Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
body force
نیروی حجمی
Other Matches
voluminal
حجمی
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
volume percent
درصد حجمی
gross tonnage
گنجایش حجمی
volumetric analysis
تجزیه حجمی
bale cubic capacity
تناژ حجمی
volumetric analysis
سنجش حجمی
volumetric efficiency
بازده حجمی
volumetric measure
اندازه حجمی
volumetric receptor
گیرنده حجمی
weight by volume
وزن حجمی
bulk density
چگالی حجمی
bulkweight
وزن حجمی
volumetric weight
وزن حجمی
displacement pump
تلمبه حجمی
shrinkage
افت حجمی
volume charge
بار حجمی
solids
مکعب حجمی
cubical expansion
انبساط حجمی
solid
مکعب حجمی
density
جرم حجمی
volume fraction
کسر حجمی
densities
جرم حجمی
constancy of volum
ثبات حجمی
air force personnel with the army
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
density of volume charge
چگالی بار حجمی
bulk modulus of elasticity
ضریب کشسانی حجمی
densities
جرم حجمی چگالی
density
جرم حجمی چگالی
bulk deformation
تغییر شکل حجمی
combining volumes principle
اصل ترکیب حجمی
available payload
فرفیت وزنی یا حجمی وسیله
discharges
گذر حجمی در واحگ زمان
bulk strain
تغییر شکل نسبی حجمی
discharge
گذر حجمی در واحگ زمان
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
packs
ذخیره حجمی از داده به صورت کاهشی
pack
ذخیره حجمی از داده به صورت کاهشی
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy
نیروی بالابر نیروی شناوری
attack force
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force
نیروی دشمن نیروی مخالف
bay
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bayed
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bays
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
multicellular
مادهای با جرم حجمی کم باسلولهایی مملو از هوا یاگازهای دیگر
eudiometer
اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
baying
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
multivolume file
نوارمغناطیسی یا فلاپی دیسک جهت نگهداری ان میباشد پرونده چند حجمی
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
allocated manpower
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
retrieval
مکان دهی به حجمی از داده ذخیره شده درپایگاه داده ها وتولیداطلاعات ازداده
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
batches
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batch
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
capacity
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
eagle flight
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
jets
نیروی جت
jetting
نیروی جت
jet
نیروی جت
total force
نیروی کل
jet propulsion
نیروی جت
jetted
نیروی جت
electromotive force
نیروی برقرانی
elanvital
نیروی حیاتی
inertial force
نیروی ماند
economic potential
نیروی اقتصادی
equilibrant
نیروی متعادل
inertial force
نیروی لختی
elastic force
نیروی ارتجاع
electric force
نیروی الکتریکی
emf
نیروی برقرانی
electromotive force
نیروی الکتروموتوری
electrostatic force
نیروی الکتروستاتیکی
effective force
نیروی موثر
exchange force
نیروی تبادلی
ground forces
نیروی زمینی
gravitational force
نیروی گرانشی
impact force
نیروی ضربهای
hydroelectric power
نیروی برقابی
hydro
نیروی محرکه اب
hoisting power
نیروی صعودی
he acted from impluse
نیروی ناگهانی یا
impact force
نیروی برخورد
impulsive force
نیروی ضربهای
gravitational force
نیروی جاذبه
inertia force
نیروی اینرسی
explosive force
نیروی انفجار
external force
نیروی بیرونی
external force
نیروی خارجی
holding force
نیروی بازدارنده
field force
نیروی میدانی
fire power
نیروی اتش
ground force
نیروی زمینی
adhesiveness
نیروی چسبندگی
brake horsepower
نیروی ترمز
brake pressure
نیروی ترمز
adhesive stress
نیروی چسبندگی
drag force
نیروی کششی
buoyant force
نیروی شناورسازی
burst force
نیروی انفجاری
burst force
نیروی ناگهانی
by military force
با نیروی نظامی
cathexis
نیروی عاطفی
cohesive force
نیروی همدوسی
blocking force
نیروی سد کننده
auxiliary forces
نیروی کمکی
attractive force
نیروی جاذبه
advance force
نیروی پیشروی
albedo
نیروی بازتابش
amphibious force
نیروی اب خاکی
army of occupation
نیروی اشغالگر
labor force
نیروی کار
assault force
نیروی هجومی
assault force
نیروی هجوم
attraction force
نیروی جاذبه
attraction force
نیروی ربایش
cohesive force
نیروی همچسبی
cohesive force
نیروی چسبندگی
destrudo
نیروی ویرانگری
dispersion force
نیروی پاشیدگی
dissipative force
نیروی اتلافی
capillarity
نیروی موئینهای
drifting force
نیروی وزش
drifting force
نیروی رانش
driving force
نیروی محرکه
driving force
نیروی محرک
dymanic
نیروی جنباننده
e. power
نیروی اجرایی
damping force
نیروی میران
cutting thrust
نیروی برش
covering force
نیروی پوششی
compressive force
نیروی تراکمی
concurrent force
نیروی همرس
conservation force
نیروی باقی
atomic energy
نیروی اتمی
contractile force
نیروی انقباضی
coriolis force
نیروی کوریولیس
coulomb force
نیروی کولنی
coulombic force
نیروی کولنی
counterpoise
نیروی مقاوم
countervailing power
نیروی همسنگ
eccentric force
نیروی برونگرا
internal force
نیروی داخلی
shearing force
نیروی برشی
uniaxial force
نیروی تک محوری
vertical force
نیروی عمودی
vertical force
نیروی قائم
vertical force
نیروی شاغولی
virile strength
نیروی مردانه
vital energy
نیروی زندگی
vital force
نیروی حیاتی
radiant energy
نیروی موجی
waterpower
نیروی ابی
work force
نیروی کار
HP
نیروی اسب
workforce
نیروی کار
tractive effort
نیروی کشنده
total labor force
کل نیروی کار
soldiery
نیروی نظامی
specified command
نیروی اختصاصی
strike force
نیروی ضربتی
striking force
نیروی ضربتی
striking force
نیروی یورش
tensile force
نیروی کششی
the enemy
نیروی دشمن
the power of imagination
نیروی پندار
the sabre
نیروی نظامی
thews
نیروی عضلانی
tide rising force
نیروی کشنداور
to gauge wind
نیروی بادراسنجیدن
tonicity
نیروی ارتجاعی
torsional force
نیروی پیچشی
solar power
نیروی خورشیدی
the electromagnetic force
نیروی الکترومغناطیسی
active force
نیروی فعال
generalized force
نیروی کلی
law of gravity
نیروی گرانشی
shear load
نیروی برشی
magnetic force
نیروی مغناطیسی
mailed fist
نیروی مسلح
man power
نیروی مردانه
man power
نیروی انسانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com