Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
English
Persian
counterbalance
نیروی برابر
counterbalanced
نیروی برابر
counterbalances
نیروی برابر
Search result with all words
compressive strength
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
equalizing force
نیروی برابر کننده
Other Matches
howitzer
توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
doubled
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
densities
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomun
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
air force personnel with the army
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
sensitive to corrosion
حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
triplicate
سه برابر سه برابر کردن
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
threat force
نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy
نیروی بالابر نیروی شناوری
without recourse
عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
allocated manpower
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
splash proof enclosure
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
equalled
برابر
double
دو برابر
triple
سه برابر
ninefold
نه برابر
abreast
برابر
for
در برابر
he is twice the man he was
دو برابر
homological
برابر
tripled
سه برابر
paripassu
برابر
equal
برابر
doubled
دو برابر
equaled
برابر
tripling
سه برابر
equaling
برابر
triples
سه برابر
equalling
برابر
tantamount
برابر
decuple
ده برابر
squares
برابر
opposite
برابر
squaring
برابر
one fold
یک برابر
breast
برابر
breasts
برابر
even
<adj.>
برابر
squared
برابر
square
برابر
opposites
برابر
versus
در برابر
equals
برابر
euqal
برابر
equipollent
برابر
identical
برابر
eq
برابر با
one hundred times as many
صد برابر
two fold
دو برابر
sixfold
شش برابر
level with each other
برابر
sextuple
شش برابر
as much a
دو برابر
symmetric
برابر
vs
در برابر
doubled up
دو برابر
three fold
سه برابر
threefold
سه برابر
bracketed
برابر
tenfold
ده برابر
eagle flight
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
sevenfold
هفت برابر
levels
سطح برابر
under the same conditions
شرایطی برابر
trebles
سه برابر کردن
trebling
سه برابر کردن
peer to each other
برابر با یکدیگر
equilateral
دو پهلو برابر
doubler
دو برابر کننده
sextuple
شش برابر کردن
levelled
سطح برابر
trebled
سه برابر کردن
prallelize
برابر کردن
eight fold
هشت برابر
leveler
برابر کننده
quadraple
چهار برابر
level
سطح برابر
leveled
سطح برابر
octuple
هشت برابر
lifelong
برابر یک عمر
treble
سه برابر کردن
anti thesis
برابر نهاد
level out
برابر کردن
trebly
بطور سه برابر
treble our casualties
سه برابر تلفات ما
equalled
برابر مساوی
antithesis
برابر نهاده
equaling
برابر مساوی
antitheses
برابر نهاده
equaled
برابر مساوی
equal
برابر مساوی
equivalents
برابر مشابه
equivalent
برابر مشابه
peering
برابر بودن با
peered
برابر بودن با
peer
برابر بودن با
tie
برابر شدن
parallelize
برابر کردن
dead even
دقیقا برابر
against payment
در برابر پول
triply
بطور سه برابر
par
برابر کردن
triplex
سه برابر کردن
equals
برابر مساوی
double
: دو برابر دوتا
triple precision
دقت سه برابر
triple precision
با دقت سه برابر
equalling
برابر مساوی
ties
برابر شدن
fair play
شرایط برابر
doubled
اندازه دو برابر
mustn't
برابر است با not must
doubled up
اندازه دو برابر
parallelled
برابر خط موازی
double
دو برابر کردن
parallels
برابر خط موازی
deuce
برابر درامتیاز 04
equalization
برابر کردن
millionfold
یک میلون برابر
money worth
برابر پول
reduplicate
دو برابر کردن
quintuple
پنج برابر
plains
صاف برابر
paralleling
برابر خط موازی
doubled
دو برابر بزرگتر
life long
برابر با یک عمر
doubled up
: دو برابر دوتا
equalizers
برابر کننده
doubled
دو برابر کردن
equalizer
برابر کننده
doubled
: دو برابر دوتا
double
دو برابر بزرگتر
doubled up
دو برابر کردن
parallel
برابر خط موازی
EC
پیشوند برابر با ex-
humbled to the dust
باخاک برابر
paralleled
برابر خط موازی
doubled up
دو برابر بزرگتر
counterweight
وزنه برابر
counterweights
وزنه برابر
identical
کاملا" برابر
water resistant
مقاوم در برابر اب
equalze
برابر کننده
septuple
هفت برابر
multiple
چند برابر
parallelling
برابر خط موازی
ge
بزرگتر از یا برابر با
nip and tuck
تقریبا برابر
double
اندازه دو برابر
leveller
برابر کننده
senary
شش برابر ششگانه
plain
صاف برابر
fivefold
پنج برابر
manifold
چند برابر
plainest
صاف برابر
eualize
برابر کردن
equality gate
برابر سازی
plainer
صاف برابر
attached strength
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
tear strength
مقاومت
[در برابر پارگی]
torsion resistant
مقاوم در برابر پیچش
pull up with
با چیزی برابر شدن
quadruple fission
انشقاق چهار برابر
septuple
هفت برابر شدن
to set off
انداختن برابر کردن
septuple
هفت برابر کردن
voltage doubler
دو برابر کننده ولتاژ
pull up to
با چیزی برابر شدن
principle of equal advantage
اصل مزیت برابر
payment against documents
پرداخت در برابر اسناد
swelling resistant
مقاوم در برابر تورم
overkill
کشتار چند برابر
resistance to failure
مقاوم در برابر ترک
resistance to cracking
مقاوم در برابر شکستگی
phase equalizer
برابر کننده فاز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com