English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
specified command نیروی اختصاصی
Search result with all words
specified command فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
Other Matches
several fishery محل صید اختصاصی ماهی صیدگاه اختصاصی
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy نیروی بالابر نیروی شناوری
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force نیروی دشمن نیروی مخالف
occupation crossing پل اختصاصی
appropriative اختصاصی
dedicated اختصاصی
technical اختصاصی
proprietary اختصاصی
allocations اختصاصی
allocation اختصاصی
individuals اختصاصی
individual اختصاصی
native compiler کامپایلر اختصاصی
driveways راه اختصاصی
specialising اختصاصی کردن
localized amnesia یادزدودگی اختصاصی
local theory نظریه اختصاصی
specialises اختصاصی کردن
distinguishing مشخص اختصاصی
aedes زیارتگاه اختصاصی
aedis زیارتگاه اختصاصی
specialty رشته اختصاصی
dedicated system سیستم اختصاصی
allotments منابع اختصاصی
separate علیحده اختصاصی
allotment منابع اختصاصی
separated علیحده اختصاصی
separates علیحده اختصاصی
lacunar amnesia یادزدودگی اختصاصی
a dedicated line یک خط [سیم] اختصاصی
specializing اختصاصی کردن
specializes اختصاصی کردن
dedicated device دستگاه اختصاصی
specialize اختصاصی کردن
dedicated lines خطوط اختصاصی
landmarks نشان اختصاصی
specific variance پراکنش اختصاصی
characters صفت اختصاصی
parts peculiar قطعات اختصاصی
special tribunal دادگاه اختصاصی
special ability توانایی اختصاصی
character صفت اختصاصی
additional outlet انشعاب اختصاصی
privates اختصاصی خصوصی
private اختصاصی خصوصی
proprietary goods کالاهای اختصاصی
proprietary program برنامه اختصاصی
landmark نشان اختصاصی
specificity اختصاصی بودن
dedicated computer کامپیوتر اختصاصی
speciality رشته اختصاصی
specialities رشته اختصاصی
patent medicines داروی اختصاصی
traits نشان اختصاصی
trait نشان اختصاصی
patent medicine داروی اختصاصی
appropriated surplus ذخیره اختصاصی
appropriation ذخیره اختصاصی
native language زبان اختصاصی
proprietary file format قالب فایل اختصاصی
a dedicated server [رایانه] خدمتگذار اختصاصی
characterization توصیف صفات اختصاصی
the peculiarities of mammals نشانهای اختصاصی پستانداران
suigeneris اختصاصی منحصر بفرد
dedicated file server خدمتگذار فایل اختصاصی
privy محرم اسرار اختصاصی
harmonic selective ringing تلفن اختصاصی همساز
reservations قطعه زمین اختصاصی
reservation قطعه زمین اختصاصی
a dedicated wiring circuit یک مدار الکتریکی اختصاصی
specific search تجسس اختصاصی منطقه
dedicated word processor کلمه پرداز اختصاصی
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
individuals اختصاصی فردی یک نفر سرباز
individual اختصاصی فردی یک نفر سرباز
post exchange فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
non specific factors of production عوامل غیر اختصاصی تولید
custom built سفارشی تهیه شده اختصاصی
distinctively بطورمشخص یا اختصاصی بروجه تمیز
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
allocated manpower نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
netware سیستم عامل شبکه اختصاصی ساخت Novell
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
narrative statement عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی در شروع برنامه اختصاصی میدهد
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
characteristically صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
characteristic صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
service peculiar امور اختصاصی یک قسمت یایک نیرو مخصوص یک نیرو
specialty کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
calloc در برنامه نویسی C دستور اختصاصی حافظه به برنامه
specialities کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
earmarked stock موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
eagle flight نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
total force نیروی کل
jetting نیروی جت
jetted نیروی جت
jets نیروی جت
jet propulsion نیروی جت
jet نیروی جت
electromotive force نیروی الکتروموتوری
osmotic force نیروی اسمزی
paratroop نیروی چترباز
ground forces نیروی زمینی
electrostatic force نیروی الکتروستاتیکی
albedo نیروی بازتابش
ground force نیروی زمینی
osmotic force نیروی راند
nuclear power نیروی هستهای
resutant force نیروی برایند
driving force نیروی محرک
dymanic نیروی جنباننده
he acted from impluse نیروی ناگهانی یا
e. power نیروی اجرایی
resutant نیروی برایند
eccentric force نیروی برونگرا
resutant force نیروی خالص
attraction force نیروی جاذبه
economic potential نیروی اقتصادی
elanvital نیروی حیاتی
elastic force نیروی ارتجاع
electric force نیروی الکتریکی
effective force نیروی موثر
nonaxial force نیروی غیرمحوری
normal force نیروی عمودی
amphibious force نیروی اب خاکی
resutant نیروی خالص
gravitational force نیروی گرانشی
gravitational force نیروی جاذبه
purchase element نیروی منتجه
yoghourts نیروی ذخیره
yoghurt نیروی ذخیره
yoghurts نیروی ذخیره
yogurts نیروی ذخیره
external force نیروی خارجی
tractive power نیروی کشش
radiant energy نیروی موجی
field force نیروی میدانی
reserve force نیروی احتیاط
repulsion force نیروی دافعه
air force نیروی هوایی
air forces نیروی هوایی
pulling power نیروی کشش
psychic force نیروی روحی
adhesive force نیروی چسبندگی
fire power نیروی اتش
propellent نیروی محرکه
power of production نیروی تولید
equilibrant نیروی متعادل
police power نیروی انتظامی
people forces نیروی پایداری
emf نیروی برقرانی
exchange force نیروی تبادلی
advance force نیروی پیشروی
psychic energy نیروی روانی
external force نیروی بیرونی
explosive force نیروی انفجار
propelling force نیروی پیشران
adhesive force نیروی چسبنده
adhesive stress نیروی چسبندگی
adhesiveness نیروی چسبندگی
navy نیروی دریایی
net force نیروی خالص
brake horsepower نیروی ترمز
impact force نیروی برخورد
coulombic force نیروی کولنی
burst force نیروی ناگهانی
by military force با نیروی نظامی
capillarity نیروی موئینهای
labor نیروی انسانی
cathexis نیروی عاطفی
impact force نیروی ضربهای
burst force نیروی انفجاری
labor force نیروی کار
brake pressure نیروی ترمز
buoyant force نیروی شناورسازی
cutting thrust نیروی برش
covering force نیروی پوششی
countervailing power نیروی همسنگ
counterpoise نیروی مقاوم
hydroelectric power نیروی برقابی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com