English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
thermojet نیروی جت حاصله از حرارت موتور جت حرارتی
Other Matches
radiant exposure پخش حرارت یا انرژی حرارتی
elbow grease نیروی حاصله از کاردستی
heat engine موتور حرارتی
jet propulsion نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
electrotherapy معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته معالجه با برق
bi fuel موتور حرارتی که میتواند بادو نوع سوخت
center تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
power dive با استفاده از نیروی موتور طیاره
thrusts فشار موتور نیروی پرتاب
thrust فشار موتور نیروی پرتاب
thrusting فشار موتور نیروی پرتاب
glided پرواز کردن بدون نیروی موتور
glide پرواز کردن بدون نیروی موتور
glides پرواز کردن بدون نیروی موتور
transmission سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
transmissions سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
spark printer چاپگر حرارتی که حروف را روی کاغذ حرارتی با جرقه الکتریکی تولید میکند
thermal نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
exothermic حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
exothermal حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
thermal stress ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
pyrolysis تغییر شیمیایی در اثر حرارت تجزیه در اثر حرارت اتشکافت
motoring گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
engine موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
external combustion engine موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
variable geometry engine موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting نصب موتور قرارگاه موتور
reenforceŠetc نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
advantages accruning from مزایای حاصله
firing order ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
emblements منافع حاصله از زمین
assessments تعیین نتایج حاصله
assessment تعیین نتایج حاصله
ration strenght انرژی حاصله از جیره
feed back بکارگیری اطلاعات حاصله
slip ring induction motor موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
end product قطعات حاصله دستگاه نهایی
ergotism مسمومیت حاصله از خوردن سگاله
gulp صدای حاصله از عمل بلع
fleshment خوشحالی حاصله از نخستین موفقیت
gas form natrural gas بنزین حاصله از گاز طبیعی
gulped صدای حاصله از عمل بلع
gulps صدای حاصله از عمل بلع
gulping صدای حاصله از عمل بلع
bombing errors اشتباهات حاصله از پرتاب بمب
coriolis effect اثرنیروی حاصله از چرخش زمین
emblements منافع حاصله اززمین مزروعی
flat twin engine موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
double squirrel cage motor موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
flash burn سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
clicked صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
solunar حاصله در اثر خورشید و ماه باهم
clicks صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
capitalized value درامد حاصله از سرمایه گذاری در یک سال
flash burns سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
platinum black گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
scumble نرمی حاصله در اثر سایس یامالش
working asset سرمایه حاصله در اثر کار وفعالیت
windchill سرمای حاصله از وزش باد تبرید
spirochetosis ابتلا به بیماری حاصله از میکروب اسپیروکت
click صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
hypervitaminosis ناراحتیهای حاصله در اثر ازدیاد ویتامین در بدن
craters دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
yaws بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
lesion زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی
stage fright وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
crater دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
lesions زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy نیروی بالابر نیروی شناوری
threat force نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
competitive price قیمت حاصله ازرقابت خریداران وفروشندگان در بازار ازاداقتصادی
flash blindness کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
sepsis مسمومیت عفونی حاصله در اثر جذب باکتریهاومواد فاسد بخون
phenology مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
single phase induction motor موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
plow back عایدات حاصله از کسب وکاررا برای سرمایه گذاری مجددکنار گذاردن
profits a prendre درCL عامل در حق علف چر وسایر منافع حاصله از زمین هم ذیحق میشود
apportionment افراز سرشکن کردن هزینه به چندسال به نسبت منافع حاصله در هر سال
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
thermal حرارتی
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
solipsism فرضیهای که معتقد است نفس انسان چیزی جز خودوتغییرات حاصله درنفس خودرا نمیشناسد
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
allocated manpower نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
thermal effects اثرات حرارتی
thermal expansion انبساط حرارتی
thermal emission تابش حرارتی
hot wire رشته حرارتی
hot-wiring رشته حرارتی
hot-wire رشته حرارتی
calorific power مقدار حرارتی
heating سیستم حرارتی
ablating material سپر حرارتی
thermal ammeter امپرسنج حرارتی
thermocouple زوج حرارتی
temperature coefficient ضریب حرارتی
hot-wires رشته حرارتی
thermal devices ابزارهای حرارتی
hot-wired رشته حرارتی
thermal battery باطری حرارتی
thermal efficiency راندمان حرارتی
thermocouple عنصر حرارتی
thermoswitch سویچ حرارتی
thermal power توان حرارتی
thermal protection محافظت حرارتی
heat loss گمگشتگی حرارتی
dilatation انبساط حرارتی
thermal radiation تشعشع حرارتی
heating furnace کوره حرارتی
heating installation تاسیسات حرارتی
thermal radiation تابش حرارتی
thermal shadow سایههای حرارتی
heat proof quality ثبات حرارتی
heat pulse پالس حرارتی
thermal instability ناپایداری حرارتی
heat supply منبع حرارتی
heat sink انباره حرارتی
heat treatment عملیات حرارتی
heat shield حفاظ حرارتی
thermal power مقدار حرارتی
thermal printer چاپگر حرارتی
heating blower دمنده ی حرارتی
heating jacket ژاکت حرارتی
high temperature strength استحکام حرارتی
heat capacity فرفیت حرارتی
heat balance تعادل حرارتی
hot shortness شکنندگی حرارتی
thermoswitch کلید حرارتی
evolution of heat انبساط حرارتی
thermal fatigue خستگی حرارتی
heat exchanger مبدل حرارتی
thermal switch سویچ حرارتی
heating mantle ژاکت حرارتی
heating power توان حرارتی
heating resistor مقاومت حرارتی
heat energy انرژی حرارتی
thermal stress تنش حرارتی
heating tape نور حرارتی
heat conductivity هدایت حرارتی
heating wire سیم حرارتی
heat conduction هدایت حرارتی
thermopile پیل حرارتی
shell-shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
thermal shadow سایه روشن حرارتی
convection ارزش حرارتی همبرداری
bogie hearth furnce کوره حرارتی گردان
hot working steel فولاد عملیات حرارتی
thermonuclear بمب هستهای حرارتی
continous heating furnace کوره حرارتی دائمی
internal thermal resistance مقاومت حرارتی داخلی
austemper سخت گردانی حرارتی
heat treating تشویه حرارتی فولاد
induction heat treatment عملیات حرارتی القائی
hot working die ابزار عملیات حرارتی
hot wire meter امپر سنج حرارتی
thermic وابسته بگرما حرارتی
coefficient of thermal expansion ضریب انبساط حرارتی
high temperature steel فولاد با ثبات حرارتی
heating zone منطقه یا ناحیه حرارتی
heat treating equipment تاسیسات عملیات حرارتی
heat insulation عایق کاری حرارتی
thermal critical point نقطه ی بحرانی حرارتی
heating coil سیم پیچ حرارتی
thermal coefficient of expansion ضریب انبساط حرارتی
heat resisting steels فولادهای مقاوم حرارتی
heat treatment crack ترک عملیات حرارتی
heat treating property خاصیت عملیات حرارتی
heat treating furnace کوره عملیات حرارتی
heat treating department دپارتمان عملیات حرارتی
heat treatable قابل عملیات حرارتی
radiant تشعشع کننده حرارتی
thermal conductivity رسانائی گرمایی یا حرارتی
thermal critical point نقطه تبدیل حرارتی
temperature stress تنش حرارتی یا دمایی
low heat value مقدار حرارتی پایین
thermo plasticity شکل پذیری حرارتی
heating element المان یا عنصر حرارتی
precipitation heat treatment عملیات حرارتی رسوبی
thermit fusion welding جوشکاری ذوبی حرارتی
solution heat treatment عملیات حرارتی محلول
thermit pressure welding روش جوشکاری فشاری حرارتی
critical heat flux ratio نسبت شار حرارتی بحرانی
heat treat انجام دادن عملیات حرارتی
dewar محفظه عایق حرارتی با دوجداره
high frequency heating equipment تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com