forces نیروهای دریایی
opposing forces نیروهای متخاصم
lateral forces نیروهای عرضی
market forces نیروهای بازار
enemy forces نیروهای دشمن
irregular forces نیروهای چریکی
irregular forces نیروهای نامنطم
forces of production نیروهای تولید
friendly forces نیروهای خودی
frontalier نیروهای مرزی
combined forces نیروهای مرکب
blue forces نیروهای خودی
services نیروهای سه گانه
political forces نیروهای سیاسی
army of occupation نیروهای اشغالی
battalions نیروهای ارتشی
army forces نیروهای زمینی
battalion نیروهای ارتشی
services نیروهای مسلح
armed forces نیروهای مسلح
irregular نیروهای نامنطم
blue forces نیروهای ابی
combat forces نیروهای رزمی
paramilitary نیروهای شبه نظامی
paramilitaries نیروهای شبه نظامی
fundamental forces نیروهای بنیادی [فیزیک]
actions اشغال نیروهای جنگی
fundamental interactions نیروهای بنیادی [فیزیک]
opposing forces نیروهای درگیر نبرد
action اشغال نیروهای جنگی
landing forces نیروهای پیاده شونده
nato forces نیروهای پیمان ناتو
reserve mobilization بسیج نیروهای احتیاط
tactical reserve نیروهای احتیاط تاکتیکی
conventional forces نیروهای رزمی معمولی
restraining forces نیروهای مهار کننده
dipole dipole forces نیروهای دو قطبی- دوقطبی
balance collective forces نیروهای کلی متعادل
establishing authority فرماندهی نیروهای اب خاکی
amphibious striking forces نیروهای ضربتی اب خاکی
armed forces courier پیک نیروهای مسلح
van der waals forces نیروهای وان در والس
armed forces police دژبان نیروهای مسلح
assigned forces نیروهای زیر امر
castrum [کمپ نیروهای رومی]
special forces نیروهای ویژه ضد چریک [ارتشی ]
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces . درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
residual force نیروهای ته مانده یاباقیمانده در محل
attack carrier striking forces نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
international date line خط تقسیم نیروهای بین المللی
establishing authority مقام مسئول نیروهای اب خاکی
contingencey forces نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
joint مشترک بین نیروهای مسلح
diffraction loading منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
counter vailing power تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
international peace force نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
joint exercise تمرین مشترک بین نیروهای مسلح
orange forces علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
operating force نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
opposing مخالف درگیر نبرد نیروهای متخاصم
sum of all external forces حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
m day force نیروهای تشکیل شونده درهنگام بسیج
armed forces مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
seato forces نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
service element عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
center of thrust امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
joint operations عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
group dynamics مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
peace force نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
peace keeping forces نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
joint servicing دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
to rally scattered troops جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
warned protected قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
monroe effect اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
warned exposed قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
national component هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
national infrastructure سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
jan grid سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
joint petroleum office دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
tac log group گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
charactristic curve نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
undamped نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
landing wires سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
hunter killer نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
sagging تاب برداشتن کشتی هوایی دراثر وجود نیروهای بسمت بالادر دو انتها و یا عدم نیروی برا در مرکز
contra rotating دو یا چند ملخ یا شفت که درخلاف جهت هم روی محورمشترکی میچرخند و بدین ترتیب مانع اثر نیروهای پیچشی میشوند
boostrap operation عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
unified command نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
load call وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
pure bending حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
component forces نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
special forces نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
vortex separation جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
combined arms army ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
permalloy خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
joint نیروهای مشترک عملیات مشترک
army forces نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
transfer order دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
orientation forces نیروهای دو قطبی- دو قطبی
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com